arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۱۲۱۸
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۱۲ - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳

چه خبر از چهارراه استانبول ؟

اینجا درشت‌ترین پول‌ها 500 تومانی‌های نو و تانخورده‌ای است که هنوز برق چاپ را حفظ کرده‌اند. عدد نوشته روی پول‌ها زیاد نیست اما هر بسته از آنها با قیمتی چندبرابر فروخته می‌شود. یک بسته صدتایی اسکناس 10 تومانی که تنها هزار تومان می‌ارزد بین 50 تا 350 هزار تومان مشتری دارد. اما در بساط محمد مالمیر، همان بسته‌های اسکناس هم نیست. آلبومی دارد که در هر صفحه آن نهایتا دو قطعه اسکناس قرار داده است. دو 100 تومانی، یک 200 تومانی تک، چند اسکناس با عکس محمدرضا شاه پهلوی، دو اسکناس قدیمی‌تر، چند عدد 200 تومانی و تعدادی هم 20 تومانی و 10 تومانی.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سر آخر هم نمی‌فهمم کلکسیونری است که هر روز در بازار منوچهری در انتظار اسکناس و سکه‌ای قدیمی و قیمتی روز را شب می‌کند یا فروشنده‌ای است که کارش گشتن میان اعداد و امضاها و فیلیگران‌های چاپ‌شده روی کاغذ است.
به گزارش شرق، هرچه هست اطلاعاتی که می‌دهد آنقدر خواندنی و جالب ه ست که همت کنم و برای بار دوم به نیت یک گفت‌وگوی طولانی بروم چهارراه استانبول و حدود دو ساعت پای بساطش بمانم تا او از راز اعداد بگوید و صورت و مخرج کسرها را شرح دهد و امضاها را توصیف کند و ارقام میلیونی را ردیف کند از خریدوفروش اسکناس‌هایی که ما همیشه فکر می‌کنیم ارزش مادی ندارند و فقط اسکناس‌های تانخورده‌ای هستند که همین‌طور مانده‌اند لای تقویم‌ و کتاب‌های قدیمی و ما هم هرگز کاری به کارشان نداریم و می‌گذاریم تا همان‌جا بمانند. اما شاید شما هم بعد از خواندن این گزارش طولانی وسوسه شوید که این بار با دقت بیشتری اسکناس‌های قدیمی را نگاه کنید. شاید همین اسکناس 10 تومانی شما میلیون‌ها تومان قیمت داشته باشد.

پای ثابت چهارراه استانبول
محمد مالمیر یکی از فروشندگان اسکناس چهارراه استانبول است. تمام دفعاتی که برای گزارش ارز به بازار منوچهری رفته‌ام، همان‌جا بوده است. گاهی مقابل در پاساژ افشار بساط می‌کند و گاهی کنار در پاساژ. ایستاده کنار ساک‌دستی‌ای که درش باز است و آلبوم‌مانندی روی آن قرار داده شده است. از چهارراه استانبول به سمت بالا که می‌آیی دو طرف خیابان پر از مردانی است که با ساک‌هایی مشابه کنار خیابان نشسته‌اند و در کیفشان بسته‌های 10 و 20 تومانی پیدا می‌شود.

اینجا درشت‌ترین پول‌ها 500 تومانی‌های نو و تانخورده‌ای است که هنوز برق چاپ را حفظ کرده‌اند. عدد نوشته روی پول‌ها زیاد نیست اما هر بسته از آنها با قیمتی چندبرابر فروخته می‌شود. یک بسته صدتایی اسکناس 10 تومانی که تنها هزار تومان می‌ارزد بین 50 تا 350 هزار تومان مشتری دارد. اما در بساط محمد مالمیر، همان بسته‌های اسکناس هم نیست. آلبومی دارد که در هر صفحه آن نهایتا دو قطعه اسکناس قرار داده است. دو 100 تومانی، یک 200 تومانی تک، چند اسکناس با عکس محمدرضا شاه پهلوی، دو اسکناس قدیمی‌تر، چند عدد 200 تومانی و تعدادی هم 20 تومانی و 10 تومانی.

