arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۸۷۱۷۶
تاریخ انتشار: ۳۲ : ۱۶ - ۰۶ بهمن ۱۳۹۳

چرا پادشاه جدید عربستان پیش از آنکه عبدالله دفن شود، فرزندان او را برکنار کرد؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

الاخبار نوشت: اختلاف عمیقی بین دو جناح مهم یعنی جناح عبدالله و جناح سدیری بر سر قدرت در عربستان سعودی وجود دارد.

به گزارش فرهیختگان آنلاین(FDN.ir)، برنامه های ملک سلمان توجه همه را به خود جلب کرد. وی فوری صفحه ای برای خود در تویتر با نام خادم حرمین شریفین باز کرد و نخستین مطالبش را منتشر کرد و از خدا خواست وی را در خدمت به ملت و تحقق آرمانهایش موفق بدارد. قبل از اینکه جنازه سلفش به خاک سپرده شود وی در یک اقدامی بی سابقه حکم هایی صادر کرد و فرزندش محمد را به عنوان وزیر دفاع و رئیس دربار پادشاهی منصوب کرد و برادر زاده اش محمد بن نایف را به عنوان جانشین ولیعهد برگزید و خالد التویجری را از ریاست دربار و گارد پادشاهی برکنار کرد و در انتظار عزل و نصب های بیشتری در روزهای آینده خواهیم بود.


این روزنامه نوشت طبعا تصمیمات پادشاه جدید آنی و در همان لحظه اتخاذ نشد بلکه این تصمیمات از قبل گرفته شده بود و در انتظار مرگ عبدالله بود. این امر نشان دهنده اختلاف عمیق بین دو جناح حاکم یعنی جناح عبدالله و جناح سدیری است که این اختلاف نمایان نمی شد مگر اینکه اوامر متضادی صادر می شد. امروز پادشاه جدید تلاش می کند شکافهایی که به ساختار جناح سدیری وارد شد ، با صدور احکام جدید ترمیم کند.


در ادامه این مقاله آمده است سلمان دوره اش را با پاکسازی میراث عبدالله آغاز کرد و شواهد اولیه نشان می دهد وی نقش تخریبی اما سریع اعمال می کند تا سلطه اش را بر کشور بدون مشکل و فشار محقق کند.


این بازی بیشتر به بازی شطرنج شبیه است .پادشاه جدید بسته ای از دشمنی با ملک عبدالله را انبار کرد به گونه ای که در ا نتظار این لحظه بود. انتقامجویی سلمان داغ ، زودهنگام و قابل توجه بود. وی حتی منتظر نماند سلفش (ملک عبدالله ) دفن شود و یک تسویه حساب فوری را بر ضد جناح ملک عبدالله آغاز کرد.


لازم است این نکته مطرح شود که سلمان یک ذره از روش عبدالله برای تکیه بر قواعد درگیری عقب نشینی نکرد. بنابراین می توان گفت سلمان به دوره قبل از ملک عبدالله تعلق ندارد بلکه وی وارث عملی سیاست هایش و ابزارهای نزاعش می باشد. سلمان هیچ فرقی با عبدالله ندارد حتی در روشی که در تعامل با دشمنانش در پیش گرفته است. پادشاه جدید از راهکارهایی استفاده می کند که ملک عبدالله برای کنار زدن رقبایش استفاده می کرد و شاید به هیات بیعت که ملک عبدالله تعیین کرده بود تا از تعیین امیر محمد بن نایف در منصب معاون دوم جلوگیری کند، متوسل شود تا ساختار قدرت را بازترسیم کند و شاید مقر بن عبدالله العزیز ولیعهد جدید را کنار بزند و احمد بن عبدالعزیز (وزیر کشور سابق ) را از طریق همین ساز و کار باز گرداند.


شاید نیاز به ائتلاف های جدیدی باشد و در اینجا نقش جناح های به حاشیه رانده شده از اهمیت بیشتری برخوردار می شود زیرا دو جناح پادشاه و سدیری به این ائتلافها در میدان کشمکش ها بر سر قدرت در حال و آینده ، نیاز دارند.


