arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۷۹۶۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۱۷ - ۰۳ تير ۱۳۹۲
سخني با حسين قربانزاده

یادآوری خاطره ها

سيد افشين اميرشاهي
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حسين قربانزاده، سردبير روزنامه همشهري در سايت الف يادداشتي با عنوان فراموشي خاطره‌ها در نقد سخنان احمد مسجدجامعي عضو محترم شوراي شهر تهران نوشته است كه متاسفانه در شرایطی که گرایش مردم به اعتدال و تفاهم و همکاری است، سمت و سوی این نوشته، نه تنها بر این امر استوار نیست که تخریب همکاری و تفاهمی را هدف قرار داده که پیش از این وجود داشته است. گرچه ظاهر امر حکایت از آن دارد که یادداشت مذکور بیشتر از آن که نقد آقای مسجد جامعی باشد حمایت از شخص آقای قالیباف است. در عين حال كه علاقه ايشان به نوشتن مطالبي از اين دست مسبوق به سابقه است. طرح مطالب ايشان حاوي نكته‌هايي است كه در پي به آنها اشاره مي شود.

1-    مصاحبه مطبوعاتي آقاي مسجد جامعي در محل ايسنا و با حضور گسترده خبرنگاران روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها برگزار شد. نشستي كه شور و حال بسيار زيادي داشت و اگر جناب قربانزاده در مصاحبه مطبوعاتی حضور مي داشتند و يا حداقل اجازه مي دادند خبرنگار روزنامه‌‌شان در نشست حاضر شود  شايد جور ديگري قضاوت مي‌كردند، اما آن چيزي كه از نشست رسانه‌اي آقاي مسجد جامعي بازتاب پيدا كرد همه آن چيزي نبود كه مطرح شد و طبيعي هم هست. اما در اين نشست  محور سوالات بيشتر خبرنگاران به انتخاب شهردار آينده تهران  و رئيس شوراي شهر در چهارمين دوره برمي‌گشت، پرسش‌هايي كه در عين حال انتقادات تند و تیزی از عملکرد شهردار تهران هم داشت. به عنوان نمونه احمد مسجد جامعي وقتي درباره ويژگي‌هاي شهردار آينده صحبت مي‌كرد خبرنگاران سوال‌هايي جدي داشتند كه برخي از آنها به شهردار محترم تهران مربوط مي‌شد، سوال‌هايي از اين دست كه چرا شهردار تهران بيش از 8 ميليارد تومان خارج از عرف به يك تشكل صنفي پرداخته است، چرا به برخي از نهادهاي ديگر  مبالغ كلان پرداخت شده است، كه توجيه چنداني ندارد، اين پرسش كه آيا هزينه شدن 16 ميليارد تومان در ستاد انتخاباتي آقاي قاليباف  صحت دارد ؟ و اگر پاسخ مثبت است اين مبلغ از كجا آمده و نحوه نظارت شوراي شهر بر اين مبالغ به چه شكل است؟ چرا روزنامه همشهري به شدت افت كرده است و چرا برخوردهاي مديران موسسه مطبوعاتي همشهري با كاركنان آن غيرحرفه‌اي است ؟ چرا مديريت همشهري در پوشش كار رسانه‌اي، كار تبليغات انتخاباتي مي‌كند؟ و سوالات بسيار ديگر، اما پاسخ مسجد جامعي چه بود؟ او از فعاليت‌هاي اجرايي آقاي قاليباف دفاع كرد و زحمات ايشان را قابل تقدير دانست، اگر چه نقدهايي هم در حوزه فرهنگ و نيز كيفيت زندگي در تهران داشت كه در پي به آنها مي‌پردازم. اما وقتي با اين پرسش يكي از خبرنگاران مواجه شد كه موفق ترين شهردار پس از انقلاب تهران چه كسي بوده است و در همان زمان برخي از خبرنگاران اسم كرباسچي را بر زبان ‌آوردند اظهار كرد: براي بررسي فعاليت‌هاي آقاي قاليباف بايد چند سال بگذرد، نظرسنجي‌هايي انجام شود و در يك فضاي مناسب‌تر در باره اين فعاليت‌ها قضاوت شود. او وقتي انتقادها از قاليباف جدي‌تر شد با لحني كه به خبرنگاران برنخورد ، گفت كه آقاي قاليباف خيلي زحمت كشيده و تلاش كرده‌اند، حالا كه انتخابات را واگذار كرده است ، شما هم مظلوم گير‌آورده‌ايد و انتقاد مي‌كنيد. وقتي خبرنگاران اصرار كردند كه نام گزينه هاي احتمالي شهرداري تهران را بگوييد و در لا به لاي سوالات‌شان از محسن هاشمي ، معصومه ابتكار و محمد علي نجفي نام بردند مسجد جامعي نام قاليباف را هم به فهرست اسامي خبرنگاران اضافه كرد. در حالي كه در مواجهه با پرسش‌هاي جدي و دامنه‌دار خبرنگاراني كه مي خواستند به هر شكل ممكن پاسخي جدي و شفاف بگيرند مي‌توانست جور ديگري صحبت كند و حرف‌هايي را مطرح كند كه افكار عمومي هم بيشتر مي پسندد. اما مسجد جامعي با همان اخلاق و انصافي كه خودتان هم به آن اعتراف داريد، در اين نشست مطبوعاتي جانب انصاف را نگه داشت و در چارچوب هاي هميشگي خودش صحبت كرد. اگر آقاي قربانزاده امروز بدون هيچ سابقه مطبوعاتي در خور و شايسته در جايگاه سردبيري يكي از مهم‌ترين روزنامه هاي كشور قرار گرفته‌اند به خاطر اين است كه نيمي از آراي شهردار شدن آقاي قاليباف را اطلاح طلبان داده‌اند. امري كه خيلي زود فراموش‌تان و فراموش‌شان شده است و گويا اين فراموشي خيلي هم گسترده است. هر چند اين موضوع را افكار عمومي و اصحاب رسانه به حافظه سپرده است و هيچگاه فراموش نمي كند.
در همين مصاحبه  مطبوعاتي ، وقتي يكي از خبرنگاران از مسجد جامعي سوال كرد كه آقاي مهدي چمران در دوره‌اي كه رئيس شوراي شهر تهران بود برخورد‌هاي تند و نامناسبي با شما و اعضاي اصلاح طلب شوراي شهر داشت بهترين توصيف‌ها را براي چمران به كار برد و از او به نيكي ياد كرد ، وقتي خبرنگار بر سوال خود پاي فشرد اظهاركرد كه آقاي چمران بچه محل ما هستند. من بچه كوچه مسجد جامع هستم و ايشان بچه محل ما در كوچه سيد محمد صراف در نزديكي كوچه ما است. ما سال ها با يكديگر دريك محل زندگي كرده‌ايم. توضيحي كه خنده خبرنگاران را همراه داشت. او در همين مصاحبه از ساير اعضاي شوراي شهر تهران به نيكي تمام ياد كرد، كساني كه حتي هم موضع او نبودند و گاهي در صحن شورا با تندي و تيزي با او مخالف مي كردند، حسن بيادي، حمزه شكيب، رسوال خادم ، خسرو دانشجو از آن جمله بودند.

