arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۹۸۸۵۷
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۲۳ - ۱۰ شهريور ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۱۰ شهریور ۱۳۴۹: واقعا آمریکایی‌های ساده‌لوح هستند

فرموده بودند [ضمن] مذاکره با سفیر آمریکا بگویم، شنیده‌ام شما با روس‌ها کاملا ساخت و پاخت کرده‌اید. آیا راست است؟ من به صورت دیگری گفتم. در مورد عراقی‌ها و چریک‌های فلسطینی در اردن حرف زدم و گفتم، اگر با روس‌ها ساخته‌اید، بهترین کار این است که حالا قال چریک‌ها را از اردن بکنید. گفت: «به خدا نمی‌دانم حدود توافق ما با روس‌ها تا چه‌قدر است.» پس بلاخره توافقی دارند. واقعا آمریکایی‌های ساده‌لوح هستند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

واقعا آمریکایی‌های ساده‌لوح هستند

پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح به اختصار شرفیاب شدم. فقط عرض کردم، دیشب روزنامه «لاسویس» را می‌خواندم، مقاله عجیبی داشت که فرمایشات شاهنشاه را در خصوص حمایت انگلیسی‌ها از رژیم بعثی عراق تایید می‌کرد و آن این بود که می‌گفت: انگلیسی‌ها میل دارند رژیم بعثی عراق وضع خلیج‌فارس را خیلی شلوغ بکند که محملی برای حضور نیروی انگلیسی در خلیج‌فارس پیدا بشود. خیلی تعجب فرمودند. عرض کردم، ولی این قضاوت یک روزنامه است، نباید خیلی هم به آن اهمیت داد. فرمودند، ولی مهم است.
بعد به استقبال سردار شاه، ولی خان، داماد پادشان افغانستان... که به اتفاق خانم خود شاهزاده خانم بلقیس و دختر خود شاهزاده خانم حمیرا، به ایران می‌آیند رفتم. البته به ظاهر میهمان والاحضرت شاهپور غلامرضا هستند، [ولی]منظور این است که با شاهنشاه مذاکره کنند، چون این شخص از لحاظ قدرت، اولین مرد مقتدر افغانستان است و فرمانده قوای کابل می‌باشد. معمولا وزیر دربار از پرنس‌ها استقبال نمی‌کند، ولی امر فرمودند: به استقبال او بروم و فردا هم ناهاری به او بدهم.
بعدازظهر سفیر آمریکا را خواستم و حسب‌الامر شاهانه مذاکرات مفصلی با او کردم، که خلاصه‌اش را می‌نویسم:
شاهنشاه از این‌که شما خواستید خودتان به واشنگتن بروید و نسبت به اعتبارات خرید اسلحه اقدام کنید، امتنان دارند. فعلا [بانک صادرات و واردات]سیصد میلیون دلار اعتبار داد که برای پیش‌پرداخت قیمت طیارات حمل و نقل کفایت می‌کند، ولی ما هنوز دو اسکادرون دیگر اف ۴ لازم داریم و به علاوه ۷ عدد فانتوم هم برای یدکی. برای این‌ها پول نداریم. یا باید بانک صادرات و واردات بدهد و یا دوباره همان اعتبارات کنگره آمریکا باشد. حال اگر در ماه اکتبر نفتی‌ها اعلام کنند که هشتصد هزار بارل در روز علاوه خواهند برد چه بهتر، دیگر احتیاج به هیچ‌یک از این اقدامات نیست.
راجع به هشتصد هزار بارل خندید [و]گفت، شما دائما استیناف می‌دهید. اول که دویست هزار بشکه بود، بعد چهارصد، بعد ششصد و حالا شده هشتصد. گفتم هرچه لیبی کم کند ما باید اضافه کنیم. گفت، این‌ها که همان کمپانی‌های لیبی نیستند. گفتم به هر صورت بازار که باز می‌شود. به علاوه شاهنشاه در نامه‌ای که سه ماه قبل به نیکسون نوشتند اتفاقا همین هشتصد هزار بارل را پیش‌بینی فرمودند. واقعا پیش‌بینی شاهنشاه عجیب است. گفت: به هر صورت همین امروز تلگراف می‌کنم.
راجع به یک نفر آمریکایی که برای مشاوره در کار‌های مخابرات استخدام کرده‌ایم، اظهار نظر می‌کرد که خیلی دزد است، خوب است از استخدام او صرف نظر کنیم. جای تعجب شد که یک سفیر آمریکا نسبت به یک نفر از اتباع آمریکا، آن هم کسی که در دستگاه جانسون سمت رئیس خرید‌های پنتاگون را داشته است، این‌جور اظهار نظر کند. به هر حال من خیلی ممنون شدم که این‌قدر خالصانه حرف زد.
فرموده بودند [ضمن] مذاکره با سفیر آمریکا بگویم، شنیده‌ام شما با روس‌ها کاملا ساخت و پاخت کرده‌اید. آیا راست است؟ من به صورت دیگری گفتم. در مورد عراقی‌ها و چریک‌های فلسطینی در اردن حرف زدم و گفتم، اگر با روس‌ها ساخته‌اید، بهترین کار این است که حالا قال چریک‌ها را از اردن بکنید. گفت: «به خدا نمی‌دانم حدود توافق ما با روس‌ها تا چه‌قدر است.» پس بلاخره توافقی دارند. واقعا آمریکایی‌های ساده‌لوح هستند. راجع به حل اختلاف نفت پان آمریکن با شرکت ملی نفت، باز هم خواست که من مداخله کنم.
شب، سردار، ولی خان شام مهمان شاهنشاه بود. حالا ساعت دوازده است، منزل آمده‌ام.
از اخبار مهم جهان، سوءقصد به پادشاه اردن است که باز هم به خیر گذشت. بیچاره ملک حسین نه دلی دارد که به دریا بزند و کلک آن‌ها را بکند، نه دلی که این سلطنت متزلزل را رها کند.

نظرات بینندگان