خودش می‌گوید تمام اسکناس‌هایی که دارد، ویژگی‌هایی خاص دارد. برای همین است که دو عدد 100 تومانی را به قیمت 500 هزار تومان می‌فروشد یا دو عدد 10 تومانی‌اش مشتری 350 هزار تومانی دارد. اما اینها کوچک‌ترین نرخ‌هایی است که می‌گوید چون کمی که بیشتر حرف می‌زند نرخ اسکناس‌ها به پنج‌ میلیون‌ تومان می‌رسد و آدرس اسکناس‌هایی را می‌دهد که 200 میلیون‌ تومان می‌ارزد.

روسای بانک مرکزی و امضاهایشان
قرار می‌شود اطلاعاتی کلی بدهد و بعد به سراغ جزئیات برود. سر در گم است که از کجا شروع کند. چون به قول خودش اطلاعات بسیار ریز و تخصصی است و نمی‌تواند همه را بیان کند و شک هم دارد همه اطلاعاتی که می‌دهد برای من قابل درک باشد. مکث می‌کند و می‌پرسد از کجا بگوید. از امضاها شروع می‌کند: «از اول انقلاب تا حالا 17 امضا روی اسکناس‌ها آمده است. البته قبل آن بی‌شمار امضا و اسکناس وجود دارد اما اگر بخواهم از زمان انقلاب بگویم، اولین امضا متعلق به بنی‌صدر است به‌ عنوان وزیر اقتصاد و دارایی و نوبری به‌ عنوان رئیس کل بانک مرکزی. اسکناس‌هایی با این امضا ارزش دارند. البته به شرط اینکه با ویژگی‌های دیگر همراه شوند.»

می‌پرسم چه ویژگی‌هایی اما ابتدا اسامی و به‌ قول خودش دوره‌ها را می‌گوید. اسامی را به ترتیب و بدون هیچ اشتباهی عنوان می‌کند: «نمازی، نوربخش؛ ایروانی، نوربخش؛ ایروانی، قاسمی؛ نوربخش، ‌قاسمی؛ نوربخش، عادلی؛ محمدخان، عادلی؛ محمدخان، نوربخش؛ نمازی، نوربخش؛ مظاهری، نوربخش؛ مظاهری، شیبانی؛ حسینی، شیبانی؛ دانش‌جعفری، شیبانی؛ دانش‌جعفری، مظاهری؛ حسینی، مظاهری؛ حسینی، بهمنی؛ سیف و طیب‌نیا. تمام اسکناس‌هایی که داریم با امضای این افراد است. یک فاکتور تعیین قیمت این است که چه کسی این اسکناس را امضا کرده باشد. در زمان برخی‌ها تا دلتان بخواهد اسکناس چاپ شده اما در زمان بعضی دیگر اسکناس کم است. خب طبیعتا آن امضاها خیلی قیمتی‌تر هستند.»

روی نوشته‌ام سرک می‌کشد و حرفم را قطع می‌کند. می‌خواهد اسامی را یک‌ بار دیگر چک کنم که مبادا اشتباه نوشته باشم. می‌گوید اشتباه بنویسی اعتبار من زیر سوال می‌رود. اسامی را یک‌ بار دیگر چک می‌کنیم. به آخرین ردیف که می‌رسم، می‌پرسم سیف و طیب‌نیا که به‌ تازگی روی کار آمده‌اند. مگر اسکناسی هم چاپ کرده‌اند؟ جواب می‌دهد اسکناس‌های پنج و 10 هزار تومانی با امضای این وزیر و رئیس کل بانک مرکزی مدتی است که وارد بازار شده اما هنوز به تعداد دوره‌های گذشته نرسیده است.

می‌پرسم می‌دانی در زمان هر کدام از وزرا و روسا چه تعداد اسکناس چاپ شده است؟ می‌گوید: «حدودی می‌دانم. مثلا جدای از سال‌های اخیر که تعداد اسکناس‌های چاپ‌شده بی‌شمار است، بیشترین اسکناس‌ها در دوره نمازی و نوربخش چاپ شده است. اما هر چه این دوره چاپ اسکناس زیاد بوده، در زمان محمدخان و عادلی کمترین میزان چاپ اسکناس را داشته‌ایم. در زمان دانش‌جعفری و مظاهری هم حدود 13 میلیون اسکناس چاپ شده است. آمار بقیه را الان دقیقا در ذهن ندارم اما کمی زمان می‌برد که حساب کنم و بفهمم در هر دوره‌ای چه تعداد اسکناس چاپ شده است.»