2-  جناب قربانزاده به مطالب انتقادي آقاي مسجد جامعي تاخته‌اند، اين ادبيات و نگاه طلبكارانه عجيب نيست، روال مديريت رسانه‌اي و روابط عمومي شهرداري در اين سال‌ها همين بوده است. طي هشت سال گذشته شهرداري تهران و برخي از مديران آن فضاي نقد را براي نقد به طور كامل بسته اند. كجا سراغ داريد كه كسي توانسته باشد به راحتي سياست‌هاي شهردار محترم تهران را نقد كند. در پس هر نقدي شاهد تلاشي فراوان براي جلوگيري از انعكاس آن نقد بوده‌ايم، خبرنگاران كه جاي خود دارند. از اين منظر به جرات مي توان گفت تلاش برخي از افراد منتصب به مديريت شهري، چشمگير بود. به شكلي كه به لطايف الحيل مانع هر نقدي شده‌اند و مي شوند. يادداشت جنابعالي را در نيز همين راستا ارزيابي مي‌كنم . در واقع نه جناب قربانزاده و نه بسياري از مديران محترم مديريت شهري تحمل شنيدن صداهايي كه همسو با صداي‌شان نباشد را نداشته و ندارند، شهرداري تهران در سال‌هاي گذشته با پول فراواني كه دارد، رسانه‌هاي بي شماري را تملك ، خريداري و راه‌اندازي كرده  است كه جهت‌گيري همه آنها نيز همصدايي با مديريت شهرداري است. در واقع  از كار اصلي رسانه‌ها در اين سال‌ها غفلت شده است. شايد به همين خاطر است كه فضاي نقد را بر نمي‌تابند و خيلي زود آشفته مي شوند به طوري كه وقتي يك مقام مسئول كه به حسن سابقه ، خيرخواهي و اخلاق مداري مشهور است كه حتي جنابعالي هم نمي‌توانيد آن را انكار كنيد-يك نقد ساده را با زباني نرم مطرح مي‌كند اين چنين باعث نگراني تان مي شود، به طوري كه در سايت‌ها و رسانه‌هاي مختلف دست به تخريب مي‌زنيد. 

3-  شايد چندمثال ساده براي جا افتادن اين بحث تاثيرگذار باشد، چندي پيش خبرگزاري ايسنا مطلبي با عنوان «بی‌تدبیری یا باج‌خواهی رسانه‌ای شهرداری تهران» منتشر كرد كه بازتاب‌هاي فراواني هم داشته است. در بخشي از مطالب ايسنا آمده است: «پس از آنکه این خبرگزاری(ايسنا) اشتیاقی به پیشنهاد عقد قراردادهای چند صد میلیونی خبری نشان نداد، آنها(شهرداري) نیز چهره دیگر خود را به نمایش گذاشته و با شکایت از یک طنز دانشجویی ایسنا ظرفیت انتقادپذیری مقام مسوول شهرداری را به شدت زیر سوال بردند. البته ایسنا تا امروز از رسانه‌ای کردن این موضوع ابا کرده و تنها چند سایت خبری به انتشار آن دست یازیدند، طرفه آن که پس از برائت یک بخش از پرونده، بار دیگر وکیل آقای شهردار به اعتراض مجدد در دادگاه اقدام نمود که نشان می‌دهد در دفتر آقای شهردار مشاور رسانه‌ای کارآمدی وجود ندارد تا آسیب‌های چنین اقدام خفیفی را به مقام مسوول شهرداری گوشزد نماید. در ادامه این اقدامات، به مدت 9 ماه شهرداری مانع ورود فیبر نوری به ایسنا شده و به صراحت دلیل آن را منتسب به دستور دفتر آقای شهردار نموده‌اند. و در تازه‌ترین اقدام،برخی اخبار رپرتاژی از سوی شهرداری منطقه برای ایسنا ایمیل شده و در یک باج‌خواهی خفیف رسانه‌ای از ایسنا خواسته شد با انتشار این اخبار مجوز حفاری برای دریافت فیبر نوری و صدور کارت طرح ترافیک برای مدیرعامل را دریافت نماید.

