arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۰۸۶۹۲
تاریخ انتشار: ۵۱ : ۲۳ - ۳۰ مهر ۱۳۹۸

یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۵۴ / شاه: روشنفکر کدام گه است؟ خود ما آن‌ها را علم می‌کنیم

روزنامه نیویورک‌تایمز شرحی نوشته بود که روشنفکران ایران خواستار تحولات عمیق و اساسی در اجتماع ایران هستند. شاهنشاه خندیدند. فرمودند: «این پدرسوخته همین حرف‌های بچه‌های ما در کنفرانس اسپن [Aspen] که تحت ریاست علیاحضرت شهبانو در شیراز تشکیل شده بود گرفته و باز به رخ ما می‌کشد. به علاوه روشنفکر کدام گه است؟ این‌ها اشخاصی هستند که هزاران نوع عقده دارند. خود ما اسم روشنفکر بر آن‌ها می‌گذاریم و آن‌ها را علم می‌کنیم برای خرده‌گیری به خود ما.»
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۵۴ / شاه: روشنفکر کدام گه است؟ خود ما آن‌ها را علم می‌کنیمپس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند

به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:

صبح شرفیاب شدم. کارهای جاری، به‌خصوص تلگرافات عرض تبریک مولود مسعود زیاد بود. همه را به عرض و توشیح رساندم. کارهای آستان قدس و فورمول نوسازی اطراف صحن مطهر را تصویب فرمودند. سفیر انگلیس استدعا کرده بود وزیر جنگ انگلیس که به تهران می‌آید شرفیاب شود. اجازه فرمودند. خودش هم اجازه شرفیابی خواسته بود، مرحمت فرمودند.

روزنامه نیویورک‌تایمز شرحی نوشته بود که روشنفکران ایران خواستار تحولات عمیق و اساسی در اجتماع ایران هستند. شاهنشاه خندیدند. فرمودند: «این پدرسوخته همین حرف‌های بچه‌های ما در کنفرانس اسپن [Aspen] که تحت ریاست علیاحضرت شهبانو در شیراز تشکیل شده بود گرفته و باز به رخ ما می‌کشد. به علاوه روشنفکر کدام گه است؟ این‌ها اشخاصی هستند که هزاران نوع عقده دارند. خود ما اسم روشنفکر بر آن‌ها می‌گذاریم و آن‌ها را علم می‌کنیم برای خرده‌گیری به خود ما.» (فکر می‌کنم منظور شاهنشاه علیاحضرت شهبانو بودند).

یکی از دوستان مرا نخست‌وزیر خواسته بود که در خصوص دارایی مرحوم ارتشبد خاتمی اگر مطلبی می‌داند به ایشان بگوید.

ناهار به وزارت امور خارجه رفتم [چون عضو] هیات‌امنای انستیتوی تهیه کادر برای وزارت امور خارجه می‌باشم. ناهار هم آن‌جا خوردم. دو سه ساعتی مذاکره داشتیم. بعدازظهر تمام کار کردم من‌جمله یک نماینده کنگره جوان آمریکا را پذیرفتم که شرح مذاکرات او را که فردا به عرض می‌رسانم، در یادداشت‌ها خواهم گذاشت. سر شام رفتم. مطلب مهمی نبود.

نظرات بینندگان