می‌خواهم تعداد اسکناس‌ها را اگر می‌داند بگوید. جواب می‌دهد که شمارش تعداد اسکناس‌ها نیاز به محاسبات دقیق دارد اما از صورت و مخرج کسر عددی که روی اسکناس منتشر شده است، می‌تواند بگوید که در هر دوره‌ای چه تعداد اسکناس چاپ شده است.

می‌گویم چک کند تا بعدا مجددا به سراغش بروم و اطلاعات دقیق ‌بدهد. انگار که حوصله نداشته باشد، جواب می‌دهد شدنی است اما سخت است و خیلی زمان می‌برد. از خیر این سوال باید گذشت تا به دیگر اطلاعات رسید.

ریز و درشتی فونت و جابه‌جایی میلیونی قیمت‌ها
ادامه می‌دهم. خب در مورد ویژگی‌های یک اسکناس قیمتی می‌گفتید. نگفتید کدام امضا قیمتی‌تر است؟ جواب می‌دهد: «تنها امضا مهم نیست. تازه این امضا خودش کلی داستان دارد، مثلا امضای عادلی خودش سه‌ نوع است. کوتاه، بلند و کشیده. یعنی این فرد موقع امضاکردن گاهی دنباله «ی» را کشیده می‌نوشته، گاه متوسط و گاه بلند. بعد مهم این است که مثلا کدام امضا در کنار کدام نوع فیلیگران (تصویر سه‌ بعدی اسکناس که اصولا تصویر امام‌ خمینی یا شهید حسین فهمیده یا لوگوی الله است) قرار بگیرد. اما این میان اعداد هم بسیار مهم است. روی اسکناس چه قسمت بالا و چه قسمت پایین مجموعه اعدادی نوشته شده است. یک عدد کسری و یک عدد شش‌ رقمی مقابل آن‌که قرمزرنگ است.

کمتر کسی به این اعداد توجه می‌کند اما این اعداد بخش مهمی از دنیای ماست. صورت و مخرج این کسر مهم است. توضیحش برای شما سخت است. اما من می‌توانم از همین اعداد به شما بگویم که این اسکناس با چه امضایی است و چه مشخصاتی دارد و چقدر می‌ارزد. صورت و مخرج کسری هر اسکناسی بیان می‌کند که چه تعداد اسکناس در آن زمان چاپ‌ شده است. هر چه تعداد اسکناس‌های چاپ‌شده در یک دوره کمتر باشد ارزش اسکناس‌ها هم بیشتر است. یک فاکتور دیگر اندازه فونت اعداد چاپ‌شده است.»

- فونت‌ها با هم فرق دارد؟
نه، فونت‌ها فرق ندارد، سایز فونت‌ها متفاوت است. اگر فونت پول، ریز باشد قیمت آن بیشتر است اما اگر فونت بزرگ باشد یک مرتبه قیمت اسکناس صد در صد کاهش می‌یابد.

آلبوم اسکناس‌ها را ورق می‌زند و اسکناس مورد نظر را پیدا می‌کند. عدد بالای سمت راست اسکناس را نشان می‌دهد.

- می‌بینید اعداد با فونت درشت‌تری نوشته شده و در این یکی اسکناس با فونت ریزتری. امضا همان است و سایر مشخصات هم یکی است اما این صد تومانی از این یکی قیمتی‌تر است چون امضای ریزی دارد. اما اگر این عددها رند باشد دیگر ریز و درشت‌ بودن اعداد چندان به چشم نمی‌آید. چون در هر چند میلیون قطعه اسکناس چاپ‌شده فقط یک قطعه اسکناس هست که همه اعدادش یکی است. مثلا همه یک است یا همه دو است. چهار رقم رند یا سه رقم رند اعداد هم خوب است و هر کدام هم قیمتی دارد.