البته ایسنا این مسائل خفیف را الزاما متوجه آقای شهردار نمی‌داند اما ایشان که خود را آماده حضور در یک رقابت ملی به منظور به رأی گذاشتن توانایی خود در عرصه بالاتری است باید بداند مشاوران اجرایی و رسانه‌ای ایشان چگونه تصویری را از شهردار تهران ترسیم می‌کنند، به راستی علت ایجاد محدودیت برای ایسنا و طرح شکایت مکرر و عدم تحمل یک طنز دانشجویی و ممانعت برای ورود فیبر نوری ( به مدت 9 ماه) و تهدیدهای مکرر تلفنی چیست؟»

مثال بعدي مربوط به انتقادات كارشناسي حمزه شكيب ، عضو شوراي اسلامي شهر تهران بر مي‌گردد، وقتي كه ايشان نسبت به برخي عملكردهاي شهرداري تهران انتقاد مي‌كند تلاش گسترده‌اي صورت مي‌گيرد كه سخنان‌شان در هيچ رسانه‌اي انعكاس پيدا نكند. نتيجه اين كه در جلسه بعدي شوراي شهر آقاي شكيب دوباره لب به اعتراض مي‌گشايد و از اين كه مانع انعكاس سخنانش در روزنامه همشهري، سايت و رسانه‌هاي ديگر شده‌اند شكايت مي‌كند. در اين رابطه مصداق‌هاي فراوان ديگري هم وجود دارد كه اگر لازم بود ذكر خواهدشد. چنين روندي در باره برخي از اعضاي شوراي شهر تهران نيز صادق است. آيا فكر نمي‌كنيد اين گونه ظاهرسازي‌ها و دفاع نامعمقول از عملكردتان چه آفاتي در ميان افكار عمومي و نخبگان داشته است.

4-  در مطلب‌تان آورده‌ايد « چه عاملی باعث شده است که شما در شش سال عضویت در شورای شهر تخلفات احتمالی و ادعایی را نادیده بگیرید و امروز بعد از انتخابات ریاست جمهوری و شوراها در یک نشست خبری با حضور خبرنگاران متعدد وظایف بر جای مانده در دوره نمایندگی مردم را قضا کنید؟» پاسخ به اين پرسش بسيار ساده است، در واقع  مي‌توانستيد پيش از اين كه در اين دو خط ، قضاوت كنيد به پرسش مورد نظرتان دست پيدا كنيد. اما مشكل متوجه شما است كه  قرار نبوده صداهاي ديگر را بشنويد. احمد مسجد جامعي در طول سال‌هاي گذشته با همين سبك و سياق هر كجا كه لازم بوده است انتقاد كرده و هر كجا هم لازم بوده تذكر داده است.

لابد در جريان تذكرهاي آقاي مسجد جامعي در صحن شوراي شهر نيستيد، حتما نشنيده‌ايد كه نظر مسجد جامعي در باره پروژه پياده راه سازي ميدان امام حسين(ع) چيست و چه اظهاراتي داشته است. اعتراض‌هاي مسجد جامعي به قطع درختان اوين دركه را چطور و پيگيري‌هاي فراواني كه در اين باره صورت داده است، مي‌دانيد در باره چند كار تحقيقي و رساله دانشگاهي هم انجام شده است، آيا مي‌دانيد در پي انتقادات و پيگيري هاي مسجد جامعي جلوي تخريب  برخي از خانه‌هاي تاريخي از  جمله پروين اعتصامي گرفته شد. آيا سخنان مسجد جامعي در تهديد بناي فرهنگي ميدان آزادي را نشنيده‌ايد،

مسجد جامعي در كنار موضوع بهبود كيفيت زندگي در شهر، تفاوت بین شورای شهر و شورای شهرداری مطرح كرده است، مسئله اي كه بحث عدالت در شهر را به همراه داشت و متعاقب آن منجر به مطالعه و تحقیق دربارۀ سنجش عدالت در شهر شد. مجموعۀ تلاش‌ها، پیگیری ها و اقدامات مسجدجامعی منجر به تهیه، تدوین و تصویب بیش از 50 مصوبه و سند فرهنگی و اجتماعی ارزشمند با رویکردهای 1-بهبود کیفیت و سبک زندگی شهروندان 2-ترویج و گسترش هویت و فرهنگ اسلامی ایرانی 3-توسعۀ منطقی زیرساخت ها و فضاهای فرهنگی و هنری شهر تهران 4- گرامیداشت مشاهیر و اصحاب فرهنگ و هنر 5- حفظ و نگهداری میراث طبیعی و فرهنگی تهران شده است.

