arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۶۳۷۰۳
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۱۲ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۳

فلسفه بعثت در کلام امير مومنان(ع)

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

« اگر عظمت و اهميت ايام به اين باشد که خداي متعال لطفي را در روزي بر بشريت نازل کرده باشد، يقيناً روز مبعث عظيم ترين و مهم ترين همه  روزهاي سال است؛ چون نعمت بعثت و برانگيختن پيامبراعظم(ص) براي بشريت از همه  نعمت هاي الهي در طول تاريخ بزرگ تر است. بنابراين مي توان به جرأت اين را گفت که روزمبعث، برترين و بزرگ ترين و پربرکت ترين روزهاي همه  ايام سال است. خاطره  آن روز را بايد گرامي بداريم و عظمت آن حادثه را در نظرمان مجسم کنيم. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «ارسله علي حين فترهًْ من الرّسل و طول هجعهًْ من الأمم»؛ بعثت در هنگامي اتفاق افتاد که دوران طولاني بود بشريت از حضور انبياي الهي محروم بود. از ظهور حضرت عيسي حدود ششصد سال مي گذشت. صدها سال بود که بشر در ميان خود سفير الهي نديده بود. نتيجه چه بود؟ «و الدّنيا کاسفهًْ النّور ظاهرهًْ الغرور»؛ دنيا تاريک بود، ظلماني بود، معنويت رخت بربسته بود، بشر در جهالت و گمراهي و غرور به سر مي برد. در يک چنين شرايطي، خداي متعال، پيغمبر(ص) را فرستاد. نبي مکرم(ص)، آن عنصر شايسته اي بود که براي يک چنين حرکت عظيمي، براي طول تاريخ بشريت، خداوند او را آماده کرده بود. لذا توانست در طول بيست و سه سال يک جرياني را به راه بيندازد که اين جريان با همه  موانع، با همه  مشکلات، تا امروز تاريخ را جلو رانده و پيش برده است.»

بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام (9/4/1390)

بدون شک، بعثت پيامبر گرامي اسلام(ص) بزرگ ترين رويداد تاريخي در حيات بشري است. آن حضرت در شرايطي برانگيخته شدند که ظلم و ستم ستمگران و جهل و ناداني جاهلان، فضايي دهشتناک را براي بشريت به وجود آورده بود. بررسي شرايط عصر بعثت و فلسفه برانگيخته شدن خاتم پيامبران(ص)، در سخنان اميرالمؤمنين(ع)، موضوع گفت وگوي خراسان با آيت ا...سيداحمدحسيني خراساني، عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم، است که در پي مي آيد.

اميرالمؤمنين(ع) در سخنانشان شرايط عصر بعثت را چگونه تشريح کرده اند؟ نعمت بعثت در نظر آن حضرت چه اهدافي داشته و از چه ويژگي هايي برخوردار بوده است؟

امير مؤمنان، حضرت امام علي(ع) در مقام بيان زواياي نعمت بعثت، سه محور اساسي را مورد توجه و تأکيد قرار داده اند. محور نخست، تشريح اوضاع و شرايط زندگي مردم شبه جزيره عربستان، در آستانه بعثت رسول خدا(ص) است. محور دوم به بيان اهداف خداوند متعال از بعثت پيامبر عظيم الشأن اسلام(ص) اختصاص دارد و محور سوم نيز به نتايج اين رخداد مبارک اشاره مي کند. براي بررسي اين سه محور، بايد به بررسي سخنان آن امام بزرگوار بپردازيم. آن حضرت در خطبه 26 نهج البلاغه مي فرمايند:« إِنَّ اَللهَ بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ أَمِيناً عَلَى اَلتَّنْزِيلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ اَلْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ اَلْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ اَلْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ اَلْأَصْنَامُ فِيکُمْ مَنْصُوبَةٌ وَ اَلْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَةٌ» خداوند متعال، رسول گرامي خود را در حالي به رسالت مبعوث کرد که اعراب به آييني بس نکوهيده اعتقاد داشتند. آن ها در سرزميني خشک و غير قابل کشت مي زيستند و همواره در خطر گزش مارهاي سمي و هولناک بودند. آنها مجبور بودند از آب هاي گنديده موجود در گودال هاي بيابان بياشامند و غذايي بدمزه بخورند که تنها آن ها را زنده نگه مي داشت. اعراب جاهلي شرايط فرهنگي بسيار ناگوار و وحشتناکي داشتند.

