پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات اعتماد السلطنه آمده است:
عید قربان است. صبح حمام کثیف رستمآباد رفتم. بعد منزل آمدم. قربانی نموده خدمت وزیر دربار اعظم، امینالسلطان، رفتم. بعد خدمت شاه گردوناقتدار مشرف شدم. امسال هم به عادت همه ساله گوسفند قربانی فرمودند، اما به واسطه بواسیر و انگشتدرد کسالتی داشتند. ناهار صرف فرمودند. به من فرمایش شد شب حاضر باشم. منزل آمدم. ایلخانی و امینحضور و محقق و جمع دیگر منزل من ناهار خوردند. بعد سلام رفته من خواستم بخوابم صدای شلیک توپ و شیپور نگذاشت راحت شوم. ایلخانی هم مجددا آمد. بلند بلند از نوکر من تحقیق وضع خانه و زندگی مرا میکرد. عصر میرزا علیمحمدخان و جمعی از شهر آمدند. بعد دربخانه [دربار]رفتم. از ظهر تا ساعت چهار امینالدوله و امینالسلطان [در]تلگرافخانه با تبریز حرف میزدند. ندانستم چه بود. آیا اغتشاش واقع شده طرف مغان که من از پیش گفته بودم و انتظار داشتم که روسها به ما صدمه بزنند یا هنگامه دیگر است. تا بعد چه بروز کند. قبل از شام احضار شدم که نقالی کنم. در این بین ملیجک دوم ورود کرد! بندگان همایون برخاستند او را در آغوش گرفته بوسیدند، لیسیدند. قریب یک ساعت با حکیمالممالک گفتگوی این بودکه ملیجک را چطور باید ختنه کرد. آلت ملیجک را بندگان همایون دست میزدند و حکیم پدرسوخته که در باطن صد هزار فحش میداد، در ظاهر تحقیقات میکرد. قرار شد ملیجک را هرگز ختنه نکنند.
امروز از وقایع که شنیدهام؛ یکی نامزد کردن چرکی دختر علیبیگ برادر اقلبکه کنیز شاه بود برای ملیجک دوم.۱ از طرف همایون انگشتر الماس داده شد و فراشباشی به هفتصد تومان سراپرده قرمزی، اما کوچک به وضع بچهبازی برای ملیجک دوخته بود پیشکش کرده بود. ده فراش هم از اطفال فراشها با چوب و فلک تهیه دیده بود؛ و در بین سلام فیلها را که حاضر بودند از شلیک توپ رم کرده فرار کرده بود. دیگر اینکه در تغیر شاه با گلین خانم تمام زنهای شاه که شاهزاده هستند از مادر ولیعهد و تاجالدوله و ... همه مصمم شده بودند که با او بروند و شورش برپا کنند. روز یازدهم تمام شاهزاده خانمهای زنهای شاه [به]شهر میروند. حرمخانه منحصر خواهد شد به انیسالدوله و کسان ملیجک.
پینوشت:
۱. ملیجک دوم در این زمان ۶ ساله بوده است.