arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۰۲۵۳۱
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۰۸ - ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴

دستپاچگي اعراب منطقه در برابر توافق هسته‌اي

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

«سلاح بدهيد تا از توافق با ايران حمايت كنيم» اين درخواست جديدي است كه برخي كشورهاي عربي در ازاي حمايت از توافق احتمالي هسته‌اي ايران و ١+٥ از امريكا درخواست كرده‌اند، درخواستي كه بيش از هر چيز ديگري براي تحت فشار قرار دادن امريكاست و به باج خواهي شبيه است. اين مطالبه‌هاي نظامي در ازاي موافقت با توافقي سياسي – فني در حالي مطرح مي‌شود كه مذاكرات هسته‌اي كشورمان با ١+٥ هنوز به سرانجام نرسيده اما روزشمار پايان مذاكرات هسته‌اي به شمارش افتاده و آخرين دانه‌هاي اين ساعت شني در حال پايان است.

حميدرضا آصفي، سخنگوي وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات در گفت‌وگو با «اعتماد» معتقد است كه كشورهاي عربي در شرايط كنوني بيش از هرزمان در خصوص پرونده هسته‌اي دستپاچه شده‌اند و درخواست‌هاي‌شان نيز در همين راستاست. سفير اسبق كشورمان در امارات، آلمان شرقي و فرانسه با اشاره به بحران اقتصادي غرب تاكيد دارد رابطه و خواست كشورهاي عربي از كشورهاي غربي رابطه‌اي دو سويه است يعني كشورهاي عربي در رقابت با رژيم صهيونيستي به جنون خريد سلاح و ادامه سياست‌هاي لجوجانه با ايران پرداخته‌اند و برخي كشورهاي ١+٥ نيز با تبليغاتي كردن مسائل، براي خود و صنايع نظامي‌شان مشتري پيدا مي‌كنند. وي در اين گفت‌وگو از لزوم فعال شدن ديپلماسي منطقه‌اي در راستاي ديپلماسي هسته‌اي سخن ‌گفت و اعتقاد دارد كه بايد به تشديد گفت‌وگو و رايزني با كشورهاي عربي پرداخت و آنها رامتوجه اين كرد كه ايران لنگرگاه ثبات و امنيت در منطقه است. مشروح گفت‌وگوي «اعتماد»  با حميدرضا آصفي در ادامه مي‌آيد.

 برخي كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس از امريكا درخواست كرده‌اند تا با فروش سلاح و دادن تضمين‌هاي امنيتي از توافق هسته‌اي با ايران حمايت كنند. به نظر شما چرا كشورهاي عربي چنين درخواستي را دارند؟

بايد در ابتداي سخنانم به مساله‌اي اشاره كنم و آن، اين است كه برخي كشورهاي عربي مخالف دستيابي به توافق هسته‌اي بودند و به اشكال مختلف در روند مذاكرات كارشكني و با آن مخالفت مي‌كردند. در اين مساله هيچ ترديدي نيست اما مستقل از گزارشي كه روزنامه وال استريت ژورنال داده است، تكاپوي كشورهاي عربي در رابطه با كشورهاي ١+٥ و مشخصا فرانسه و روسيه مشخص مي‌سازد كه اين كشور‌ها دستپاچه شده‌اند. اين در حالي است كه خطر اصلي براي آنها نه ايران بلكه رژيم صهيونيستي است و تهديد دايمي اين رژيم عليه كشورهاي اسلامي و عربي كه تجاوز به غزه و لبنان نمونه‌اي از آن است، همواره بر سر آنها تهديد مي‌كند. اين سياست‌هاي تجاوزگرايانه اسراييل است كه موجب تهديد و ايجاد بي‌ثباتي در منطقه شده و كشورهاي عربي اشتباه مي‌كنند كه مي‌پندارند تهديد از جاي ديگري است. جمهوري اسلامي ايران از ابتدا تا به امروز همواره اعلام كرده است كه توان و امكاناتش درخدمت به جهان اسلام و كشورهاي منطقه و همسايگانش است.

     رفتار كشورهاي غربي در برابر اين خواسته‌ها چيست؟

من فكر مي‌كنم كه برخي كشورهاي ١+٥ بدشان نمي‌آيد با مطرح كردن مساله هسته‌اي ايران و دامن زدن به ايران هراسي، سلاح‌ها و تجهيزات نظامي‌شان را به منطقه سرريز و بازار خوبي را براي خود دست و پا كنند و نمونه آن را هم در سفر اخير رييس‌جمهور فرانسه مي‌بينيد، در سفري كه به كشورهاي منطقه داشته، با آنها قراردادهاي گران قيمت و سنگيني انعقاد كرده است. به عبارت ديگر، مي‌خواهم بيان كنم كه اين رابطه دو سويه است يعني كشورهاي عربي در رقابت با رژيم صهيونيستي به جنون خريد سلاح و ادامه سياست‌هاي لجوجانه با ايران پرداخته‌اند و برخي كشورهاي ١+٥ نيز با تبليغاتي كردن مسائل، براي خود و صنايع نظامي‌شان، مشتري پيدا مي‌كنند. البته همان‌طور كه گفتم كساني اين‌گونه مي‌انديشند، اشتباه مي‌كنند و اگر هم امريكا فكر مي‌كند كه با اين نوع اقدامات مي‌تواند شكاف ايجاد كرده و از ايران امتيازگيري كند، راه اشتباهي را پيموده است. در سفري كه اولاند داشته و در روزهاي آتي جان كري به منطقه دارد و همچنين ديداري كه اوباما با سران كشورهاي عضو سازمان همكاري حاشيه خليج فارس در كمپ ديويد دارد، شما چيزي جز سياست‌هاي دوگانه و متضاد براي بهره‌برداري نظامي و اقتصادي و ايجاد شكاف در منطقه نخواهيد ديد.

