arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۷۴۶۲
تاریخ انتشار: ۲۸ : ۲۳ - ۰۱ مهر ۱۳۹۱

موسویان: مخالفت رهبری با رابطه ایران-آمریکا غیرقابل انعطاف نیست

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حسین موسویان، عضو اسبق تیم مذاکره کننده هسته ای که ظاهرا در خارج از کشور زندگی می کند، در یادداشتی مدعی شد رهبر انقلاب که تصمیم‌گیری نهایی در سیاست خارجی را بر عهده دارند، از روابط سالم با ایالات متحده بر مبنای احترام متقابل و عدم مداخله و خصومت‌ورزی، استقبال می‌کنند.

 

به گزارش دیپلماسی ایرانی، وی در نشنال اینترست نوشت:

سیاست تعامل «باراک اوباما» رییس‌جمهور آمریکا با ایران شکست خورده است.

گام‌های اخیر به خصومت‌ورزی بی‌مانندی بین دو کشور منجر شده و واشنگتن یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی، سایبری و سیاسی را با ایران پیش گرفته است. البته هنوز هم این اقدامات عطش انتخاباتی را فرو ننشانده و دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا مانند تبلیغات انتخاباتی دوره‌های پیشین می‌کوشند خصمانه‌ترین پیام را برای ایران ارسال کنند. اما با وجود تمامی این دلسردی‌ها و دشمنی‌ها، هنوز هم روابط خوب امکان‌پذیر است اما تنها در صورتی که ایالات متحده تغییر رفتار داده و در را برای تعامل واقعی بگشاید.

موقعیت استراتژیک ایران این کشور را در مرکز منابع انرژی خاورمیانه قرار داده است. ایران از نظر نقشه جغرافیایی بین دو قطب انرژی جهان، یکی دریای خزر در شمال و دیگری خلیج‌فارس در جنوب واقع شده است و به همین دلیل است که ایالات متحده نمی‌تواند از ایران چشم‌پوشی کند. اما سر باز زدن از پایان دادن به روابط خصمانه دوجانبه که در سه دهه اخیر بین تهران و واشنگتن وجود داشته، موجب می‌شود که ایران همچنان یک کابوس در سیاست خارجی آمریکا باقی بماند و کشور‌ها در آستانه جنگ قرار گیرند. نامزد‌های انتخاباتی آمریکا باید با تقویت همکاری و دوستی به جای مقابله و دشمنی، زمینه عقلانی لازم برای تغییر واقعی را ایجاد کنند.

به این ترتیب منافع ملی دو طرف، کشور‌های منطقه، جامعه بین‌الملل و حتی اسراییل حفظ می‌شود. من برای ربع قرن در روابط ایران با غرب دخیل بوده‌ام. این برای من روشن است که مانع اصلی در راه عادی‌سازی روابط، نفوذ اسراییل است. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل نقشی اساسی در سوق دادن دو طرف به سوی جنگ سوم در خاورمیانه ایفا می‌کند. همان‌گونه که بسیاری از کارشناسان سیاست خارجی آمریکا به من گفته‌اند، در واشنگتن سیاست‌های ضدایرانی در اغلب موارد سیاست‌های اسراییلی است. این یک نگرانی است که در صورت حل نشدن مشکل اسراییل با ایران، مذاکرات هسته‌ای نیز راه به جایی نخواهد برد و در مسایل مربوط به اهداف هسته‌ای ایران شفاف‌سازی نمی‌شود. چند روز پیش از مذاکرات هسته‌ای در بغداد، نتانیاهو به وضوح اعلام کرد که اسراییل برنامه غنی‌سازی در ایران را تاب نمی‌آورد.

این رویکرد موجب شد که مقامات در کنگره آمریکا از اوباما بخواهند درخواست تعلیق غنی‌سازی را پیش روی ایران بگذارد. اما همین خودداری از پذیرش حق قانونی ایران در غنی‌سازی اورانیوم است که دور اخیر مذاکرات را به شکست کشانده است. استراتژی نتانیاهو بر این است که موضوع هسته‌ای ایران را به ابزاری تبدیل کند تا از طریق آن واشنگتن وارد جنگ با ایران شود. این در حالی است که یک گمانه‌زنی گسترده در مورد اقدام نظامی یک‌جانبه اسراییل علیه ایران وجود دارد.

به این ترتیب می‌توان گفت که اسراییل یک عامل کلیدی تاثیرگذار در موضع تند آمریکا علیه ایران است که به افزایش دشمنی‌ها بین دو کشور منتهی شده است. اما آنچه نتانیاهو از توجه به آن غافل شده این است که تشدید درگیری‌ها بین تهران و واشنگتن می‌تواند مشکلاتی را برای اسراییل ایجاد کرده و حتی امنیت ملی آن را نیز به خطر بیندازد. یکی دیگر از دلایل موثر در ترمیم نشدن روابط ایران و آمریکا، دولت‌های سابق ایالات متحده است که از زمان انقلاب اسلامی در ایران تاکنون، هدایت امور در ایالات متحده را بر عهده داشته‌اند. در این دولت‌ها استراتژی جامعی برای از سرگیری روابط با ایران تعریف نشد و در مقابل موضوع تغییر رژیم در ایران نیز مطرح شد. حتی برنامه اصلاحات و ترقی‌خواهی که در دوران ریاست‌جمهوری «علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی» و «محمد خاتمی» کلید زده شد نیز با مخالفت‌هایی در واشنگتن همراه بود.

