arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۳۶۶۶۲
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۶ اسفند ۱۳۹۸

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۶ اسفند ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵

شب میهمان رهبری بودم. از سفر خوزستان راضی‌اند. تصمیم نهایی را در مورد ترکیب جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام و متن حکم جدید گرفتیم و راجع به انتخابات ریاست‌جمهوری بحث شد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۶ اسفند ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵:

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی را از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵، هر شب منتشر می‌کند. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در «انتخاب» منتشر شده بود
 
به گزارش «انتخاب»؛ متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز ۲۶ اسفند 1371 تا 1375 در زیر آمده است

 

سال ۱۳۷۱
در راه دفتر، براى افتتاح بخش ام آر آي [= عكسبرداري پزشكي] كميته امداد امام رفتيم. به كمك من، با پزشكان بخش خصوصى داير كرده‌اند. عفت هم آمد. توضيحات دادند. مصاحبه كوتاهى كردم.
ساعت ده صبح آقاى [مرتضي] الويرى، [دبير شوراي عالي مناطق آزاد تجاري] آمد. در مورد تصميمات اقتصادى بر محور تك نرخى شدن ارز تذكراتى داد. گزارش سفر به چابهار و راه افتادن منطقه آزاد آن و خبر شروع كار تحقيقى روى مناطق آزاد ديگر را نيز داد. در مورد حوادث مربوط به آقاى منتظرى و عزل آقاى [محسن] مهرعليزاده، [رييس منطقه آزاد كيش] اظهار ناراحتى كرد.
سفيران فرانسه و زلاندنو براى خداحافظى آمدند. آقاي حيدر على‌اف، رييس‌جمهور نخجوان آمد و از كمك‌ها تشكر كرد و خواستار ادامه كمك‌ها شد و از بى‌تجربگى و ضعف جبهه‌خلقى‌ها و مشخصاً آقاي [ابوالفضل] ايلچى‌بيگ، [رييس‌جمهور آذربايجان] و تأسيس حزب از طرف خودش در باكو گفت. وعده ادامه كمك و احداث خط لوله گاز دادم.
ظهر فاطى آمد. پنجاه هزار تومان براى دادن عيدى گرفت.آقاى [حميد] ميرزاده، [معاون اجرايي رييس‌جمهور] آمد و اطلاع داد كه آقاي يزدان‌پناه را مديرعامل منطقه آزاد كيش نموده است.
عصر هيأت دولت جلسه داشت. آيين‌نامه‌ها و مصوبات فورى تصويب شد. شب اعضاى دولت، مشاوران، معاونان و خانواده‌ها، افطار ميهمانم بودند. به بچه‌هايشان هر نفر پانصد تومان عيدى دادم. بعد از نماز جماعت متفرق شدند. خواستند كه برايشان صحبت كنم، نپذيرفتم و بعداً پشيمان شدم. فاطى و مهدى در مراسم بودند. عفت در قم بود و ياسر و فائزه نبودند.

 

