خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر میکند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۱۵ آبان 1371 تا 1375 در زیر آمده است
سال 1371
تا ساعت ده و نيم صبح در خانه براى خطبهها مطالعه كردم. در نمازجمعه شركت كردم. خطبهاى در مورد عدالت اجتماعى و ديگرى در مناسبات هفته و بيشتر مسأله بوسنى و هرزگوين خواندم.
ظهر بچهها جمع بودند. ياسر هم رسيد. بعد از ظهر، عفت و محسن به رفسنجان رفتند. مغرب، عفت از كشكوييه تلفن كرد و از مهدى پرسيد. تاكنون خبرى از او نداريم.
سال 1372
دكتر حبيبى، [معاون اول رييسجمهور] براى مسایل جارى و بحث برنامه و ساختمانهاى ميهمانسرا و مركز قوه قضایيه و... آمد. دكتر [عليرضا] مرندى، [وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي] آمد. در مورد نيازهاى وزارت و كمبود اعتبارات و لوايح بيمه تأمين اجتماعى و دارو مذاكره شد.
آقايان [محسن] رضايى[فرمانده كل سپاه] و [محمدباقر] ذوالقدر، [رييس ستاد مشترك سپاه] آمدند. اعتبارات بسيار زيادى براى ساخت پادگانها و خانههاى سازمانى سپاه مطالبه كردند. آقاي رضايي، براى سفر به سوريه كسب نظر نمود.
عصر آقاى [محمد] شفيعى، [معاون اطلاعات مردمي] و همكارانش از وزارت اطلاعات آمدند. گزارش بازداشت و بازجويى اخلالگران در توزيع ارز را دادند و از پاسخ تندى كه از راديو در جواب گزارش تحقيق و تفحص مجلس امروز پخش شد، اظهار نگرانى كردند؛ احتمالاً باعث مجادله طولانىشود.
سال 1373
ديشب و امروز هم باران داشتيم. خيلى از جاهاى كشور سيل آمده است. جمعى از دانشآموزان شركتكننده در مسابقات فرهنگى آمدند؛ نوجوانى، قرآن خواند و سرودي نهچندان خوب توسط دختران اجرا شد. سپس آقاى ميرزايى گزارش داد و من صحبت کردم1 و جوايز را دادم.
آقاى [سیدحسین] موسويان، [سفیر ایران در آلمان] آمد. گزاراشى از آلمان داد. گفت برقرارى بيمه هرمس را هم مىخواهند سياسى كنند؛ شبيه مهلت بدهىها كه با هماهنگى دول اروپا باشد و كم كم مواضع غربىها، تحت فشار آمريكا سختتر مىشود. آقاى [حسن] حبيبى آمد و گزارش جلسه بررسى اصلاح بودجه را داد. ستاد تنظيم بازار جلسه داشت تصميماتى براى توليد بيشتر و صدور فاكتور و تقويت تعاونىهاى مصرف گرفتيم.
عصر در جلسه هیأت دولت چند مصوبه داشتيم. شب به خاطر جلسه روضه آیتالله خامنهاى براى حضرت زهرا (س)، جلسه هفتگى نداشتيم. كارها را انجام دادم. به خانه آمدم. عفت بچهها را براى میهمانى دعوت كرده است؛ كباب ران قوچي را آماده کرده كه آقا ماشاءالله – پاسدارمان- شكار كرده و رانى سهم ما شده است. غير از ياسر و مهدى، همه بودند.
سال 1374
مسأله هلاكت اسحاق رابين، همچنان در صدر اخبار است. [آقای سیدحشمت موسوی]، نماينده ايلام آمد. از اقدامات وسيع عمراني دولت در ايلام قدرداني كرد و متقاضي تسريع در سفرم به آنجا شد. [آقایان مشهدی]، فرماندار، [محمدباقر توکلی]، نماينده و [حیدرعلی جلالی خمینی]، امامجمعه خمين آمدند و ضمن گزارش كارهاي عمراني وسيع دولت و اينكه امسال آخرين روستاها برق و آب ميگيرند، خواستار كمك براي مهار آبهاي فصلي و زيادشدن اعتبارات فرهنگي شدند. اخوي محمد، [معاون اجرایی رییسجمهور] آمد. گزارش سفر به ايلام و كرمانشاه را داد و گفت، در ايلام بازسازي خيلي وسيع است و حتي بيشتر از نياز بوده و در كرمانشاه بايد پيگيري شود.
براي استقبال از [خانم بینظیر بوتو]، نخستوزير پاكستان، به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم. به موقع رسيد و پس از مصاحبه كوتاهي، براي زيارت مرقد امام رفت. من به دفتر رفتم. عصر مقداري مراسم خاكسپاري رابين را از شبکه سی ان ان تماشا كردم. تعداد زيادي از سران كشورهاي غربي و چند ریيسكشورهاي اسلامي، مثل اردن و مصر و تركيه و ... بودند؛ جالب بود. به اسرایيل خيلي بها دادهاند. حدود پنج ساعت، اين همه سران كشورها، وقت خود را در مراسم و بيشتر در گورستان گذراندهاند.