بسياري از موارد بالا با نظرات كارشناسي بسيار و بحث و جدل و گفت و گوهاي انتقادي به تصويب رسيد، اما هيچ گاه شنيده نشد، شايد به مذاق‌تان خوش نمي آمد كه این کارها در کارنامۀ مسجد جامعی ثبت شود. بر اساس محورهایی که ذکر شد، مجموعۀ مطالعات و پژوهش هایی تحت عنوان«بررسی نگرش ها، باورها و رفتارهای فرهنگی، اجتماعی مردم تهران» و « بررسی میزان مصرف کالاهای فرهنگی در تهران» و « ارزیابی میزان رضایت مندی شهروندان از عملکرد مدیریت شهری» مصوب و به شهرداری برای اجرا ابلاغ گردید. جالب این که نتایج هیچ یک از این پژوهش های ارزشمند و علمی در همشهری بازتاب نداشت زیرا احتمالا نتایج آنها در راستای گرایش های سیاسی شما نبود. آيا لازم است باز هم مثال بزنم. البته همين شيوه را بسياري از اعضاي شوراي شهر تهران از جمله معصومه ابتكار، محمد علي نجفي، حسن بيادي، حمزه شكيب، رسول خادم و ديگراني هم داشته‌اند. اما فضايي كه بر شهرداري تهران، روزنامه همشهري، نشريات، سايت‌ها و مجلات مجموعه شهرداري و درعين حال بسياري از رسانه‌هاي كشور حاكم بود اجازه نشر و انعكاس اين تذكرها و انتقادها را آن نمي‌داد. شايد براي جنابعالي مهم نباشد كه  دراين سالها چه برفضاي مطبوعات كشور رفته است.

در واقع همان طور كه گفته ‌ايد نتيجه انتخابات رياست جمهوري است برفضاي كشور و  مطبوعات تاثير گذاشته و باعث شده كه جريان اطلاع رساني با دغدغه‌ها و نگراني كمتر و به عبارتي بدون ترس از عواقب كار انتشار يك مطلب صورت بگيرد. وگرنه احمد مسجد جامعي همان مسجد جامعي است، اما فضاي انتشار مطالب تغيير كرده است. اگر جنابعالي در مصاحبه مطبوعاتي عضو شوراي شهر تهران حضور داشتيد بهتر مي‌توانستيد قضاوت كنيد. در واقع خودتان مشاهده مي‌كرديد كه خبرنگاران چه اشتها و اصراري براي دريافت پاسخ پرسش‌هاي فراوان‌شان داشته‌اند. شايد پيش از اين، ترس و واهمه از اين كه جريان مورد نظر شما قدرت اجرايي كشور را در دست بگيرد ، مانع طرح پرسش‌هاي صريح و شفاف بسياري از خبرنگاران مي‌شد. اما شايد بهتر باشد بررسي كنيد كه در اين سال‌ها شما چه كرده‌ايد كه با اندك گشايشي اين همه ميل و رغبت براي نقد عملكردتان سر باز مي كند ، آيا به اين خاطر نيست كه در سال‌هاي گذشته به شيوه‌هاي مختلف جلوي نقد و نقادي گرفته شده است.