- گران‌ترین اسکناسی که داریم کدام است؟
سوال را باید در نهایت دقت پرسید چون در این کار همه‌ چیز دقیق است. می‌پرسد: «کلا یا بین اسکناس‌های چاپ انقلاب؟» می‌گویم: «سوالم در مورد اسکناس‌هایی است که از سال 57 به این طرف چاپ شده است.» حالا انگار صورت مساله درست شده باشد، با دقت می‌گوید: «یک اسکناس 200 تومانی داریم با امضای کشیده نوربخش - عادلی، شماره ریز، فیلیگران شهید فهمیده و مخرج 77|99، دو عدد آن پنج‌ میلیون‌ تومان قیمت دارد. به 200 تومانی‌های تظاهراتی معروفند. یعنی تصویر روی آن عکس افرادی است که دارند تظاهرات می‌کنند و مشتشان بالاست. حاضرم برای یک بسته صدتایی‌اش با این صورت و مخرج کسر 250 میلیون‌ تومان پول بدهم. چون جزو نایاب‌ترین انواع اسکناس است. یک جفت 100 تومانی هم با امضای ایروانی - قاسمی داریم با فیلیگران فهمیده شماره ریز که آن هم پنج‌ میلیون‌ تومان قیمت دارد اما فقط کافی است که شماره آن درشت شود تا ارزشش یک‌باره کم شود. شماره درشتش فقط 20 هزار تومان است. یک جفت 200 تومانی دیگر داریم با امضای نوربخش - عادلی، امضای متوسط جفتش 5/ 3 میلیون تومان قیمت دارد.»

خریدار ناشناس 350 میلیون‌ تومانی
می‌پرسم گران‌ترین اسکناسی که الان موجود است کدام است؟ می‌گوید اسکناسی است متعلق به دوره قاجار که حدود500 میلیون‌ تومان می‌ارزد. در زمان قاجار بر عکس زمان حکومت پهلوی، اسکناس‌ها به تومان چاپ می‌شد، نه ریال. اسکناس‌های 1، 2، 3، 5، 10، 20، 25، 50، 100، 500 و 1000 تومانی موجود بوده است. از بین این اسکناس‌ها چون پایه پولی 500 تومانی و 1000 تومانی بسیار سنگین بود و این دو اسکناس ارزش بسیار بسیار بالایی داشتند مانند سایر اسکناس‌ها به گردش در نیامدند و به همین دلیل هم بسیار نایاب هستند. به همین دلیل اگر 500 یا 1000 تومانی آن دوره پیدا شود بالغ بر 500 میلیون تومان می‌ارزد.

می‌پرسم این اسکناس‌ها با این قیمت‌ها خرید و فروش هم می‌شوند یا اینها فقط قیمت‌هایی است که بین خریداران این صنف رد و بدل می‌شود؟

- نه، اسکناس‌ها وجود دارد و خرید و فروش هم می‌شود. همین چهار سال پیش بود که یک هزار تومانی دوره قاجاریه حدود 350 میلیون‌ تومان معامله شد.

- در بازار منوچهری ایران؟ خریدار که بود؟

- نه، ایران نبود. فردی بود در خارج از کشور که این اسکناس را خرید.

- کلکسیونر بود؟

می‌خندد.

- مهم نیست چه کسی بوده است. اسمش را نمی‌گویم.

این را طوری می‌گوید که من را کنجکاو می‌کند برای شناسایی خریدار 350 میلیون‌ تومانی.

- یعنی اینقدر آدم سرشناسی است که نباید اسمش را بگویید؟

مکث می‌کند. فکر می‌کند و باز من کنجکاوتر می‌شوم. می‌خندد: «مهم نیست خریدار چه کسی بوده است.» می‌خواهم تا نام خریدار را بگوید و قول می‌دهم که آن را منتشر نکنم. اما باز هم نمی‌گوید. باز هم فکر می‌کنم خریدار باید کلکسیونر معروفی باشد که چنین بهایی را برای اسکناس کمیاب قاجاری داده است که می‌گوید: «اینها ارقام زیادی نیست. مثلا یک اسکناس 100 تومانی وجود دارد که حدود دو میلیارد تومان می‌ارزد.» دو میلیارد تومان! می‌پرسم این اسکناس مگر چه ویژگی‌ای دارد؟ پاسخش این است: «اولین اسکناس 100 تومانی است که در دوره پهلوی چاپ شده است. قیمت ندارد. اما می‌گویند دو میلیارد تومان می‌ارزد.»

