arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۴۸۸۰
تاریخ انتشار: ۲۳ : ۱۸ - ۱۱ مهر ۱۳۹۸
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

چگونه خبرنگار لبنانی موفق به ملاقات با دکتر مصدق در زندان شد؟ / پرداخت صد تومان! برای من یکی از محالات را ممکن ساخت!

یکی از دوستان مجرب من که مدت‌هاست در تهران اقامت دارد نزد من آمده گفت: «آیا شما حاضری که صد تومان (در حدود پنج لیره) بدهی و با مصدق ملاقات کنی؟» گفتم: «بیش از این مبلغ هم حاضرم بدهم...» گفت: «پول را بده...» صد تومان را او از من گرفت و درست پس از ۳ ساعت من در طبقه چهارم باشگاه افسران در مقابل در اتاقی که دکتر مصدق در آن زندانی بود، ایستاده بودم...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

پرداخت صد تومان! برای من یکی از محالات را ممکن ساخت!

سرویس تاریخ «انتخاب»: سلیم‌ اللوزی، خبرنگار لبنانی که در برهه کودتای ۲۸ مرداد در ایران به سر می‌برد، موفق شد دکتر مصدق را هنگامی که در باشگاه افسران ارتش محبوس بود، ملاقات کند. اما این ملاقات چگونه صورت گرفت؟ مجله خواندنیها در مهر ۱۳۳۲ (شماره پنج سال ۱۴) شرح این ماجرا را که به قلم خود وی در مجله المصور مصر نوشته بود به فارسی برگرداند:

وقتی که دکتر مصدق در باشگاه افسران زندانی بود، من تصمیم گرفتم که به هر قیمت شده با مرد بزرگی که سقوط کرده بود، ملاقات کنم. با مامورین وزارت دربار، محافل ارتشی، وزرا، روزنامه‌نگاران و همه افراد متنفذ و باحیثیت در تهران تماس گرفتم تا مرا برای این‌که به مصدق در زندانش دست یابم، کمک کنند و بتوانم یک عکس از او بگیرم! این امر جزء محالات بود، همه از من معذرت خواسته و گفتند که حدوث یک انقلاب جدید آسان‌تر از ملاقات با مصدق است!!

سرانجام یکی از دوستان مجرب من که مدت‌هاست در تهران اقامت دارد نزد من آمده گفت: «آیا شما حاضری که صد تومان (در حدود پنج لیره) بدهی و با مصدق ملاقات کنی؟» گفتم: «بیش از این مبلغ هم حاضرم بدهم...» گفت: «پول را بده...»

صد تومان را او از من گرفت و درست پس از ۳ ساعت، من در طبقه چهارم باشگاه افسران در مقابل در اتاقی که دکتر مصدق در آن زندانی بود، ایستاده بودم و در اتاق‌های باشگاه افسران قدم می‌زدم... همه چیز به من به استثنای گرفتن عکس اجازه داده شده بود!

در مقاله‌ای که قبلا نوشتم، به خوانندگان قول داده بودم که چگونگی راه یافتن خود را به زندان مصدق، پس از این‌که از ایران خارج شدم، شرح دهم... و اکنون می‌توانم به وعده خود وفا کرده و بگویم که صد تومان! برای من یکی از محالات را ممکن ساخت!

از آن روز من دانستم که در ایران اگر پول باشد هیچ کاری محال نیست!

نظرات بینندگان