اكنون هم كه يك نفر درميان پرسش‌هاي فراوان خبرنگاران، نقدي ساده را مطرح مي‌كند، اين نقد را دركاسه تخريب گذاشته‌ايد و طوري مظلوم نمايي مي‌كنيد و سخن مي‌گويد كه يعني مردم نظاره كنيدكه با ما چه مي‌كنند، اما واقعيت درست برعكس آن چيزي است كه تلاش كرده‌ايد به تصوير بكشيد. واقعيت اين است كه در سال‌هاي گذشته عادت به نقد را در خودتان تقويت نكرده‌ايد، به همين دليل است كه نمي‌توانيد حتي از كنار يك نقد ساده هم بگذريد.

آيا بايد نظر رسانه‌هاي شما را بپذيريم كه تهران هيچ كمبود و نارسايي ندارد و  ملاك بررسي شيوه مديريت و اقدامات شهري ، گزارش‌هاي پررنگ و لعاب همشهري است، آيا شهردار محترم تهران هم با شما هم نظر است؟  درحالي كه شما خود بهتر مي‌دانيد كه عملكرد شهرداري تهران جاي نقد بسيار دارد و آن چيزي كه در مصاحبه مطبوعاتي مسجد جامعي مطرح شد حتي نقد هم نبود كه اگر بنا به نقد بود موارد بسيار زيادي وجود دارد كه شرح آن در اين مقال نمي‌گنجد. اما ظاهرا جنابعالي تازه اين حرف‌ها را شنيده‌ايد، حرف‌هايي كه البته بارها گفته شده است، بد نيست بدانيد زماني كه زمزمه حذف بند مديريت يكپارچه شهري از برنامه پنجم مطرح شد اين احمد مسجد جامعي بود كه در صحن علني شوراي شهر به طور مفصل در باره آن صحبت كرده و مكرر تلاش كرد ، جلوي حذف اين بند به پشتوانه مديريت شهري گرفته شود، امري كه محقق نشد و شهرداري نتوانست مانع  آن شود.

5-  جناب قربانزاده از اين اظهار نظر مسجد  جامعي كه شوراي شهر نبايد شوراي شهرداري باشد تعجب كرده‌اند و طوري سخن گفته‌اند كه به خيال خودشان به كشف بزرگي رسيده‌اند، اما بحث شوراي شهر بودن و شوراي شهرداري بودن هيج ربطي به اعضا شورا در دوره‌هاي مختلف ندارد.اين بحث را مسجد جامعي بارها در نشست‌ها، همايش‌ها و برنامه هاي مختلف شهري مطرح كرده‌اند و دو سرمقاله و يك مصاحبه هم در اين باره داشته‌اند،اين بحث به اصل هفتم قانون اساسي بر مي‌گردد كه نهاد شورا را در كنار قواي سه  گانه و يكي از اركان تصميم گيري و اداره  امور كشور قرار داده است. اين بحث يكي از مباحث كاملا كارشناسي است كه جنابعالي با عينك بدبيني كاملا سياسي ديده‌ايد. حداقل به خودتان زحمت مي‌داديد چهارخط در باره حوزه عمل اجتماعي و قانونگذاري مطالعه مي كرديد و بعد دنبال مچ گيري مي رفتيد. در اين رابطه جنابعالي را ارجاع مي‌دهم به سرمقاله هاي مسجد جامعي كه پيدا كردن آن دشوار نيست.

6-  جناب قربانزاده در ابتداي مطلب‌شان از انصاف سخن گفته‌اند، اما به راستي انصاف چيست؟ ايشان نماينده شهردار تهران در روزنامه همشهري بودند، آيا در تمام مدتي كه سردبير روزنامه بوده‌اند و به تازگي نيز از روزنامه تهران امروز دوباره به همشهري بازگشته اند، جانب انصاف را رعايت كرده‌اند، اصلا اگر بحث انصاف بود شخص ايشان مي‌توانستند سردبير پرتيراژترين روزنامه كشور شوند، آيا شايسته‌تر، باتجربه‌تر و كاربلد‌تر از ايشان براي سردبيري روزنامه همشهري وجود ندارد، اگر قرار بود سردبير روزنامه همشهري براساس ملاك‌هاي حرفه‌اي انتخاب شود آيا جناب ايشان مي‌توانستند سردبير باشند، يا بايد در همان نشريه‌هايي كه شنيده‌ايم باقي مي‌ماندند، اصلا در مطبوعات كشور تا چه حد ايشان را  به عنوان يك سردبير واجد شرايط مي شناسند.