- خب این اسکناس دومیلیاردی کجاست؟

- اینجا نیست.

- کجا نیست؟ در بازار منوچهری و در دست شما یا در ایران نیست؟

- نه، در ایران نیست. دست بزرگ‌ترین کلکسیونر پول ایران است. (...) فردی از خاندان پهلوی. این شخص بزرگ‌ترین کلکسیونر پول‌های ایرانی است. کلکسیونی که دارد بی‌نظیر است و نمی‌توان روی هیچ‌ کدام از اسکناس‌هایش قیمت گذاشت. آن مجموعه اصلا مجموعه خارق‌العاده‌ای است.

نگاه می‌کند و حرفش را نیمه‌تمام می‌گذارد: «نه اینها را ننویسید. دردسر می‌شود.»

- چرا درد سر؟ مگر خرید و فروش اسکناس ایرادی دارد؟ راستی شما اینجا هستید و اسکناس‌های قدیمی و با ارزش را خرید و فروش می‌کنید ایراد یا منع قانونی ندارد؟

یکشنبه‌های آخر ماه در انجمن کلکسیونرها
می‌خواهد که یک لحظه صبر کنم و در کیفش دنبال چیزی می‌گردد. آلبوم اسکناس‌ها را با احتیاط برمی‌دارد. از جیب کیفش دو برگه بیرون می‌آورد. استفتائیه از امام خمینی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای. می‌خواهد که با دقت بخوانمش. سوال در هر دو استفتائیه این است که حکم خرید و فروش اسکناس‌های قدیمی چیست و در هر دو مورد هم مراجع اعلام کرده‌اند که مشکلی نیست و بلامانع است.

می‌پرسم این استفتائیه به درخواست چه کسی بوده است؟ می‌گوید: «انجمن کلکسیونرها این درخواست را داده‌اند و از دفتر این دو مرجع استفتاء کرده‌اند که حکم خرید و فروش اسکناس چیست. دلیل هم این است که همه بدانند ما کاری خلاف قانون و خلاف شرع انجام نمی‌دهیم. کارمان هم قانونی است و هم شرعی.»

با همان دقت و وسواسی که برگه را درآورده مجددا تا می‌کند و می‌گذارد سر جایش. حتما لازمش می‌شد که همیشه همراهش هست. اسم انجمن کلکسیونرها برایم جالب است. درباره‌اش اطلاعاتی می‌خواهم. توضیحش این است: «سال‌هاست که این انجمن تشکیل شده است. همه انواع کلکسیون‌ها را در بر می‌گیرد. اسکناس و تمبر هم بخشی از آن است. البته ما انجمن جداگانه‌ای داریم. قبلا آخرین یکشنبه هرماه در دفینه (سر خیابان میرداماد) جلسات ماهانه انجمن تشکیل می‌شد. اما الان مثل آن موقع نه جای جلسات مشخص است و نه زمانش. زمان و مکان را هر بار اطلاع‌رسانی‌ می‌کنند. یک‌ بار در قائم مقام بود جلسات، یک‌ بار هم در خیابان ولیعصر. هر بار مکانش فرق دارد. مرحوم فریدون نوین فرح‌بخش را می‌شناسید؟ پدر تمبر ایران بود. دو سال پیش فوت کرد. رئیس انجمن تمبر و اسکناس ایران بود. کتاب اسکناس و تمبر را هم ایشان منتشر می‌کرد. آدم بزرگی بود. پاکت‌های نامه و تمبرهای بی‌نظیری داشت. چندین و چند مدال جهانی در همین زمینه دارد.» می‌پرسم بعد از مرگ مرحوم فرح‌بخش چه کسی رئیس انجمن شده و کلکسیونش چگونه نگهداری می‌شود؟ می‌گوید: «هنوز فردی را به‌ عنوان رئیس انجمن انتخاب نکرده‌اند. کارها هم در حال انجام است و کلکسیون ایشان هم نزد پسرش است. ما چند نفریم که در کار قیمت‌گذاری تمبر و اسکناسیم. این افراد سالانه دور هم جمع می‌شوند و کتاب سال اسکناس را در می‌آورند. نمی‌دانم کتاب اسکناس را دیده‌اید یا نه؟» سرم را به علامت نفی تکان می‌دهم. می‌خواهد که کنار بساطش کمی منتظر بمانم تا کتاب را از یکی از دوستانش بگیرد و بیاورد: «اگر بخواهی همین جا نگاهی به کتاب بیندازی مانعی ندارد.» منتظر می‌مانم.