قتل، غارت و خونريزي در ميان آن ها امري عادي و هميشگي بود. در جاي جاي سرزمين مقدس مکه و سراسر شبه جزيره عربستان، بت هايي را نصب کرده بودند و مي پرستيدند. اميرالمؤمنين(ع) در خطبه 105 نهج البلاغه مي فرمايند:« إِنَّ اَلله َ بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ اَلْعَرَبِ يَقْرَأُ کِتَاباً » پيامبر گرامي اسلام(ص) در حالي مسئوليت سنگين هدايت و ارشاد مردم را بر دوش گرفتند که هيچ کس در محيط عربستان اهل فضل و دانش نبود. کساني که بتوانند بخوانند و بنويسند هم به تعداد انگشتان دست بودند. مردم اين سرزمين به دليل دوري از علم و دانش، از بسياري از ارزش هاي انساني محروم بودند و بي سوادي محض بر جامعه آن ها مستولي بود. امام(ع) در بخشي از خطبه 95 نهج البلاغه مي فرمايند:« بَعَثَهُ وَ اَلنَّاسُ ضُلاَّلٌ فِي حَيْرَةٍ ... وَ اِسْتَخَفَّتْهُمُ اَلْجَاهِلِيَّةُ اَلْجَهْلاَءُ ... وَ بَلاَءٍ مِنَ اَلْجَهْلِ فَبَالَغَ » مردم پيش از بعثت پيامبر گرامي اسلام(ص) در حيرت و گمراهي فرو رفته بودند و در ظلمت ناداني و جهل دست و پا مي زدند. بلاي فراگير جهالت و ناداني سراسر جامعه آن ها را فرا گرفته بود. آن حضرت در بخشي از خطبه 191 مي فرمايند:« اِبْتَعَثَهُ وَ اَلنَّاسُ يَضْرِبُونَ فِي غَمْرَةٍ وَ يَمُوجُونَ فِي حَيْرَةٍ قَدْ قَادَتْهُمْ أَزِمَّةُ اَلْحَيْنِ وَ اِسْتَغْلَقَتْ عَلَى أَفْئِدَتِهِمْ أَقْفَالُ اَلرَّيْنِ » بعثت رسول خدا(ص) در شرايطي روي داد که مردم در فتنه هاي بي شماري گرفتار شده بودند. آن ها بي هدف و متحير، در سرگرداني بي پاياني به سر مي بردند؛ در حالي که زنجير غفلت بر گردنشان سنگيني مي کرد و بر قلب و روحشان قفلي زنگار گرفته از جهل و خودپسندي زده شده بود.

امام علي(ع) در بخش ديگري از سخنان سراسر حکمتشان، به دلايل بعثت پيامبراکرم(ص) پرداخته اند. اميرالمؤمنين(ع) در بخشي از خطبه 105 نهج البلاغه مي فرمايند:« بَعَثَ اَلله ُ مُحَمَّداً (ص) شَهِيداً وَ بَشِيراً وَ نَذِيراً » در شرايط هولناک عصر جاهليت، خداوند متعال رسول اکرم(ص) را به عنوان شاهد و گواهي براي مردم برانگيخت تا آن  ها را به آينده اي روشن و سعادتمندانه، به شرط پيروي از دستورات الهي، بشارت دهند. امام(ع) در خطبه 147 نهج البلاغه مي فرمايند:« فَبَعَثَ اَلله ُ مُحَمَّداً (ص) بِالْحَقِّ لِيُخْرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَةِ اَلْأَوْثَانِ إِلَى عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَةِ اَلشَّيْطَانِ إِلَى طَاعَتِهِ » يکي از بزرگ ترين و مهم ترين اهداف بعثت پيامبر گرامي اسلام(ص) و همه انبياي الهي، رهاندن بندگان خدا، از قيد بت پرستي و پيروي از شيطان و هدايت آن ها به سوي بندگي خداوند متعال است. پيامبراکرم(ص) از سوي خداوند برانگيخته شدند تا جهل و ناداني را در جامعه ريشه کن کنند. واقعيت آن است که جهالت و ناداني، اساس همه گرفتاري هاي جوامع انساني است.

جامعه جاهل، جامعه اي افسرده، عقب مانده، وابسته و ذليل خواهد بود. راه رسيدن به عزت و سعادت، از بين بردن جهالت است. امام علي(ع) يکي از مهم ترين اهداف بعثت رسول خدا(ص) را تاباندن نور علم، دانش و معرفت بر قلب مردم مي دانند. مردم عصر بعثت چنان در دام جهل و ناداني گرفتار بودند که مجسمه هاي بي جانِ ساخته دست خود را مي پرستيدند. از همه بدتر اين که، فرزندان خود را در برابر اين بت ها قرباني و دختران معصومشان را به دلايل واهي زير تلي از خاک مدفون مي کردند. اين مردم جهالت زده، همچنين گرفتار طاغوت ها و ستمگران بودند.

پيامبر اکرم(ص) مبعوث شدند تا با بيدار کردن مردم از خواب غفلت و دميدن آگاهي در وجود آن ها، شر ستمگران و طاغوت ها را از سر مظلومان کوتاه کنند. در پرتو چنين حرکت مهم و بنياديني است که « ليُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ اَلْعُقُولِ »(خطبه 1) روي داد و «اِثاره عقول» به وجود آمد. يعني زمينه هاي بروز و شکوفايي استعدادها و انديشه ها مهيا شد و خرافه پرستي و موهوم گرايي، جاي خود را به خرد و عقلانيت داد. اين موضوع از مهم ترين نتايج بعثت رسول خدا(ص) است. در پرتو همين آثار و نتايج عظيم و بزرگ بود که تمدن درخشان اسلامي پا گرفت و شکوفا شد.

*خراسان

نظرات بینندگان