این در حالی است که این خصومت‌ورزی حاصلی به همراه نداشت. برای بسیاری از سیاستگذاران ایرانی، تنها سیستم دولتی مورد قبول برای غرب حکومتی نظیر حکومت «محمدرضا پهلوی» است که دلارهای نفتی را به نفع غرب خرج می‌کرد و به سیاست‌های اعمالی از سوی خارج تن می‌داد. برای اغلب ایرانی‌هایی که در داخل کشور زندگی می‌کنند، سیاست تغییر رژیم که از سوی آمریکا دنبال می‌شود، شرایطی مانند، عراق، افغانستان یا سوریه در ایران پدید می‌آورد. ایرانیان هنوز خاطره جنگ هشت ساله ایران- عراق که پس از انقلاب اسلامی اتفاق افتاد را به خاطر می‌آورند. به همین دلیل امنیت و ثبات یکی از مهم‌ترین خواسته‌های جامعه ایران است.

از سوی دیگر تمایلی که بین تحلیلگران غربی وجود دارد تا مخالفت مقام معظم رهبری با عادی‌سازی روابط ایران-آمریکا را به ایدئولوژی غیرقابل انعطاف ربط دهند، اشتباه بوده و باید این نگرش اصلاح شود. در واقع مخالفت مقام معظم رهبری با عادی‌سازی روابط در احساسات مذهبی ریشه ندارد و بیشتر به غرور ملی، هویت و موجودیت مربوط می‌شود. پس از حدود سه دهه فعالیت در حکومت ایران، تردیدی ندارم که ایران و مقام معظم رهبری که تصمیم‌گیری نهایی در سیاست خارجی را بر عهده دارند، از روابط سالم با ایالات متحده بر مبنای احترام متقابل و عدم مداخله و خصومت‌ورزی، استقبال می‌کنند. ایران خود را کشور بزرگی می‌داند که مهد تمدن است و در بسیاری از زمینه‌ها مانند علوم، تولید دارو، ریاضیات، نجوم و هنر و موسیقی نقش مثبتی در جامعه بین‌الملل ایفا کرده است. این یک غرور ملی است که انگیزه را برای مقابله با سلطه ایالات متحده تقویت می‌کند. اما ایرانیان از یک رابطه متوازن، استقبال می‌کنند.

همان‌گونه که در کتاب جدید خود تحت عنوان بحران هسته‌ای ایران، خاطرنشان کرده‌ام، مذاکره‌کنندگان هسته‌ای هم در دوره خاتمی و هم «احمدی‌نژاد» به دولت «بوش» و اوباما پیشنهاد دادند مذاکرات وسیعی به منظور از سرگیری روابط انجام شود. اما آمریکا با این پیشنهاد مخالفت کرد. در حالی که انگیزه ایران برای معامله بزرگ با ایالات متحده روشن است، واشنگتن نیز باید به واقع‌گرایی دوران «نیکسون» بازگردد. آمریکا تنها با یک تعامل واقعی و جدید می‌تواند بر اختلافات بین دو کشور غلبه کند. آمریکا و ایران باید به دنبال مذاکرات جامع و ادامه‌داری باشند که نمونه آن در سه دهه گذشته مشاهده نشده است. این یک نکته مهم است که پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در نوامبر سال‌جاری و انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در ژوئن 2013، مذاکراتی در سطح کارشناسان بین ایران و آمریکا انجام شود. این روند به دو طرف امکان می‌دهد که زمینه و استراتژی را برای دوران پس از انتخابات ریاست‌جمهوری آماده کنند.

سابقه تاریخی نشان می‌دهد که همواره دو طرف پس از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری برای از سرگیری روابط تلاش کرده‌اند. اما این تلاش‌ها به شکست منجر شده چراکه آمادگی یا هماهنگی اولیه برای آن وجود نداشته است. اما برای به نتیجه رسیدن مذاکرات، واشنگتن نیز باید پیشنهاد‌هایی ارایه کند. آمریکا باید برای به رسمیت شناختن حقوق هسته‌ای ایران شامل غنی‌سازی اورانیوم آماده باشد و در مقابل این تضمین را از ایران دریافت کند که هیچ‌گاه به باشگاه هسته‌ای وارد نمی‌شود.

علاوه بر این ایالات متحده باید همکاری تدریجی با ایران در زمینه منافع مشترک مانند افغانستان را آغاز کند. به بیان دیگر مسایلی که به دو کشور مربوط می‌شوند نباید به بهانه تنش‌های هسته‌ای با ایران گرو گرفته شوند. اگر آمریکا پیشنهاد صحیحی ارایه کند، این احتمال وجود دارد که توافقی حاصل شود که تهران را برای همیشه از سلاح هسته‌ای دور نگه می‌دارد. در حال حاضر هنوز شانس راهکاری دیپلماتیک وجود دارد و نباید این فرصت را از دست داد. ایران به طور کامل برای شفاف‌سازی برنامه‌های هسته‌ای و رفع نگرانی‌ها آمادگی دارد. علاوه بر این ایران آماده است تا محدودیت‌هایی را در برنامه‌های هسته‌ای خود مانند کاهش سطح غنی‌سازی به پنج‌درصد بپذیرد.

به همین دلیل نباید این شانس را نیز به یکی دیگر از فرصت‌های ازدست‌رفته در تاریخ روابط ایران و آمریکا تبدیل کرد. در صورتی که آمریکا و نه اسراییل هدایت امور در مورد ایران را در دست بگیرند، این رویکرد واقع‌گرایانه می‌تواند شانسی برای موفقیت داشته باشد. همان‌گونه که نیکلاس برنز، دستیار سابق وزارت امور خارجه آمریکا در یکی از مقاله‌های خود در روزنامه «بوستون گلوب» نوشت، واشنگتن نباید خود را به گروگانی برای جدول زمانی نتانیاهو برای اقدام تبدیل کند. به این ترتیب باید امیدوار بود که رییس‌جمهور جدید آمریکا این خردمندی و توانایی را داشته باشد.
نظرات بینندگان