arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۱۷۸۵۳
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۰ - ۲۴ آذر ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۳ آذر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵

عصر شورای مناطق آزاد جلسه داشت. دستور داده شد که گمرک، مسافران کیش را تفتیش نکند. محدوده منطقه حراست شده آبادان و خرمشهر را مشخص کردیم و چند مصوبه دیگر.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۳ آذر ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵:خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود

به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۳ آذر 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱

ساعت هشت به دفترم رسیدم. قسمتی از پیش نویس نطق‌ام را اصلاح کردم. ساعت نُه صبح، جمعی از زنان به مناسبت هفته زن و روز مادر آمدند. مقاله‌ای خواندند؛ خوب بود. خانم [شهلا] حبیبی صحبت کرد. معاون وزیر کار و امور اجتماعی، زنان کارگر نمونه را معرفی کرد. جایزه دادم و برای آنها صحبت مفصلی نمودم.[۱]

تا ظهر کارها را انجام دادم و سخنرانی‌ام را تکمیل کردم. عصر آقای [محمد] غرضی، [وزیر پُست و تلگراف و تلفن] آمد و برای کارهایش استمداد کرد. شورای اقتصاد جلسه داشت. دربارة نرخ ارز کالایی که قبلاً به نرخ دولتی یا رقابتی خریده شده و اکنون وارد می‌شود، تصمیم گرفتیم که به همان نرخ افتتاح آل سی باشد. قرار شد اعلان کنیم، به جای سیمان و آهن‌آلات سوبسیدی خانه‌های کوچک، انشعاب آب و برق و عوارض شهرداری مجانی باشد که همه اینها را دولت به وزارت نیرو و شهرداری‌ها بپردازد.

 

سال ۱۳۷۲

صبح برای افتتاح سایت بزرگ کامپیوتری، از خانه به اداره سازمان سجل احوال رفتم. آقای [علی‌اکبر] رحمانی، [معاون وزیر کشور و رئیس سازمان ثبت احوال] و آقای [محمدابراهیم] طریقت توضیحات دادند. ۵۷ میلیون و ۶۰۰ هزار شناسنامه جدید جمهوری اسلامی صادر شده و بیش از یک میلیون نفر دیگر باقی مانده است. حدود دو و نیم میلیون نفر جمعیت ایرانی در خارج‌اند و بقیه در داخل. پایگاه بزرگ اطلاعات جمعیتی با وسیع‌ترین شبکه در آسیا افتتاح شد. به عنوان شروع کار، مشخصات امام و رهبری و خودم را وارد دستگاه کردم. بیست میلیون دلار هزینه ارزی برده و بناست ظرف یک سال و نیم، تمام اطلاعات و اسناد وارد دستگاه شود. ساختمان مرکزی [سازمان ثبت احوال]، از ساختمان‌های بسیار قدیمی است که حدود دویست سال عمر دارد و قسمت‌هایی هم جدید ساخته شده است. مصاحبه و سخنرانی کردم.

بعد از ظهر آقایان زنجانی، نوربخش و محمدخان آمدند. گزارش و جمع‌بندی کار بودجه سال ۱۳۷۳ را دادند و در چند مورد نظر خواستند. برای رفع اختلاف‌نظرها من جمله اعتبارات دفاعی که کار را تمام کردیم. با توجه به وضع بد قیمت نفت، باز هم بودجه بدی نشده است.

شب شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت. ریاست دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی و چند مصوبه دیگر را تمام کردیم، ولی در مورد ریاست دانشگاه [فردوسی] مشهد که با مخالفت آقای [عباس واعظ] طبسی و نمایندگان مواجه شده، ناتمام ماند. شب را در دفترم ماندم.

 

سال ۱۳۷۳

با هلی‌کوپتر به قم پرواز کردیم. مراسم استقبال در پادگان سپاه انجام شد. یکسره به حرم رفتیم. زیارت و نماز و فاتحه برای مرحوم اراکی و علمای دیگر انجام شد. آقایان [علی‌اکبر] مسعودی، [تؤلیت آستان حضرت معصومه (س)]، پسر و داماد آقای اراکی هم بودند.

از آنجا به مدرسه قضایی رفتیم و در مراسم کنگره بزرگداشت شیخ انصاری شرکت کردیم. سخنرانی کردم.[۱] ضمن اشاره به فضایل شیخ، نقاط مبهمی که در زندگی ایشان به چشم می‌خورد، مثل عدم شرکت و یا موضع‌گیری در مورد تجاوزات روس و انگلیس به ایران در زمان ایشان و نیز ندادن سرباز به دولت عثمانی را که در جنگ با کفار بوده در نجف اشرف و نظایر آن اشاره کردم و از کنگره خواستم که به اینها هم برسد.

از آنجا به ساختمان در دست احداث مرکز تحقیق و آموزش که آقای [محمدتقی] مصباح [یزدی]، به کمک من و آیت‌الله خامنه‌ای می‌سازد، رفتم؛ با هفت هزار متر زمین و ۲۲ هزار متر بنا، قابل توجه است. خواستار تسریع در پرداخت کمک‌های موعودم شدند.