در خود روزنامه همشهري چطور؟ آيا در ميان خبرنگاران همشهري از مقبوليت لازم برخوردارند. البته مقبوليتي كه بدون ترس و واهمه خبرنگاران از اخراج ، تبعيد و استعفاي اجباري باشد. اگر صفحات نخست روزنامه همشهري را بررسي كنيم چه ايرادهاي حرفه‌اي مي‌توانيم از اين روزنامه بگيريم، آيا بررسي كرده‌ايد، آيا ايشان در ايام تبليغات انتخاباتي نامزدهاي رياست جمهوري و نامزدهاي شوراي شهر تهران جانب انصاف را رعايت كرد‌ه‌اند، آيا ايشان را كه بر مسند سردبير انتخابي پرتيراژترين روزنامه كشور نشانده‌اند ، حاضر هستند در يك نشست مطبوعاتي آزاد  در باره عملكردشان توضيح بدهند؟ در باره فعاليت‌هاي دفتر خيابان يزادن‌پناه بگويند و توضيح بدهند كه اين دفتر به چه دليل راه اندازي شد، هزينه‌هاي تجهيز آن چقدر بود، و دقيقا در اين دفتر مشغول به چه كاري بودند؟  مي‌توانند توضيح بدهند كه به چه علت تقريبا همه نشريات همشهري محله با يكي دو نفر از نامزدهاي شوراي شهر تهران كه دست بر قضا  از نيروهاي مورد نظر جريان شما در انتخابات شوراها بوده‌اند گفت و گو هاي مفصل انجام شده است؟ آن هم در زماني كه نامزدهاي انتخابات شوراي اسلامي شهر تهران درگير فعاليت‌هاي انتخاباتي بوده‌اند يكي از آنها عضو شوراي شهر سوم بوده است، مگر شوراي شهر تهران فقط يك عضو دارد؟  كه با همين يك نفر  چندين مصاحبه انجام شده است، قطعا استحضار داريد كه رويه همشهري در زمان شهرداران سابق و البته مديران و سردبيران سابق همشهري اين بود كه وارد فعاليت‌هاي انتخاباتي نامزدها نشوند. در عين حال كه قانون انتخابات نيز تصريح كرده است كه نبايد از امكانات دولتي براي تبليغات انتخاباتي استفاده شود، به نظر جنابعالي انصاف در اين خصوص چه حكم مي‌كند، كاري به قانون و عرف نداريم. شما در مسند سردبيري يكي از روزنامه‌هاي مهم كشور قرار داريد و پيش از اين هم مدير مسئول تهران، امروز بوده‌ايد و ظاهرا هنوز هم هستيد، مي‌توانيد در باره ويژه‌نامه‌اي كه با امضاي شما به چاپخانه رفت و منتشر شد  و همه مي‌دانستند« روزنامه تعطيل كن» است توضيح دهيد؟ آيا درمطالبي كه در اين ويژه نامه منتشر شد جانب انصاف هم رعايت شده بود؟

آيا از تعطيلي روزنامه تهران امروز در آن زمان و بيكاري خبرنگاران و كاركنان آن پيشمان نيستيد، عكسي كه در آن روزنامه به چاپ رسيد هنوز فراموش نشده است، اين كه يك مدير مسئول چگونه مي‌تواند دستور چاپ نشريه‌اي را بدهيد كه چنين عكسي در آن وجود دارد ، آيا ملاك‌هاي حرفه اي شما را زير سوال نمي برد؟  در زمان جنابعالي در همشهري چه كار ويژه و قابل ارادئه انجام شده است و چه مطلب شاخصي از شما به چاپ رسيده است؟ آيا اين تصميم كه صفحات لايي روزنامه به يكباره حذف شود و هر روز در باره يك موضوع، پرونده‌اي اختصاص يابد تصميمي حرفه اي است؟ آيا اگر بحث انصاف باشد خودتان را واقعا شايسته سردبيري روزنامه همشهري مي‌دانيد؟ اصلا همين يادداشت پر ايراد شما نشان از سردبير بودن‌تان دارد؟

