arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۳۹۱۹
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۱۷ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۲

چرا میر کاظمی باید عذرخواهی کند؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خرداد نوشت:

از اقدامات میرکاظمی در زمان حضورش در نفت، تشکیل کمیته انتصابات بود که عزل‌ونصب مدیران و به طور کلی «شخم زدن صنعت نفت از مدیران باتجربه» را در دستور کار قرار داده بود. در این کمیته دو تن از چهره‌های سیاسی با گرایش های خاص یعنی آقایان" م-ش" و " ح-ش" حضور داشتند و اعمال سلیقه ها  ازسوی آن فاجعه بزرگی در مدیریت حوزه نفت رقم زد.

در حالی‌که اغلب فعالان صنعت نفت و از جمله مخالفان زنگنه در دولت اصلاحات، سیاه‌ترین دوران وزارت نفت را زمان حضور میرکاظمی می‌دانند، او بدون توجه به این انتقادات و با سرپوش گذاشتن بر اشتباهات، تمام تلاش خود را معطوف رای نیاوردن زنگنه کرده است. میرکاظمی می‌گوید زنگنه باید عذرخواهی کند. این درحالی است علاوه بر چهره‌های موافق زنگنه، منتقدان پیشین او همچون جشن‌ساز که در دولت نهم به مدیرعاملی شرکت ملی نفت رسید و نورالدین موسی چهره اصلی جریان جنوبی‌های نفت، می‌گویند آن کسی که باید عذرخواهی کند خودِ میرکاظمی است. اما چرا میرکاظمی باید عذرخواهی کند؟

تشکیل کمیته انتصابات

از اقدامات میرکاظمی در زمان حضورش در نفت، تشکیل کمیته انتصابات بود که عزل‌ونصب مدیران و به طور کلی «شخم زدن صنعت نفت از مدیران باتجربه» را در دستور کار قرار داده بود. در این کمیته دو تن از چهره‌های سیاسی با گرایش های خاص یعنی آقایان م-ش و ح-ش حضور داشتند و اعمال سلیقه ها  ازسوی آن فاجعه بزرگی در مدیریت حوزه نفت رقم زد. م- ش، از حامیان پروپاقرص احمدی‌نژاد است که توسط میرکاظمی به ریاست یکی از گلوگاه های حساس وزارت نفت منصوب شد و با حضور در کمیته انتصابات، بسیاری از برکناری‌های نفتی را رقم زد. ح-ش دیگر عضو این کمیته نیز از سوی نهاد ریاست جمهوری به مسئولیتی مشابه در وازرتخانه گمارده شد تا مستقیماً وضعیت این وزارت و احتمالاً پیگیری پروژه مافیای نفتی! را به گوش سران دولتی برساند. گفته می‌شود کمیته انتصابات در طی زمان تشکیل، بیش از چندصد مدیر نفت را برکنار کرد و همزمان با انتصابات سیاسی و جریانی، ضمن کنار زدن مدیران مجرب، اختیارات مدیران و هیئت‌های مدیره در تصمیم‌گیری را کاهش داد. غلامحسین حسن‌تاش درباره برکناری‌های انجام شده توسط میرکاظمی می‌گوید: « آقای میرکاظمی قطعا بیش از سیصد مدیر را تغییر داد و لطمه سنگینی را به سرمایه انسانی صنعت‌نفت وارد کرد و گوئی هیچ ماموریت دیگری غیر از این تغییرات و به تعبیری که دولتی ها بکار می‌بردند، شخم زدن صنعت‌نفت، نداشت.»

توقف سوآپ نفت

اقدام دیگر میرکاظمی، توقف سوآپ نفت بر اساس یک گزارش غلط بود. وزیر وقت نفت، سوآپ نفت را خیانتی بزرگ می‌دانست و بعدها در این‌باره گفت: «من نام این طرح را «شوآپ» گذاشته بودم، چون این طرح در واقع خریداری نفت بود و عملاً واردات نفت به شمار می‌آمد. نفت را با صرف هزینه‌های بالا به داخل کشور می‌آوردند و با کمترین سود می‌فروختند، به طوری که برای 20 یا 30 سنت سود، عملا 80 دلار از سرمایه‌های کشور از دست می‌رفت... اجرای کذایی طرح سوآپ عملاً ایران را به واردکننده نفت تبدیل کرده بود و بی‌تردید ادامه اجرای آن خیانت بزرگی به کشور و مردم بود.» بعدها مشخص شد مبنای این سخنان، گزارش غلطی بود که به میرکاظمی ارائه داد شد و البته او نیز هیچ‌گاه از این تصمیم اشتباه بازنگشت. اغلب کارشناسان و مدیران صنعت نفت، این اقدام میرکاظمی را اشتباهی تاریخی می‌دانند. از جمله نوذری درباره سوآپ می‌گوید: «توقف سوآپ نفت اشتباه بزرگی است چرا که سوآپ نفت منافع اقتصادی، سیاسی و عملیاتی برای کشور دربر داشت. اجرایی کردن سوآپ نفت دپیلماسی انرژی کشور را تبیین می‌کرد. انتقال این مقدار نفت از جنوب برای پالایشگاه‌هایی در شمال و مرکز کشور از نظر عملیاتی به خصوص در فصل‌های سرد سال با اهمیت بود. نباید فراموش کرد سوآپ نفت و حتی گاز و تبدیل ایران به یک هاب انرژی در روابط دوجانبه و چندجانبه در حوزه خزر یک ضرورت است.»