از آنجا به چاپخانه بزرگ قرآن رفتیم که با کمک دولت، توسط سازمان اوقاف ایجاد شده است. فعلاً امکان تولید سه هزار جلد قرآن در یک روز را دارند و با آمدن ماشین صحافی در دست تهیه، قدرت تولید به روزانه ده هزار جلد می‌رسد. بناست در فازهای بعدی به تولید سالانه ده میلیون جلد قرآن برسند. مرکزی برای

بررسی ترجمه‌های قرآن به زبان‌های دیگر دارند. تاکنون حدود صدوسی ترجمه به صدوسی زبان را جمع کرده‌اند. می‌گویند تقریباً همه آنها غلط و اشتباه زیاد دارد. مصاحبه‌ای داشتم و صحبت کوتاهی، بعد از گزارش آقای [سیدمهدی] امام جمارانی، [رییس‌سازمان اوقاف و امور خیریه] کردم و از قم به سوی تهران عزیمت نمودیم.

در مسیر آقایان سلطانی، فرماندار و [محمدعلی] شرعی، نماینده شهر، نیازهای قم را می‌گفتند و قول کمک از من گرفتند. ناهار را در هلی‌کوپتر خوردیم. استاندار تهران همراه بود. ساعت یک و نیم ظهر به دفترم رسیدم.

نماز و استراحت و انجام کارها تا ساعت هفت بعد از ظهر انجام شد. آیت‌الله خامنه‌ای امروز طبق اظهارات گذشته، ضمن سخنرانی اعلان کردند که مرجعیت را برای داخل کشور نمی‌پذیرند؛ چون به خاطر وجود مسئولیت سنگین رهبری، قبول این مسئولیت مرجعیت را با وجود مراجع در داخل، ضرروی نمی‌دانند، ولی مرجعیت شیعیان خارج از کشور را می‌پذیرند؛ اما با این تبعیض، در جامعه جا نخواهد افتاد، چون اگر مشکل رساله است، برای خارج چه باید کرد؟

امروز به خاطر در دستور مجلس بودن استیضاح آقای محلوجی و حضور جمعی از وزرا در آنجا، جلسه هیأت دولت نداشتیم. می‌خواستم قبل از حرکت به کیش، از نتیجه استیضاح مطلع شوم که تا ساعت هفت تمام نشد. گزارش‌ها می‌گفت که وضع بد نیست.

 ساعت هفت و نیم شب به سوی کیش پرواز کردیم. جمعی از بچه‌ها ماندندکه فردا بیایند؛ به خاطر تحصیل بچه‌هایشان. ساعت نُه‌ونیم شب به پاویون رسیدیم. آقای [محمدرضا] یزدان‌پناه، مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش، گزارش‌هایی دربارة اوضاع کیش از وضع عمران و تجارت، مقدار کالاهای ورودی و خروجی و طرح‌های مهم و وضع هوا و باران داد که خوب است.

کمی در ساحل دریا قدم زدیم و شام خوردیم. ساعت یازده شب خوابیدم. قبل از خواب، خبر رسید که آقای محلوجی، با اکثریت ضعیف، از مجلس رأی اعتماد گرفته است: با ۱۱۰ رأی از ۲۱۸ رأی مأخوذه؛ ۹۸ نفر با استیضاح موافق بودند و ۹ نفر هم ممتنع.

 

سال ۱۳۷۴

اول وقت به فرودگاه مهرآباد رفتیم و بلافاصله به سوی آذربایجان شرقی پرواز کردیم. مهدی و کاظم و [حمید] میرزاده و [مرتضی] محمدخان و [بیژن نامدار] زنگنه و حسین [مرعشی] و [محسن مجتهد] شبستری، امام‏جمعه تبریز و نمایندگان استان همراه بودند. ساعت هشت و نیم صبح، در فرودگاه سهند- بین مراغه و ملکان و بناب- فرود آمدیم. با استقبال مدیران منطقه، به سوی روستای آروق حرکت کردیم. پس از افتتاح ایستگاه پمپاژ
 آب از زرینه‏رود برای سه هزار و پانصد هکتار که جزیی از طرح بزرگ شبکه آبیاری منطقه است، چند جمله‌ای با مردم روستا که جمع شده بودند، صحبت کردم.[۱]

برای افتتاح سد بزرگ خاکی علویان، به شمال مراغه رفتیم. مراسم توجیهی طرح سد مستقیم از سیمای شبکه یک پخش می‌شد. آقای زنگنه و مهندس کیان‏فر توضیح دادند؛ با صرف ۵/۸ میلیارد تومان و ۱۴ میلیون دلار ساخته شده و ۱۲۳ میلیون متر مکعب آب را تنظیم می‌کند. با ۲۵ میلیون مترمکعب، برای آب شرب شهر مراغه و ۱۰۰ میلیون مترمکعب  برای کشاورزی ساخته شده است. غرش‏آب از لوله تخلیه، بسیار زیبا بود.

