پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند
به گزارش انتخاب، در خاطرات علم آمده است:
صبح شرفیاب شدم. متن مصاحبه شاهنشاه را با مخبر بی. بی. سی به عرض رساندم. یکی دو نظر عرض کردم: یکی اینکه «به نظر غلام مناسب نیست که شاهنشاه خودشان را در مقابل رئیس اقلیت بگذارند و بعضی مطالب او را بفرمایید رد میکنم.» فرمودند: «موضوع دادگستری را که گفته بود، رد نکردم.» دیگر اینکه «تعداد افسران ساواک را که فرمودهاید از سه هزار نفر به شش هزار نفر خواهد رسید هم لزومی ندارد که ما اینجا منتشر کنیم.» فرمودند: «من ابدا چنین چیزی نگفتم، متن انگلیسی را نگاه کن.» نگاه کردم دیدم صحیح میفرمایند. عرض کردم: «صحیح میفرمایید.» خیلی اوقاتشان تلخ شد که چطور دقت نشده. فرمودند: «هیچ لازم نیست منتشر شود.» عرض کردم: «حیف است، خیلی نکات عالی دارد.» فرمودند: «هیچ لازم نیست.» خلاصه قهر کردند! من اصرار کردم، بالاخره قبول کردند.
مقداری راجع به دانشگاهها اوقاتتلخی فرمودند که «از دو جهت عصبانی هستم: یکی اینکه مثل این است که این دانشجویان حس وطنپرستی ندارند و دیگر اینکه چطور اولیای دانشگاهها نمیتوانند خرابکاران را بشناسند؟» فرمودند: «خودت فوری جلسه با ساواک و مسئولین انتظامی تشکیل بده و در این زمینه گزارشی به من بدهید.» دستوراتی به رئیس ستاد صادر فرمودند که «اگر احساس میکنید کردها پایمردی و ایستادگی در محلی که دارند نکنند و ممکن است عقب بنشینند، توپهای دورزن ما را عقب ببرید که احیانا به دست عراقیها نیفتد.» من کسب اجازه مرخصی کردم که فردا برای کارهای آستان قدس رضوی به مشهد بروم. اجازه فرمودند.
به دفتر رفتم، سفیر جدید چکسلواکی و سفیر جدید سودان را پذیرفتم. دومی مرد خیلی باسوادی است. مورخ است و چندین زبان به خوبی تکلم میکند، شاید هفت زبان. باعث تعجب شد. مقاله ژوزف کرافت رسید، تقدیم کردم. بعد در جلسه برگزاری جشن پنجاهمین سال سلطنت پهلوی شرکت کردم. بعد سفارت تایلند برای تبریک تولد پادشاه رفتم (چون نخستوزیر و شاهزادگان نزدیک آنها برای جشن چهارم آبان ماه مولود مسعود همایونی به سفارت ما رفته بودند).
سر شام رفتم، خبر مهمی نبود. والاحضرت عبدالرضا حکایت شکار ببر خود را در کره شمالی میکردند.