طرح‌های 35ماهه: میلیاردها دلار هزینه، بدون هرگونه نفع!

 

کارنامه میرکاظمی نقطه اوج دیگری نیز دارد و آن چیزی نیست جز میدان گازی پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی جهان. در حالی‌که به لحاظ تاریخی ایران با عقب‌ماندگی بیش از یک دهه؛ تولید از پارس جنوبی را شروع کرد، طی مدت چند سال در زمان وزارت زنگنه به نرخ برداشت مساوی با قطر رسید. پنج فاز پارس جنوبی با 100 درصد پیشرفت افتتاح شدند و 5 فاز دیگر نیز ضمن عقد قرارداد، با پیشرفت فیزیکی مناسبی تحویل دولت احمدی‌نژاد شدند تا در این دولت (هرچند نهایتاً به صورت نصفه و نیمه!) افتتاح شوند. از 14 فاز باقی‌مانده، در حالی که پنج فاز پارس جنوبی که در دولت احمدی‌نژاد آغاز شده بودند پیشرفت داشتند و با تمرکز هزینه‌ها بر روی این پنج فاز، امکان تولید آنها وجود داشت، قرارداد 8 فاز دیگر تحت عنوان «بزرگترین قرارداد تاریخ صنعت نفت» بسته شد و اعلام شد این فازها طی 35 ماه یعنی تا اردیبهشت امسال به تولید گاز می‌رسیدند. این درحالی است که در همان زمان هم کارشناسانی مثل ترکان از عدم امکان چنین مساله‌ای سخن می‌گفتند. زمان گذشت و بعد از صرف میلیاردها دلار هزینه که حتی رقم دقیقی از آن وجود ندارد، هیچ فازی به تولید گاز نرسید! پنج فاز کماکان در حال توسعه‌اند و دیگر فازها نیز به صورت پراکنده از پیشرفت برخوردارند، در حالی‌که عملاً هیچ گازی تولید نشده است. هزینه‌های صرف شده عمدتاً به بخش‌هایی مثل پالایشگاه و ساخت سرازیر شده است و هدف اصلی که تولید گاز است، فدای پیشرفت فیزیکی طرح‌ها شده است. در طی این سال‌ها و در شرایطی که به جای تحویل پنج فاز و تولید گاز از آنها‌، تنها دستاورد کشور پیشرفت همزمان تعداد زیادی فاز بدون تولید گاز بوده است، فشار مخزن بیش از قبل افت کرده است و مهاجرت گاز باعث شده است قطر بیش از مقادیر تخمینی قبلی برداشت کند. براساس برخی بررسی‌ها، از آنجا که بسیاری طرح‌ها برای شرایط مخزن طی چند سال پیش طراحی شده‌اند و عملاً مخزن در این سال‌ها با افت فشار مواجه شده است، عملاً در برخی فازها هزینه‌های بیش از مقدار مورد نیاز صورت گرفته و می‌گیرد؛ چراکه اصولاً دیگر آن مقداری که تصور می‌شد، امکان تولید گاز وجود ندارد! هم‌اکنون تولید روزانه قطر حدود دوبرابر ایران است و تنها دستاورد ایران افتتاح بخشی از پالایشگاه فازهای 15 و 16 با گاز ارسالی از فازهای دیگر بوده است! درصدهای پیشرفت فیزیکی روزبروز بالا می‌روند غافل از اینکه آنچه مهم است، تولید گاز است و کار پراکنده و نصفه و نیمه در تعداد زیادی فاز با هر میزان پیشرفت فیزیکی، وقتی گازی تولید نکند، هیچ دردی را دوا نخواهد کرد. به قول وزیری هامانه، یک روستای آباد بهتر از 1000 شهر خراب است. در این میان، خسارت سال‌های گذشته با توجه به مشترک بودن میدان، غیرقابل جبران است. چراکه تولید گاز قطر در سال‌هایی که ما مشغول پیشرفت فیزیکی بدون تولید گاز بودیم، ادامه داشته است. علاوه بر وزیری هامانه، جشن‌ساز هم توسعه همزمان این تعداد فاز را اشتباه می‌داند.

نظرات بینندگان