به سعدآباد رفتم. مذاكرات خصوصي با خانم [بینظیر] بوتو، با حضور دكتر ولايتي و يك نفر از همراهان او داشتيم و تمام بحث در مورد افغانستان بود. او براي توجيه ما در خصوص روابطشان با طالبان، زياد صحبت كرد، ولي سرانجام نتوانست جواب سئوالاتم را بدهد. من گفتم، قرار ما هم اين بود كه راهحل در افغانستان بايد سياسي باشد و نه نظامي و نيز در اسلامآباد، شما گفتيد طالبان را قبول نداريد و دعوت از آقاي رباني، سند مشروع بودن دولت او در نظر شما بوده است. اكنون طالبان راه نظامي را انتخاب كردهاند و شما پذيرفتهايد. تلاشكرد كه جواب بدهد، ولي سرانجام روشن شد كه جواب ندارند؛ قرار شد راهكار جستجو كنيم.
سئوال اين است كه اول آتشبس و سپس مذاكره براي حل يا اول استعفاي رباني و سپس مذاكره كه ما اول را قبول داريم و آنها دوم را. سپس مذاكرات رسمي و علني دربارة مسایل منطقه و همكاريهاي دو جانبه بود كه ما طلبكار شديم. سپس سر ميز شام رفتيم و مذاكرات ادامه داشت. درخواست كمك ما را براي جلوگيري از درگيريهاي فرقهاي در پاكستان نمود و توضيحاتي دربارة بحران كراچي و مشكلات با هند داد.
سال 1375
صبح زود فائزه آمد و براى سخنرانياش در مجلس مشورتكرد. در خبرها، عزل [خانم بینظیر بوتو]، نخستوزير پاكستان و انحلال مجالس و عزل سروزير استانها و تعيين دولت موقت توسط آقاى [فاروق] لغارى، ریيسجمهور، موردتوجه است. چند روزى است كه پيشبينى چنين حادثهاى مىشد. و نيز جراحى قلب آقاى يلتسين، ریيسجمهور روسيه كه موفقيتآميز توصيف شده است؛ من هم پيام تبريك فرستادم. و نيز انتخابات آمريكا.
[آقای محمدعلی نجفی]، وزير آموزش و پرورش و جمعى از دانشآموزان پيروز مسابقات سىگانه هنرى و ادبى و دينى و ورزشى آمدند. گزارش دادند و جوايز را دادم و صحبت تشويقآميز در پيشرفتهاى آموزشى و پرورشى نمودم.1
اخوى محمد [معاون اجرایی رییسجمهور] براى امور جارى آمد و گفت آقاى [حسین] ملائك، [سفیر ایران] در سویيس خبر داده كه سويیسىها از طرف آمريكا خبر دادهاند كه بنا دارند نسبت به ايران، سياست مثبتى اتخاذ كنند. از مسيرهاى ديگر هم چنين خبرهايى مىرسد. تقاضاى كمك ربابه صدر، [خواهر امام موسی صدر] از لبنان را هم آورد.
[آقای محمدعلی سبحانی]، سفير جديدمان در اردن براى خداحافظى و كسب نظر آمد. با توسعه كارهاى اقتصادى و فرهنگى موافقتكردم. حُسن روابط را مشروط به اخراج منافقين [= سازمان مجاهدین خلق] از اردن و جبران بداخلاقىهاى گذشته نمودم. دكتر حبيبى، [معاون اول رییسجمهور] آمد. گزارش سفر به آذربايجان و گرجستان را داد. از ضعف گزارشهاى رسانهها گله داشت و گفت، حاضر نيست نامزد رياستجمهورى بشود. عصر از استخر استفاده كردم. در جلسه هیأت دولت، تبصرههاي بودجه سال 1376در دستور بود.
شب كارها را تكميل كردم و بخشى از كتاب تهيه شده از شرح زندگى خودم را خواندم و به خانه آمدم. محسن دو كتاب را از طريق دفتر نشر معارف انقلاب در برنامه دارد؛ «هاشمي رفسنجاني؛ کارنامه و خاطرات دوران مبارزه»، براساس اسناد ساواك كه با همكاري بنياد تاريخ و آقاي [عبدالمجید] معاديخواه كار ميشود و كتاب «هاشمي و انقلاب، [تاریخ سیاسی ایران از انقلاب تا جنگ]» كه آقاي [مسعود] رضوي و آقاي [احمد] مسجد جامعي، همكاري ميكنند.