به هر حال پادشاه جدید در مقابل میراث سنگینی از اختلافات و تغییرات قرار دارد و ماموریت پاکسازی این میراث را فوری و قاطع انجام خواهد داد.


این روزنامه نوشت تصمیمات پادشاه جدید جای هیچگونه تردیدی باقی نگذاشته است که نزاع جناحها در داخل خانواده پادشاهی حاشیه ای و گذرا نیست و شاید اظهارات دیروز شاهزاده طلال بن عبدالعزیز بخش خطرناک این نزاع را آشکار کرده است .وی معتقد است اختلافات داخل خانواده شاید سبب فروپاشی شود . یاد آور می شود برخلاف آنچه که در حکم انتصاب محمد بن نایف به عنوان جانشین ولیعهد آمده است که «این انتصاب به اعضای بیعت مطرح شد و هیات نیز با اکثریت آراء آن را تائید کرد» ، امیر طلال اظهار داشت از این هیات برای بیعت دعوت نشد و شورای خانواده چند ماهی است که نشستی نداشته است.


شاهزاده های دیگر نیز در پایگاه های اینترنتی اجتماعی اختلافات خانواده پادشاهی را مطرح کردند. برای نخستین بار در تاریخ عربستان سعودی برخی از شاهزاده های آل سعود با صراحت از اختلافاتشان حرف می زنند. بنابراین شیخ خالد التویجری مشاور ملک عبدالله هدف قرار گرفت که صرفا سرپوش گمراه کننده ای باشد تا اصل اختلاف در داخل کاخهای شاهزاده ها را مخفی نگاه دارند.


بدیهی است جنگ بر سر قدرت جنبه دو جانبه (عبدالله و سلمان ) به خود گرفته است و بقیه شاهزاده های فعال ثانویه هستند یا اینکه بین برندگان و بازندگان تقسیم شدند. از جناح سدیری امروز فقط سه نفر ماندند: سلمان پادشاه جدید ، امیر احمد وزیر کشور سابق و امیر عبدالرحمن بن عبدالعزیز که خارج از معادله قدرت قرار دارد و قطبهای بزرگشان فهد بن عبدالعزیز ، سلطان بن عبدالعزیز و نایف بن عبدالعزیز از دنیا رفتند و احتمال قوی وجود دارد که احمد به معادله قدرت باز گردد زیرا وی در داخل جناح سدیری از جایگاهی برخوردار است و با برخی قبائل متحد با آل سعود روابطی دارد. برخیها وی را برای ولایت عهدی لایقتر از برادر ناتنی اش مقرن می دانند بنابراین سناریوی کنار زدن مقرن از ولایتعهدی به قوت خود باقی است.این امر به عللی اتفاق خواهد افتاد و به نظر نمی رسد تصمیم برای برکناری مقرن با مخالفت در داخل خانواده پادشاهی روبرو شود زیرا وی از محبوبیت و نفوذ فراوانی برخوردار نیست. بهترین گزینه این است که وی را مجبور کنند به نفع امیر احمد کنار رود و اینگونه راه مناسبی برای کنار زدن کامل مقرن از قدرت فراهم می شود.


به هر حال ماندن مقرن در ولایت عهدی برای مدتی سبب بحث نامحدود در داخل خانواده سعودی خواهد بود زیرا نمی توان بدون ائتلاف محکم در خانواده وی را نگاه داشت و تکیه وی بر امیر متعب وزیر گارد ملی فعلی برای مقابله با بقیه جناحها از جمله جناح سدیری به رهبری ملک سلمان ، کافی نیست. برخیها ممکن است بگویند کنار زدن مقرن به هر دلیل و توجیهی اعلام جنگ به متعب و برادرانش است زیرا این امر آنها را برای همیشه از قدرت کنار می زند . بنابراین از دیدگاه جناح متعب اگر قرار باشد عقب نشینی کنند شخصیت جایگزین احمد نخواهد بود بلکه متعب از وی سزاوارتر است .در واقع هر نوع ساز و کاری در خانواده سعودی اگر حق متعب را در این میراث در نظر نگیرد، نزاع بین جناحها به حد انفجار می رسد.