حدود یک ساعتی شده که هر دو مقابل پاساژ افشار روی پا ایستاده‌ایم و من حسابی خسته شده‌ام. صندلی کوچکش را پیش می‌کشم و می‌نشینم. خسته‌ام و این سبب می‌شود که نه کاری به نگاه دلالان دلار داشته باشم که از وسط میدان هر از گاهی گردن می‌کشند و نه کاری به دیگر فروشندگان اسکناس که روی صندلی موتورهایشان نشسته‌اند و با کمی تعجب آمیخته با فضولی خاصی به من نگاه می‌کنند که چرا جای محمد مالمیر، اسکناس‌فروش معروف و قدیمی بازار منوچهری، خانمی نشسته است کاغذبه‌دست و همه‌ چیز را با دقت ثبت می‌کند.

سرکی کوتاه در دنیای سکه‌های وارونه
البته این اولین باری نیست که در طول 30 سال کاری محمد مالمیر رسانه‌ای سراغش می‌رود. چون قبل از اینها نیم‌تای یکی از روزنامه‌ها را درآورده و نشانم داده که همین پارسال سراغش رفته‌اند و اطلاعاتی در مورد سکه و اسکناس گرفته‌اند و با عکسش چاپ کرده‌اند و او هم کل روزنامه را نگه داشته و تا لازم شود، روزنامه را باز می‌کند و از نیم‌تای صفحه اقتصادی‌اش عکس و مصاحبه‌اش را نشان می‌دهد. تا برود و بیاید چند دقیقه‌ای طول می‌کشد. کتاب را دستم می‌دهد. «راهنمای اسکناس‌های ایران سال 1393» تهیه و تنظیم از فریدون نوین‌ فرح‌بخش، انتشارات فرح‌بخش. با اینکه فرح‌بخش از سال 91 دیگر در قید حیات نیست اما هنوز هم کتاب با نام وی و حتما توسط انتشاراتی خودش منتشر می‌شود. باید چند ماه از انتشار کتاب گذشته باشد اما تقریبا تمام صفحات از هم جدا شده و برگ‌برگ است. برای همین با احتیاط ورق می‌زنم که برگه‌ای از دستم نیفتد. حالا مرد اسکناس‌فروش هم کمی راحت‌تر شده است. من روی صندلی کوچک تاشو نشسته‌ام و او هم تکیه داده به موتوری که کنار بساطش است. صفحات را ورق می‌زند. عین اطلاعاتی که داده یکی‌ یکی داخل کتاب نوشته شده است. می‌رسد به تصویر همان 200 تومانی‌هایی که گفته بود جفتش پنج‌ میلیون‌ تومان است. اینجا نوشته شش‌ میلیون و 200 هزار تومان. می‌پرسم یک‌ میلیون‌ و 200 هزار تومان کمتر گفتی شما. پاسخ می‌دهد: «آن قیمتی که من دادم مال خرید بود. ما پنج‌ میلیون‌ تومان می‌خریم و شش و 200 می‌فروشیم.»