سال ۱۳۷۲
گزارش‌ها را بعد از نماز صبح خواندم. بعد از استحمام و صرف صبحانه، به سوى الشتر پرواز کردیم. از بالای دشت وسيع و سرسبز الشتر، روستاهاى كوچك و متفرق در سراسر دشت و كوه‌هاى پُر برف اطراف دشت و آب‌هاى جارى جلب توجه مى‌كرد. در شمال الشتر،كنار سد جديد انحرافى كهمان فرود آمديم.
[آقای بیژن نامدار زنگنه]، وزير نيرو و مديران مربوطه آمده بودند. توضيحات درباره سد دادند. این سد، براى تنظيم حدود هفت متر مكعب آب در ثانيه براى چهار هزار و پانصد هكتار زمين کشاورزی، روى رودخانه كهمان با هزينه حدود صد ميليون تومان ساخته شده است؛ براى شبكه كانال‌ها هم حدود ششصد ميليون تومان بايد هزينه شود.
درباره رودخانه‌ها و آب‌هاى استان و هم حوزه آبريز كرخه و هم دز توضيح دادند و اينكه محل احداث چندين سد براى برق آبى و تنظيم آب مشخص شده براى حدود دو هزار مگاوات برق و در برنامه دوم هم دو سه سد گنجانده شده است.
مردم الشتر از روستاها و شهر، در آن هواى بسيار سرد و در ارتفاعات در كنار سد زن و مرد، اجتماع عظيمى كرده بودند. بسيار تعجب داشت كه صبح به اين زودي چگونه خود را رسانده بودند. احساسات شديدى ابراز كردند. امام جمعه و نماينده خير مقدم گفتند و خواسته‌ها را مطرح كردند. من هم خيلى تشويق‏شان كردم و با خواسته‌ها منجمله با شهرستان‏‌شدن الشتركه از پيش وزارت كشور آماده كرده بود، موافقت نمودم.
به سوى شهرستان نورآباد، مركز دلفان پرواز كرديم. در آنجا هم اجتماع مردم بهت‌انگيز بود. بعد از قرائت قرآن و اجرای سرود و شعارهاى مردم، شاعرى كه دبير دبيرستان‌ها است، شعرى در مدح من خواند كه خيلى اغراق‌آميز بود. امام جمعه و نماينده خیرمقدم گفتند و نماينده شهر برخواسته‌ها تأكيد کرد و انتقاد از اينكه چرا رسانه‌ها براى من عنوان «آيت‌الله» نمى‌گويند. من هم درباره سياست محروميت‏‌زدایی نظام و ستايش از مردم استوار منطقه، سخنرانى نمودم.
به سوى بروجرد پرواز كرديم. همچنان از بالاى كوه‏های پُر برف و دشت‏های سرسبز و جنگل‌ها گذشتیم و در محل آموزشكده كشاورزى فرود آمديم. با ماشين‌ها به سوى بروجرد رفتيم. در راه در خيابان‌هاى بروجرد، استقبال مردم بسيار وسيع، دوستانه و پُرشور بود. بارها ماشين‌ها، در اثر فشار جمعيت كاملاً متوقف شدند. با تأخير به ورزشگاه محل سخنرانى رسيديم. عجيب است كه با آن همه جمعيت در خيابان‌ها، ورزشگاه هم مملو از جمعيت بود.
سرود خوبى خواندند و شعارهاى زيادى دادند. بعد از صحبت امام جمعه و نماينده در مورد خواسته‌هاى شهر و ستايش از من به صورت اغراق‌آميز، صحبت‌هاى دلگرم كننده نمودم و از مرحوم آيت‌الله بروجردى تجليل کردم. استقبال و شعارها به گونه‌اى بود، كه انگار مى‌خواستند از ننگ كار سوءقصد «كورش نيك‌اختر» به من كه بروجردى است، تبری جویند؛ شعار مرگ بر منافق زياد بود. امام‌جمعه و نماينده، سلامت مرا بعد از سوءقصد به عنوان موردي شادي‌آفرين، در كنار عيدهاى فطر و نوروز گفتند.
از آنجا به دانشگاه آزاد اسلامى بروجرد رفتيم. بازديد كوتاهى نمودیم و در كلاس و اجتماع اساتيد شركت کردیم. دكتر [عبدالله] جاسبى، [رییس دانشگاه آزاد اسلامی]، در گزارش خود گفتند که بيش از شش هزار دانشجو دارند. من هم صحبت کردم.
براى ناهار به مسجد جامع رفتيم. دكتر آمد و چشمم را معاينه كرد. در مسير استقبال كه مردم نقل و پول پرت میکردند، يكى از آنها به چشمم اصابت كرد. درد گرفت و اشك مى‌آمد. معلوم شد، مهم نيست. ناهار خورديم و كمى استراحت كردم. از مسجد جامع كه از آثار شاهان قاجار است و به كمك من بازسازى شده، بازديد كرديم.
از آنجا براى بازديد كارخانه داروسازى رفتيم؛ خيلى مدرن و وسيع است. توضيحات شنيدم و از بخش‌هاي مختلف بازديد كرديم. هنوز به ظرفيت رسمى نرسيده است. ساخت این کارخانه، مبلغ 22 ميليون دلار هزينه ارزى و دو ميليارد تومان هزينه ريالى داشته است. سپس رفتيم و كارخانجات نساجى بروجرد را ديديم. خيلى عظيم است. ريسندگى و بافندگى و رنگرزى و چاپ دارد. كاملاً فعال و سودبخش است و مدير نيرومندى دارد.
با تأخير به سوى خرم‌آباد پرواز كرديم. در محل دانشگاه فرود آمديم. با فرهنگيان و دانشگاهيان ملاقات داشتيم. دكتر توكلى، رييس دانشگاه و مديركل آموزش و پرورش گزارش دادند و خواسته‌ها را مطرح نمودند. من هم بحثى تحليلى نمودم و وعده تقويت دادم. با تبديل آموزشكده به دانشكده كشاورزى موافقت نمودم. از آنجا به بيمارستان جديدالتأسيس سازمان تأمين اجتماعى، با بيش از دويست تخت رفتيم. هنوز كامل نيست؛ فقط درمانگاه و بخشى از بخش‌ها راه اندازى مى‌شود.