یاد آور می شود رابطه پادشاه جدید با ولیعهدش امیر مقرن دوستانه نیست و مقرن نیز احساس می کند سلمان بنا به دلایلی چندان احترامی برای وی قائل نیست. یکی از دلایلش این است که وی فرزند یک کنیز است و جناح ملک عبدالله نیز از وی سوء استفاده کرد تا متعب بن عبدالله را به تخت برساند. تعیین امیر مقرن به عنوان ولیعهد برای پادشاه جدید الزامی بود زیرا این امر براساس فرمان پادشاهی (شماره الف هشتاد و شش است) که ده ماه قبل صادر شد و تصریح می کند در صورتی که منصب ولایتعهدی خالی شود با مقرن باید به عنوان ولیعهد بیعت شود. تحلیلگران از مضمون این حکم پادشاهی پی بردند این امر صرفا نزاع جناحها بر سر قدرت نیست بلکه هموار کردن راه است تا متعب از طریق مقرن به تخت برسد و پس از سلمان پادشاه شود. منابع سیاسی و تبلیغاتی گفتند امیر سلمان به الزایمر مبتلا است. وی همچنین بیماری قلبی دارد و این برای جناح متعب امیدی ایجاد می کند.


در مقابل تصمیم سلمان برای برکناری خالد التویجری از مناصبش به عنوان رئیس درباره پادشاهی ، گارد ملی و دبیر هیات بیعت قبل از مرگ عبدالله انتظار می رفت. حمله تبلیغاتی که طرفداران جناح سدیری در پایگاه های اینترنتی اجتماعی بر ضد خالد التویجری در ماههای اخیر به راه انداختند نشان می دهد هنگام مرگ ملک عبدالله یک تصمیم انتقامجویانه ای در انتظارش خواهد بود.
امیر متعب نیز که از سال 2013 وزیر گارد ملی بود پس از بازگشت سدیری ها به قدرت با چالش های جدی روبرو خواهد شد و حکم های سلمان پیام های بسیار واضح و خطرناکی برای جناح رقیب و سایر جناحها بوده است. وی از اختیارات کاملش که قانون اساسی اعلام شده در سال 1992 داده است، استفاده خواهد کرد. این نظام نامه اساسی به پادشاه در زمینه عزل و نصب ها اختیارات مطلقه می دهد.


امیر متعب روابط ویژه ای با واشنگتن برقرار کرد تا فرصت هایش برای رسیدن به قدرت را تقویت کند .وی سفرهای فراوانی به کشورهای متحد عربستان سعودی انجام داد تا بر سر آینده تاج و تخت حمایت آنها را جلب کند. اما محمد بن نایف نزد واشنگتن شانس بیشتری دارد زیرا وی روابط تنگاتنگی با تصمیم گیران در آمریکا دارد. وی این روابط را در زمان پدرش از طریق توافق های امنیتی با واشنگتن کسب کرد از جمله اینها توافق راهبردی سال 2007 است که به آمریکائی ها نفوذ بی سابقه ای در تاریخ عربستان سعودی بخشیده است و عربستان را تقریبا بطور کامل تحت حاکمیت آمریکا قرار داده است .این امر از طریق سیستم های نظارت و رصد کردن همه ساکنان عربستان سعودی انجام می شود. قبل از مرگ ملک عبدالله پشت پرده گفته می شد محمد بن نایف علاقه ای به تاج و تخت ندارد و این امر بدین سبب است که وی فرزند پسر ندارد به گونه ای که رقابتش بر سر قدرت را قطع می کند اما تعیین وی به عنوان جانشین ولیعهد وی را به وارث احتمالی تخت تبدیل می کند.

نظرات بینندگان