30 سال است که در این کار است. پیر هم نیست. اگر 50 سال داشته باشد، باید از حدود 17 یا 18 سالگی وارد این کار شده باشد. می‌گوید این وسط‌ها چند سالی را ایران نبوده اما مجددا برگشته و 15 سال است پای ثابت میدان منوچهری است و همین‌جا بساط می‌کند. فکر می‌کنم باید کار خوبی باشد که این‌ همه سال فکر تغییر آن به سرش نزده است. حدود یک‌ ساعت‌ و نیم شده که من کنار بساطش ایستاده‌ام اما نه پولی خریده و نه پولی فروخته. تنها چند نفری کنجکاو حضور من آمده‌اند سلام و احوالپرسی کرده‌اند و رفته‌اند و یکی دو نفر هم که معلوم است دوست هستند و نه خریدار، آمده‌اند و قیمتی گرفته‌اند و رفته‌اند.

می‌پرسم: «کاسبی خوب است؟» می‌گوید: «بد نیست.»

- درآمدت چقدر است؟

- متغیر است. من فقط در کار اسکناس‌، سکه‌ و تمبرهای کمیاب و نایابم. البته ممکن است گاهی اجناس معمولی را هم خرید و فروش کنم. درآمدم اما متغیر است. شاید یک‌ روز 20 هزار تومان هم کار نکنم اما شاید یک روز هم یک معامله 20 میلیونی بزنم. اما به طور متوسط ماهانه سه‌ میلیون درآمدم است.

درآمد چندانی نیست. آن هم برای مردی که اینقدر اسکناس‌ها را می‌شناسد که می‌گوید فقط کافی است شماره اسکناس یا نه، حتی فقط کافی است صورت و مخرج کسر اسکناس را بخوانی تا بگویم اسکناس چه دوره‌ای است و چقدر ارزش دارد. می‌پرسم که چرا در تمام این سال‌ها شغلش را عوض نکرده است؟ می‌گوید که حدود 30 سال است کارش همین است: «دکترای اسکناس‌شناسی دارم. نه! من استاد این کارم. اطلاعات من بسیار زیاد است. روزانه آدم‌های زیادی به من مراجعه می‌کنند برای معاملات خود. قیمت می‌گیرند. اصل و تقلبی‌ بودن سکه و اسکناس‌ها را برایشان تعیین می‌کنم. هر جای ایران که نام مالمیر را ببری می‌شناسند. من مدام در سفرم و اطلاعات زیادی دارم. چرا باید شغلم را تغییر بدهم؟ البته اینجا ارزشی برای این اطلاعات قائل نیستند. شما برو خارج از ایران همین اطلاعات را بده ببین چه پست و جایگاهی به تو می‌دهند. نمی‌گویم من تنها فردم اما مگر چند نفر هستند که این‌ همه اطلاعات از سکه و تمبر و اسکناس دارند؟»

به قسمت درددل‌ها رسیده‌ایم اما من هنوز اطلاعاتی در مورد سکه نگرفته‌ام. حرفش را قطع می‌کنم: «راستی در کار سکه هم هستید؟»

- آره، اما آن هم دنیایی دارد بسیار بزرگ. خیلی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از اسکناس. دنیای سکه‌ها جالب است. مثلا سکه‌ای داریم که در زمان جمهوری اسلامی ضرب شده و ضرب آن ایراد دارد. یک سکه 20 ریالی داریم در هر دو سمت سکه آرم جمهوری اسلامی ضرب شده و همان سکه یک‌ میلیون‌ تومان می‌ارزد. یا سکه‌ای هست که آرم آن وارونه چاپ شده و پنج‌ میلیون قیمت دارد. البته اینها به شرط این است که این سکه و اسکناس‌ها نو باشد و هنوز برق و جلای ضرب را داشته باشد.

حدود دو ساعت شده و من کم‌کم باید بروم. می‌پرسم: «گران‌ترین اسکناسی که خودت ‌داری چیست؟»

- اسکناسی است که 200 میلیون‌ تومان می‌ارزد.
اصرارم برای توضیح خصوصیات این اسکناس بی‌نتیجه می‌ماند. می‌گوید من در کار خرید و فروشم اما این اسکناس را برای خودم نگه داشته‌ام و نمی‌فروشم فعلا!
برچسب ها: پول خرد ، اسکناس ، چهارراه
نظرات بینندگان