arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۲۰۸۳
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۶ اسفند ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵

آقای [رضا] امراللهی، [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد و گزارش جریان بحث‌های مقدماتی انتخاب دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای را داد. در مورد ائتلاف [حزب] کارگزاران با آقای [سیدمحمد] خاتمی، نظر من را خواست؛ گفتم نظری ندارم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۶ اسفند ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
 
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۶ اسفند 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱

از ساعت هفت و نیم تا نُه صبح کارهای دفتر انجام شد. دکتر [مصطفی] معین، [وزیر فرهنگ و آموزش عالی]، تلفنی از آقای [مصطفی] میرسلیم، [مشاور رییس‌جمهور در امور تحقیقات]، در مورد ساختمان مورد اختلاف‌شان شکایت کرد و بالعکس که داوری را به آقای دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییس‌جمهور]، ارجاع دادم.

آقای [سیدمحمود] دعایی، [مدیر مسئول روزنامه اطلاعات] آمد. شکایتی از آقای [نورعلی] تابنده، [رهبر دراویش گنابادی] آورده بود که در گناباد مورد تعرض قرار گرفته است. همچنین برای بیمارستان یزد کمک خواست. آقای [جلیل] بشارتی، [رئیس دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری] برای امور مناطق محروم آمد.

آقایان محلوجی و مدیران شرکت فولاد مبارکه، [محمدحسین] عادلی، [رییس‌کل بانک مرکزی] و آقای [محسن] نوربخش، [وزیر امور اقتصادی و دارایی] در مورد نیازهای ارزی و ریالی فولاد مبارکه آمدند. به‌خاطر نرسیدن به تولید طبق برنامه عتاب‌شان کردم. ترتیبی برای رفع مضیقه‌ها دادیم. به اندازه مقرر، ارز مورد نیازشان داده نشده است.

جلسه مجمع عمومی شرکت مخابرات با حضور من تشکیل شد. محسن هم بود. تصمیم گرفته شد که در برنامه پنج‌ساله دوم، سالیانه یک میلیون خط تلفن اضافه شود. به بخش خصوصی هم اجازه فعالیت داده شود و از دولت هم کمک نخواهند.

عصر مجمع تشخیص مصلحت نظام، برای قلمرو کار سازمان قضایی نیروهای مسلح جلسه داشت که برخلاف خواسته آنها بود. چیزی بدست نیاوردند. مجمع خواستار اجرای مفاد قانون اساسی بود.

 

سال ۱۳۷۲

در منزل بودم. وقتم با مطالعه بولتن‌ها و تنظیم کتابخانه و استراحت و قرائت قرآن و دعا گذشت. پیش از ظهر آقایان [مرتضی] محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی] و دکتر [محمدحسین] عادلی، [رییس بانک مرکزی]، اطلاع دادند که با آلمانی‌ها به توافق رسیده‌اند. تا حدودی خواسته‌های ما در تقسیط معوقه‌ها به‏دست آمده است؛ اجازه گرفتند که امضا نمایند.

در گزارش‌ها آمده که هنگام نماز صبح در مسجد شهر الخلیل فلسطین، چند صهیونیست مسلح، در انبوه جمعیت روزه‌دار و نمازگزار مسلسل گشوده‌اند و تاکنون حدود هفتاد نفر شهید و سیصد نفر مجروح شده‌اند. این جنایت دنیا را تکان داده و جوامع اسلامی را سخت به هیجان آورده است. تلفنی با رهبری صحبت کردم؛ قرار شد دولت فردا عزای عمومی اعلان نماید.

 

سال ۱۳۷۳

برای افتتاح چهار خط جدید تولید دوشکا و کلت و تفنگ شکاری، به کارخانه جنگ‌افزارسازی در خیابان پیروزی رفتیم. بعد از تشریفات نظامی، مهندس کیانی دربارة صنایع دفاعی و این کارخانه توضیح داد. از نمایشگاه محصولات کارخانه بازدید و خطوط تولید را افتتاح کردم. کارخانه قدیمی با بیش از چهل سال سابقه، قسمتی از ماشین‌آلات، اخیراً مدرن شده است. بیش از دو هزار کارگر و کارمند دارد. این کارخانه، چهارده سالن دارد که از سه سالن بزرگ بازدید کردیم.

در جمع کارکنان صحبت کردم.[۱] مراسم اعطای اولین نشان دولتی را داشتیم که به
آقایان تیمسار رحیمی و سردار [منوچهر] منطقی، برای تقدیر از نوآوری‌هایشان در صنایع نظامی داده شد. یک تفنگ شکاری به من هدیه دادند. تولیدات کارخانه حدود سه میلیارد تومان در سال است که شصت درصد قطعات غیرنظامی است.

به دفترم رفتم و کارها را انجام دادم. ظهر جواب نامه محسن، [رییس دفتر بازرسی رییس‌جمهور] را نوشتم[۲]. نامه‌اش انتقاداتی در خصوص عدم توجه کافی به نظرات بازرسی در باب مترو و بعضی موارد دیگر دارد. عصر مدیران وزارت بهداشت و سازمان برنامه و بودجه آمدند. راجع به اعتبارات بیمه درمانی عمومی مذاکره شد؛ معلوم شد به اندازه کافی نیست. قرار شد از اول سال ۱۳۷۴ اجرا شود.