7-  روزنامه همشهري در 8 سال گذشته ويترين يكسويه فعاليت‌هاي مديريت شهري بوده است، اما اين روزنامه فقط ويترين است و جاي مطالب جدي و انتقادي در باره شهر و مسائل شهري در آن خالي است،  وقتي به صفحات  نخست و شهري اين روزنامه  نگاه مي كنيم همه چيز شهر عالي است. در واقع همه چيز به حدي خوب و مطلوب است كه هيچ جايي براي نقادي باقي نمي‌ماند. اما واقعيت چيز ديگري است. اگر سلسله مراتب روزنامه نگاري را پله پله طي كرده بوديد و اگر از استادان عرصه رسانه سوال مي‌كرديد متوجه مي‌شديد كه  اين شيوه نگرش به شهر و تبليغ براي شهردار محترم تهران نه تنها تبليغ نيست  كه ضد تبليغ هم محسوب مي شود. اين كه هر روز در صفحات اول روزنامه از خودمان تعريف و تمجيد كنيم نه تنهاتاثير گذار نيست بلكه آثار منفي هم دارد، همين مي شود كه شهري  به بزرگي تهران و شهرداري با توانايي‌هاي اجرايي تنها 700 هزار راي مي‌آورد. از اين منظر شايد بتوان گفت كه شخص آقاي قاليباف از مشاوران ستايشگر و كم تجربه و مديران رسانه‌اي نابلد خود بيشتر ضربه خورده است تا رقيبان انتخاباتي‌اش. در واقع رويه‌اي پيش  گرفته شده  كه بيشتر متكي به قدرت و ثروت است تا ادب و عقلانيت،

در واقع سياست‌هاي مديران روزنامه همشهري اعتماد مردم به اين رسانه تاثير گذار را خدشه دار مي‌كند. وقتي مردم مي‌بينند كه آن چيزي كه در شهرشان جريان دارد با مطالبي كه در صفحات نخست روزنامه نقش مي‌بندد تفاوت دارد، اعتمادشان را از دست مي‌دهند. اعتمادي كه حاصل كار  طولاني خبرنگاران و نويسندگان و تصميم گيران قبلي روزنامه همشهري بود. حاصل يك كار گروهي و نه فردي بود، حاصل ايجاد حس علاقه و انگيزي در ميان تك تك كاركنان همشهري بود، كساني كه اجازه داشتند هم خوبي‌ها را بنويسند هم كاستي‌ها را ، نه اين كه فقط و فقط مجاز باشند تبليغ مستقيم و گاهي غير واقعي كنند كه بي‌فايده ترين نوع تبليغ است. همشهري چندسالي است كه حال و روز خوبي ندارد. اين را همه مي‌دانند. انصاف اما در اين ميانه گم شده است. اما شما نگران نباشيد، خاطره‌ها حتما باقي مي‌مانند، خاطره‌ها فراموش شدني نيستند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
پژمان
|
UNITED STATES
|
۱۸:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
2
10
عجب مطلب مفصل و كوبنده اي
حق اقاي قربانزاده است كه نمي دانم كيست ولي قطعا از اون بچه هاي كم سن و سالي است كه اين چند سال مثل قارچ از زمين اومدن بيرون و از همه هم طلب كارند
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
2
8
درباره بیکار شدن15 کارمند ساختمان یزدان پناه هم می نوشتید؟
نظرات بینندگان