پیمانکار از بخش خصوصی است؛ شرکت پگا، به خاطر دادن میدان به آنها برای پیمانکاری چنین طرح‌های بزرگ و افتخارآمیز تشکر کردند. بعد از ناهار به جنوب مراغه رفتیم و اولین سد انحرافی از پنج سد انحرافی طرح را هم افتتاح کردیم؛ این هم جالب است و با تکمیل این شبکه، آب‌های دو رودخانه‌ مجاور صوفی و هم معروف چای کنترل می‌شود و جمعاً مانع از بین رفتن یا هدر رفتن ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب در سال خواهد شد. در مراسم توجیهی، صحبت کوتاهی در اهمیت این طرح که در راستای آن، منطقه به کلی دگرگون می‌شود، داشتم[۲]. در مسیر، مردم در خیابان‌ها و کنار جاده اجتماعاتی داشتند و ابراز احساسات می‌کردند؛ منظره تخلیه آب سد انحرافی هم دلپذیر بود.

به فرودگاه برگشتیم و به سوی تبریز پرواز کردیم.  پس از استقبال مسئولان، با اتومبیل‌ها به سوی سد نهند حرکت کردیم. ۵۰ کیلومتر راه در جاده اهر بود. آقای [محسن مجتهد] شبستری، [امام جمعه تبریز] خیرمقدم گفت و آقایان زنگنه و کیانفر توضیح دادند. با صرف چهار میلیارد تومان سد و تصفیه خانه و خط انتقال آب به تبریز ساخته شده است. پیمانکار سد از شرکت‌های جمهوری آذربایجان بوده که ارزان انجام داده است و ۳۲ میلیون مترمکعب آب‏شیرین برای شُرب شهر تبریز را تنظیم می‌کند. من هم صحبت کوتاهی در اهمیت اقدامات مهار آب‌ها و اشاره به پنج سد بزرگ دیگر در دست ساختمان در آذربایجان شرقی نمودم[۳]. کمی برف می‌بارید. به احساسات مردم روستای نهند که جمع شده بودند پاسخ دادم.

به سوی تبریز حرکت کردیم. محل دریاچه وسیع سد بزرگ شهید مدنی را که در دست ساختمان است، بازدید کردیم. پنجاه کیلومترمربع وسعت دارد و شهرک هم زیر آب می‌رود. در راه [آقای علی عبدالعلی‏زاده]، استاندار، توضیحات خوبی داد. کارهای زیادی انجام شده است.

بلافاصله به سوی تهران پرواز کردیم. از فرصت بین راه، برای مذاکرات با همراهان، دربارة کارهای جاری و طرح‌های عمرانی و تأمین نیازهای مالی مذاکره کردیم. از
 فرودگاه به منزل همشیره‏زاده، به دیدن والده رفتم. حال‏شان بهتر است. با همشیره طبیه که عازم مکه است، خداحافظی کردم و به خانه آمدم.

 

سال ۱۳۷۵

[آقای ایوان مایدان]، سفیر اوکراین برای خداحافظی آمد. دوره‌اش تمام شده. فارسی خوب حرف می‌زند. بدون مترجم صحبت کردیم. [آقای پئین داتو عبدالعزیز]، وزیر آموزش و پرورش برونئی و همراهان آمدند. برای توسعه همکاری و استفاده از دستاوردهای انقلاب ایران، اظهار امیدواری کرد.

 جمعی از فرماندهان سپاه حفاظت آمدند. آقای موحدی، [فرمانده حفاظت انصارالمهدی] گزارش داد و از حمایت‌های من تشکر کرد و من هم از خدمات آن‌ها ستایش نمودم.[۱]

با [کانال ۷] تلویزیون ترکیه، به مناسبت سفر آینده به آنجا، مصاحبه‌ای داشتم.[۲] سؤالات خوبی درباره رابطه با ترکیه و آمریکا و اعراب و مسائل فلسطین و عراق و کردستان نمود؛ با هدف همکاری، سؤالات را طرح می‌کرد. از دوستان آقای اربکان است.

عصر شورای مناطق آزاد جلسه داشت. دستور داده شد که گمرک، مسافران کیش را تفتیش نکند. محدوده منطقه حراست شده آبادان و خرمشهر را مشخص کردیم و چند مصوبه دیگر. شب به ورزشگاه فرهنگی ورزشی سپاه رفتم. آقای [محسن] رضایی، [فرمانده کل سپاه پاسداران] خیرمقدم گفت و من چند جمله‌ای در خدمات سپاه حرف زدم[۳] و سرود و جنگ سرنیزه‌شان را تماشا کردم.

از امروز عصر در تهران باران داریم. اولین باران قابل توجه امسال است. امسال خیلی کمتر از سال‌های قبل بارندگی داشته‌ایم. باران امروز باعث خوشحالی است. به خانه آمدم. امروز عصر، عفت با خانم خبرنگار آمریکایی مصاحبه داشته که قبلاً با فاطی و فائزه مصاحبه کرده بود. به نوق در رفسنجان هم برای دیدن زادگاه و خانواده من سفر کرده است.

نظرات بینندگان