 

سال ۱۳۷۴
از دیشب برف می‌بارید و ادامه‏‌داشت. به دفترم رفتم. آقای [محمدمحمدی]ری‏‌شهری آمد. برای تشکیل جمعیتی مشورت کرد؛ البته لیست داده و در انتخابات هم شرکت کرده‌اند. قبل از این، وقت خواسته بود که نوبت نشد و به امروز افتاد؛ نظر موافق دادم. برای کارهای عمرانی حرم [حضرت عبدالعظیم حسنی(س)] و دانشکده حدیث هم ادامه کمک را خواستار شد.

اخوی محمد، [معاون اجرایی رئیس‏ جمهور] آمد. گزارش بازسازی و تنظیم بازار را داد و دربارة مجلس، انتخابات و نیز سفر به نوق برای عید اول بعد از فوت حاجیه والده مرحوم، مذاکره شد.

عصر شورای عالی مناطق آزاد، جلسه با چند مصوبه داشت؛ منجمله تعیین حدود منطقه حراست شده سرخس و رفع محدودیت از سقف ارزی مناطق آزاد و اجازه بالابردن عوارض ورودکالا برای کم‏کردن ورودکالا. شب در دفترم ماندم و تا ساعت دوازده شب کار کردم. خسته خوابیدم.

 

سال ۱۳۷۵
مدیران بنیاد شهید آمدند. آقای [محمدحسن] رحیمیان، [رئیس بنیاد شهید] گزارش داد. در سال جاری ۱۸۰ میلیارد تومان، برای خانواده‌های شهدا هزینه کرده‌اند که ۸۸ میلیارد تومان آن را دولت داده و بقیه را از منابع داخلی تأمین کرده‌اند و نیز موفقیت‌های بخش‌های آموزشی و پرورشی و اقتصادی را داد. من هم دربارة اهمیت مسئولیت آنها و آثار مهم آن و کمک‌های سخاوتمندانه دولت حرف زدم.

ستاد تنظیم بازار جلسه‌داشت. سهمیه ارزکالاهای‌اساسی را تصویب‌کردیم. آقای [محسن] نوربخش آمد. در مورد انتخابات و تأیید آقای [سیدمحمد] خاتمی، یا فرض دیگر، صحبت کرد. عصر در جلسه هیأت دولت، چند مصوبه داشتیم؛ منجمله شهرستان‌شدن اردبیل و بخش‌شدن سرعین و لایحه قانون معادن.

شب میهمان رهبری بودم. از سفر خوزستان راضی‌اند. تصمیم نهایی را در مورد ترکیب جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام و متن حکم جدید گرفتیم و راجع به انتخابات ریاست‌جمهوری بحث شد.

نظرات بینندگان