بشار طافش در الجزیره نوشت: میدانیم که اولویتهای دولت ها، بسیار پیچیده و در بعضی مواقع، غیر قابل فهم است؛ مراد من، دولتهای بزرگی هستند که بر سیاست و اقتصاد جهان حاکمند؛ به دموکراسی و آزادی فرا میخوانند؛ اما همزمان، از دیکتاتوریها حمایت میکنند و کودتاهای نظامی به راه میاندازند، تا دیکتاتوریهای وحشتناکتر و خشن تری روی کار آورند. این ابر قدرتها از آزادیهایی دفاع میکنند که منجر به فروپاشی جوامع و خانوادهها شده و آداب و سنن را ریشه کن میکند. در نهایت دولتهای مذکور از رژیم اشغالگر صهیونیستی و اقدامات جنایتکارانه آن علیه ملت فلسطین حمایت میکنند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: حتی سیاستهای صندوق بین المللی پول، از دولتهای فقیر حمایت نمیکنند؛ این در حالی است که اساسا این صندوق برای کمک به این دولتها و ایجاد توازن اقتصادی در آنها ایجاد شده است. صندوق بین المللی پول، وامهای کلان خود را اغلب برای تقویت دیکتاتورها و طرفداران فاسد آنها هزینه میکنند؛ تا به این ترتیب، موجب ایجاد بحرانهای نقدیندگی و اقتصادی شدیدی شوند که در نهایت دولتهای فقیر را به سمت بیچارگی بیشتر، از میان رفتن طبقه متوسط و بی ارزش شدن ارزهای داخلی آنها، افزایش فقر و وقوع انقلابها و جنگهای خانمان سوز، سوق میدهند.
این البته شرایط پیش از شیوع ویروس کرونا بود؛ صحنههایی شرم آور که مولود نظام جهانی فعلی است. اما با قاطعیت میگویم که این شرایط در دوره پسا کرونا تغییر میکند؛ بویژه آنکه ملتهای کشورهای صنعتی بالاخره متوجه شده اند که در سایه یک دموکراسی ظاهری و نمادین، و نه یک دموکراسی واقعی، زندگی میکنند. گویا این ملتها به تازگی متوجه سیاستهای دولتهایشان در قبال ملتهای جهان سوم و فقیر و همچنین، سیاستهای آن در برابر رژیم غاصب صهیونیستی شده اند و آنچه در طول دو دهه پنهان مانده بود، پس از کرونا، آشکار شده است. چه بسا همین آگاهی ملتهای غربی، تاثیر زیادی روی حکومتها و پارلمانهای آنها داشته باشد و به این حکومتها بفهماند که سیاستهای قبلی شان دیگر کارایی ندارد؛ بویژه در زمان ظهور فاجعهای مانند کرونا.
وقت آن رسیده است تا دولتهای غربی دریابند زمان حاضر، زمان توقف حمایت نظامهای انها از ظلم و ظالمان و به فرسایش بردن توان ملتها و ظرفیتهای انهاست، که از مدتها پیش، منابع تامین رفاه و آسایش کشورهای پیشرفته بوده اند.
اما در مورد ما عربها، اگر نتوانیم از آنچه در زمان کرونا بر ما گذشت درس عبرت بگیریم، باید منتظر فاجعههایی بزرگتر از شیوع این ویروس باشیم. نظامهای ما که کاملا گوش به فرمان سیاستهای ظالمانه غرب در حق ملتهای عرب هستند، باید بدانند همین تسلیم محض و گوش به فرمان بودنشان است که ما را به حال امروزمان رسانده است. نظامهای حاکم ما باید بدانند این کرسیها، مناصب و تختهای پادشاهی که به آن افتخار میکنند، زمانی که هر دولتی اقدام به بستن مرزهای خود کرده و تمام توجهش را متمرکز شرایط داخلی خود و مردمش میکند، هیچ ارزش و معنایی ندارد.
روزی رسیده است که میبینیم حتی دولتهای بزرگ، برای به دست آوردن یک دستگاه تنفس مصنوعی بیشتر، با یکدیگر درگیر میشوند و دستگاههای جاسوسی خود را در این زمینه به خدمت میگیرند؛ اما نه قدرت نظامی و نه قدرت اقتصادی شان، در این باره به کمکشان نمیآید. صحنه این درگیری بین دولتها، شبیه به ازدحام مردم در نانواییها و فروشگاههای مواد خوراکی، در زمان کروناست. آیا مشاهده همین درگیریها کافی نیست تا به خودمان آمده و به اصطلاح گندممان را به دست خود بکاریم؟ و به ملتهایمان به عنوان تنها تکیه گاهی نگاه کنیم که امکان تکیه بر ظرفیتشان وجود دارد؟ آیا نباید به جای آمریکا، غرب و دولت صهیونیستی، به ملتهای خود برای بقا و پیشرفت، اتکا کنیم؟