arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۸۹۰۷۶
تاریخ انتشار: ۳۹ : ۲۳ - ۲۱ تير ۱۳۹۸

یادداشت های اعتمادالسلطنه در ۲۱ تیر ۱۲۶۰ خورشیدی: شاه اگر این‌طور پی بفرمایند، شاید به زودی فرانسه حرف بزنند

شاه سوار شدند، ما را به واسطه تغیرات دیروز، مضمون‌گویی‌های پریروز، مجبور سواری کردند. اما مضمون پریروز این بود: آجودان مخصوص و امین‌السلطان قدری با شاه همراهی کرده بودند، همین که دیدند به کوه زدند بیچاره‌ها مراجعت به منزل کرده بودند. شاه برآشفته بود که نوکر من فی‌الواقع مردک و ملیجک، محمد پشندی و فلان و فلان از این قبیل اشخاص است. خلاصه سوار شدیم. ظهر بیرون تشریف آوردند راندند. پنج به غروب مانده رسیدند به کوه، سختی بدی بی‌راه و گرمی، آن‌جا ناهار میل فرمودند. الی عصر آن‌جا تشریف داشتند. درس خواندند. ترتیب درس را جور مخصوص دادم. ان‌شاءالله اگر این‌طور پی بفرمایند شاید بتوانند به زودی فرانسه حرف بزنند
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت های اعتمادالسلطنه در ۲۱ تیر ۱۲۶۰ خورشیدی: شاه اگر این‌طور پی بفرمایند، شاید به زودی فرانسه حرف بزنندپس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

 

به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه دوشنبه ۲۱ تیر ۱۲۶۰ آمده است:  

شاه سوار شدند، ما را به واسطه تغیرات دیروز، مضمون‌گویی‌های پریروز، مجبور سواری کردند. اما مضمون پریروز این بود: آجودان مخصوص و امین‌السلطان قدری با شاه همراهی کرده بودند، همین که دیدند به کوه زدند بیچاره‌ها مراجعت به منزل کرده بودند. شاه برآشفته بود که نوکر من فی‌الواقع مردک و ملیجک، محمد پشندی و فلان و فلان از این قبیل اشخاص است. خلاصه سوار شدیم. ظهر بیرون تشریف آوردند راندند. پنج به غروب مانده رسیدند به کوه، سختی بدی بی‌راه و گرمی، آن‌جا ناهار میل فرمودند. الی عصر آن‌جا تشریف داشتند. درس خواندند. ترتیب درس را جور مخصوص دادم. ان‌شاءالله اگر این‌طور پی بفرمایند شاید بتوانند به زودی فرانسه حرف بزنند، اگر عدم ثبات تغییر ندهد. عصری در مراجعت تمام بلندی که صبح رفته بودم پیاده آمدم و هزار فحش دادم. راست فرمودند بندگان همایون! ماها دیگر قابل نوکری نیستیم، چراکه ماها روزبه‌روز پیر می‌شویم و بی‌بنیه و شاه ماشاءالله جوان می‌شود. شب را کسل بودم. با وجود این وکیل را با نوشتجات زیاد و مسوده روزنامه اطلاع شهر فرستادم. امشب مخبرالدوله وارد اردو شده است.

 

منبع: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، با مقدمه و فهارس از ایرج افشار، تهران: امیرکبیر، آذر ۵۰، صص ۹۳ و ۹۴

نظرات بینندگان