arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۳۵۹۲
تاریخ انتشار: ۵۱ : ۲۳ - ۰۵ مهر ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۵ مهر ۱۳۴۹: ملکه باز گله از شاهنشاه فرموده بودند که «به من توجه نمی‌کند»!

علیاحضرت ملکه پهلوی هم باز گله از شاهنشاه فرموده بودند که «به من توجه نمی‌کند»! بیچاره شاه! فرمودند: «آخر چه بکنم؟» این‌جا حق را به شاه می‌دهم، چون تصادفا ملکه فرموده بودند که «مخارج ماهیانه‌ام کم است.» در صورتی که من می‌دانم حد اعلای آسایش را دارند و از این بیش‌تر برای ایشان نمی‌توان کاری کرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم، یکشنبه ۵ مهر ۱۳۴۹: ملکه باز گله از شاهنشاه فرموده بودند که «به من توجه نمی‌کند»!پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه فرمودند: «کاغذی که ناصر [جمال عبدالناصر] به ملک حسین [پادشاه اردن] نوشته، شنیدی؟...» ([ناصر] از طرف سران عرب که در قاهره جمع هستند به ملک حسین حمله شدیدی برده است). فرمودند: «واقعا آدم پدرسوخته‌ایست. هم خودش ملک حسین را تشویق به این کار کرده و هم خودش دلش می‌خواهد فدائیین ضعیف بشوند که مذاکرات صلح او با اسرائیل به جایی برسد، با وصف این به بیچاره ملک حسین حمله می‌کند.» عرض کردم: «ناصر نموده کامل بی‌مرام هست.» فرمودند: «همین‌طور است.»

بقیه صحبت‌ها مربوط به خانواده والاحضرت شهناز بود که خوشبختانه حالا سر عقل آمده است. از این جهت احساس کردم که شاهنشاه خیلی راضی هستند و از من هم اظهار رضایت فرمودند. علیاحضرت ملکه پهلوی هم باز گله از شاهنشاه فرموده بودند که «به من توجه نمی‌کند»! بیچاره شاه! فرمودند: «آخر چه بکنم؟» این‌جا حق را به شاه می‌دهم، چون تصادفا ملکه فرموده بودند که «مخارج ماهیانه‌ام کم است.» در صورتی که من می‌دانم حد اعلای آسایش را دارند و از این بیش‌تر برای ایشان نمی‌توان کاری کرد.

نظرات بینندگان