 فكر مي‌كنيد چقدر لازم است تا ايران با انجام گفت‌وگوهاي منطقه‌اي اگر نگراني‌اي در ميان كشورهاي منطقه در عرصه هسته‌اي است، اين دغدغه را از بين ببرد؟

اينكه لازم است ما با كشورهاي منطقه و فرامنطقه گفت‌وگو كنيم، شكي نيست و حتي لازم است با كشورهاي خليج فارس گفت‌وگو را تشديد كرد و با يافتن منافع مشترك، سرمايه‌گذاري‌ها را افزايش داد. متاسفانه هم اينك ميان ايران و كشورهاي خليج‌فارس فاصله ايجاد شده است و ضرورت تشديد گفت‌وگو‌ها احساس مي‌شود هرچند كه مقوله عربستان جدا است. عربستان اشتباهات بزرگي انجام داده و بدعت‌هاي تازه و بدي را گذاشته است كه در آخر، دودش به چشمان خود خواهد رفت. اين كشور، اقدامي كم‌سابقه در ميان كشورهاي عربي انجام داده است و آن اينكه به يك كشور همسايه، مسلمان و فقير به بهانه‌هاي واهي و از طرق گوناگون حمله كرده است و در اين مساله، از رژيم صهيونيستي جلو زده و روي اسراييل را سفيد كرده است. متاسفانه اين كشور شكاف در ميان كشورهاي اسلامي ايجاد كرده و بايد رفتار خود را اصلاح كند  وگرنه تاوان سنگيني را خواهد پرداخت. با اين وجود، بايد به تشديد گفت‌وگو و رايزني با كشورهاي عربي پرداخت و آنها را متوجه اين كرد كه ايران لنگرگاه ثبات و امنيت در منطقه است.

 سياست ايران نسبت به كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس چگونه بوده است؟

سياست كلان ايران نزديكي با همه كشور‌ها و تعامل سازنده با دنيا و به ويژه كشورهاي همسايه و ايجاد روابط حسنه است.

  پس چرا اين همه فاصله ميان ايران و كشورهاي حاشيه خليج فارس ديده مي‌شود؟

شايد در چند مدت اخير و به دليل سرعت تحولات منطقه‌اي و تمركز روي مساله هسته‌اي، موجب آن شده است ولي در مجموع سياست‌هاي ايران در عرصه منطقه‌اي قابل قبول است اما بايد افزايش يابد. هر چند كه داشتن روابط دوجانبه بايد مورد خواست طرف مقابل نيز باشد.

    نشانه‌اي براي اين خواست در طرف مقابل وجود دارد؟

بالاخره امنيت ما با آنها و امنيت آنها با ايران پيوند خورده است. مسائلي نظير مواد مخدر، نفت، مسائل تجاري و تردد اتباع همديگر عوامل متعددي هستند كه موجب چسبندگي ايران با آنها است و بايد از ظرفيت‌ها استفاده شود. مثلا يكي از اين ظرفيت‌ها، سازمان كنفرانس اسلامي است كه به حالت كما رفته است و بايد با دادن تنفس مصنوعي آن را به حالت طبيعي برگردانند و از ظرفيت‌هاي آن استفاده كرد. متاسفانه اين سازمان در مورد مسائل مهم جهان اسلام ساكت  و فقط نظاره‌گر است.

  در صحبت‌هاي‌تان به عربستان اشاره كرديد. در روزهاي اخير شاهد تحولات متعددي هستيم. اين تغييرات در نوع روابط تهران و رياض چه تاثيراتي مي‌تواند داشته باشد؟

تحولاتي كه در عربستان اتفاق افتاده بعضي از آن به عنوان شبه‌كودتا و بعضي‌ها آن را به زلزله سياسي تشبيه مي‌كنند و ابعاد مختلفي در آن دخيل بوده‌اند. اين تحولات در نوع خودش در يك كشور محافظه‌كار سنتي برون‌گرا، بسيار عجيب و كم سابقه بوده البته وقتي ملك عبدالله فوت كرد، پيش‌بيني مي‌شد كه عربستان دچار اختلافات داخلي شود. در زمان ملك عبدالله و در پايان اواخر دوره ملك فهد به دليل آن خصلت‌هايي كه داشت، توانسته بود به عنوان پدر خانواده گرايشات مختلف را دور خودش جمع كند و يك محوريت داشته باشد. ملك عبدالله با توجه به اينكه از بقيه خاندان سعودي مستقل‌تر بود و چشم و گوش بسته دنبال امريكا نبود، براي خود در عربستان يك وزنه‌اي محسوب مي‌شد. اما بعد از فوت ملك عبدالله شاهد هستيم كه اختلافات قديمي بين سديري‌ها و غيرسديري‌ها مجددا بروز كرده است. همچنين طيفي كه بر سركار آمده است، گرايش و نزديكي‌اش به امريكا بيشتر است و امريكا با اين چيدمان درصدد جذب بيشتر سعودي به خودش بود.

  پس نبايد دل به بهبود روابط دو كشور بست.

فاصله‌ها بيشتر شده است و كمتر شدن فاصله به آنها بستگي دارد. اگر سعودي‌ها واقع‌بين نباشند و جبران گذشته نكنند، مي‌تواند رابطه بد‌تر هم بشود. به نظر من سعودي‌ها بايد كمي عقل و درايت به خرج بدهند وگرنه با اين روش و ادامه دادن آن، نه‌تنها با ايران بلكه با بسياري از كشور‌ها در منطقه و جهان اسلام و كشورهاي عربي دچار مشكل مي‌شوند.
نظرات بینندگان