افطار، جلسه سران قوا در دفتر آقای [محمد] یزدی، [رییس قوه قضاییه] داشتیم. دربارة سیاست‌های اقتصادی و سیاست خارجی و سیاست تعدیل و برنامه اول و ضرورت اعتدال در سیاست خارجی، مذاکره و اظهار رضایت شد.

امروز عصر آقای [حیدر] علی‌اُف، رییس‌جمهور آذربایجان، تلفنی تماس گرفت. گفت علیرغم مخالفت کنسرسیوم، مصمم است که اصرار بر شرکت ایران در کنسرسیوم نفت آذربایجان نماید و در مراسم افتتاح راه‌آهن بندرعباس شرکت می‌کند. خواست کاردار فعلی را به سمت سفارت منصوب کنیم و کمیسیون مشترک فعال‌تر باشد.

 

سال ۱۳۷۴

صبح برای شرکت در جلسه مجلس خبرگان، با هلی‌کوپترها به قم رفتیم. ابتدا به زیارت حرم [معصومه(س)] رفتم و بر قبر والده، فاتحه و قرآن خواندم. به جلسه خبرگان رفتم. آقای [علی]مشکینی، [رییس مجلس خبرگان رهبری] و من، قبل از دستور صحبت‏کردیم[۱]. قسمتی از بحث دستورجلسه را ماندم.

 سپس به دانشگاه علوم پزشکی مخصوص دختران- به نام فاطمیه- رفتیم. عفت و فاطی و فائزه هم آمده بودند. مدیران و استادان و دانشجویان، همگی آمدند. در جلسه مدیران،آقای [محمدعلی] شرعی، [عضو هیأت مؤسس] و خانم دکتر [طاهره] لبّاف، [رییس دانشگاه]
 توضیحات‏دادند؛ ۴۵۰ دانشجو و ۱۲۰ کادر علمی دارد. سپس در جلسه عمومی، خانم دکتر لباف خیرمقدم گفت و من هم در اهمیت تحصیل خانم‌ها صحبت کردم[۲]. سپس از آزمایشگاه‌ها و کلاس‌ها بازدید نمودم.

با هلی‌کوپترها به سوی تهران پرواز کردیم. فاطی و فائزه با من برگشتند. عفت برای ناهار ماند؛ ما ناهار را بین راه خوردیم. ساعت دو بعد از ظهر به تهران رسیدیم. عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتیم. شام میهمان رهبری بودم. در مورد مردودان صلاحیت شورای نگهبان و انتخابات بحث‏کردیم و نیز در مورد اظهاراتی که رییس یکی از شرکت‌های نفتی در لندن با رییس شرکت نفت ما کرده که آمریکا قصد ایذاء ایران را ندارد و اگر مطمئن شود که ایران تروریسم را محکوم می‌کند و در صدد ساخت بمب اتمی نیست، دیگر مسأله ندارد؛ این را دیروز، وزیر نفت به من گفت. قرار شد بگویم، جواب بدهدکه از این نظر آمریکا استقبال می‏کنیم.

 

سال ۱۳۷۵

آقای کامل خیرخواه، نماینده لاهیجان و برادرش آمدند. برای عمران منطقه و نیازهای شخصی استمداد کردند. از آقای [زین‌العابدین] قربانی، امام‌جمعه لاهیجان، انتقادکردند. گفت، نمایندگان مجلس، می‌خواهند نامه‌ای بنویسند و بخواهند که به مجلس برگردم.

آقای [رضا] امراللهی، [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد و گزارش جریان بحث‌های مقدماتی انتخاب دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای را داد. در مورد ائتلاف [حزب] کارگزاران با آقای [سیدمحمد] خاتمی، نظر من را خواست؛ گفتم نظری ندارم.

آقایان [غلامرضا] فروزش، [حسین] کمالی و [محسن] رضایی، [اعضای هیأت مؤسس طرح عمران زاگرس] آمدند. راجع به طرح توسعه زاگرس توضیح دادند و برای ایجاد سازمان اجرایی استمداد کردند. [آقای ژوزف انزیکو مابیکا]، سفیر جدید گابُن، برای تقدیم استوارنامه آمد. مذاکرات تشریفاتی بود. اولین سفیر گابُن در ایران است و فعلاً در کشورش می‌ماند؛ به خاطر نداشتن اعتبار و پول. گفتم، بهتر است در ایران باشد؛ خودش هم مایل است. [آقای فرناندو خوزه بلوسو]، سفیر اسپانیا برای خداحافظی آمد؛ بناست به اوکراین برود. اظهار رضایت کامل از دوران اقامت در ایران کرد؛ کمی فارسی می‌داند. پنج سال و نیم در ایران بوده.

عصر دکتر [محمدعلی] کی‌نژاد، [دبیر شورای‌عالی انقلاب فرهنگی]، برای دستور شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد. شورای عالی کشاورزی، جلسه با چند مصوبه، من جمله برای حفظ جنگل‌ها و خودکفایی و مواد غذایی و تأکید براجرای طرح‌های آبیاری تحت فشار داشت. مهدی [هاشمی، مدیرعامل شرکت توسعه تأسیسات دریایی] آمد. گزارشی از پیشرفت طرح اباذر را داد و فیلمی از سکوی بزرگ طرح را نشان داد که خیلی جالب و نمونه خوبی از مدیریت جدید است.

 

نظرات بینندگان