خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
به گزارش «انتخاب»؛ متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
آقاى [رضا] امراللهى، [رييس سازمان انرژي اتمي] و دو نفر از مديران سازمان انرژى اتمى آمدند. گزارش پيشرفتها را دادند و بودجه بيشتر خواستند.
آقاى [سيدمجيد] هدايتزاده، سفير جديدمان در ايتاليا آمد. بيشتر از صنايع گاز گفت. به نظر رسيد خيلى از شغل جديد راضى نيست، ولى چون با وزير نفت به توافق نرسيده، به ناچار سفير شده است.
شوراى عالى محيط زيست جلسه داشت. برنامه و سياستهاى هيأتى كه بناست به كنگره محيط زيست به برزيل بروند، مشخص شد. دربارة گازسوز كردن اتومبيلها تأكيد شد.
عصر استاندار ايلام آمد. گزارش امور را داد و وسعت كارهاى عمرانى و بازسازى و نيازها را گفت. آقاى امانپور از وزارت جهاد سازندگي آمد. حرف مهمي نداشت. به قول خودش براى اظهار ارادت آمده بود. آقاى سيد محمدباقر حكيم، [رييس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق] آمد. اوضاع داخلي عراق و امضاى تفاهم نامه با سران اكراد را گفت. دربارة شركت در كنفرانس وين مشورت كرد. تا ساعت نُه شب كار كردم و به خانه آمدم.
سال ۱۳۷۲
تا ساعت ده صبح كارها انجام شد. سپس مصاحبه راديو تلويزيونى براى انتخابات انجام شد. آقايان [سليم جُمعه و عُمر بهمن]، سفيران كشورهاي كنيا و بوسنىهرزگوين براى تقديم اعتبارنامه آمدند. [آقاي يان نربي]، سفير نروژ براى خداحافظى آمد. [آقاي البغلي]، وزير نفت كويت آمد. براى مذاكره دربارة همكارى بيشتر و مسأله مرزهاى دريايى و حفارى ما در كنار مرز و سهميههاى اوپك صحبت شد.
فرماندهان سپاه و بسيج آمدند. آقاى [عليرضا] افشار، [فرمانده بسيج] گزارش داد و من صحبت كوتاه تشويقآميز كردم. صبح عفت تلفنى خبر آمدنش را داد. گفته بود احتمالاً به حج مىرود كه استخارهاش بد آمده و نرفته است. عصر دكتر [سيد محمود] طباطبايى، رییس دانشگاه علوم پزشكى شهيد بهشتى آمد. از مزاحمتهاى افراطيون راديكال گفت و كمك خواست.
هيأت دولت جلسه داشت. دربارة بازسازى و مسايل جارى و بررسى گزارش كميسيون كار شد. عصر پيش از غروب به خانه آمدم. عفت تنها بود. توضيحاتى از سفرش و نحوه معاينات داد كه هنوز نتيجه نهايى را نگرفته و منتظر آخرين آزمايش از كبد هستند. شب هم بستگان اينجا بودند.
سال ۱۳۷۳
ساعت هفت صبح، همراه عفت و مهدی و یاسر و کاظم و سعید و فاطی و بچههایش و همشیره صدیقه، به فرودگاه مهرآباد رفتیم. جمعی از وزرا و معاونان هم بودند. به مشهد پرواز کردیم. استقبال رسمی در فرودگاه مشهد داشتیم.
بلافاصله هواپیمای حامل [آقای صفرمراد نیازُف]، رییسجمهور ترکمنستان و همراهان هم به زمین نشست. از آنها استقبال رسمی کردیم. در پاویون جدید که خیلیخوب ساخته شده، پذیرایی شدند. مصاحبهای انجام دادیم و به سوی حرم شریف امام رضا (ع) حرکت کردیم. جمع زیادی از وزرا و معاونان همراه او هستند. برای افتتاح کنسولگریشان در مشهد آمدهاند.
حرم را خلوت کرده بودند. یکسره به زیارت رفتیم. یکی از مداحان اذن ورود و زیارت عوامانهای خواند و پس از زیارت قبر مطهر، نماز زیارت خواندیم. میهمانان برای بازدید از موزه حرم رفتند. ما برای استراحت و مذاکره، به تالار پذیرایی رفتیم. میز مذاکره را در همان تالار گذاشته بودند. در مذاکرات، بیشتر روی موانع سرعت کارهای مشترک و به خصوص تجارت بازرگانان ایرانی تکیه شد. تجار برای برگرداندن پول کالاهایشان مشکل دارند؛ نه ارز میدهند و نه اجازه انتخاب کالاهای مورد نظر که بالاخره با مذاکرات، ظاهراً حل شد.
بعد از مذاکرات، آنها به هتل محل اقامتشان- هتل هما- رفتند و من به زیارت حرم شریف رفتم. قبل از ناهار، آنها مذاکرهای با آقای [عباس واعظ] طبسی، [تؤلیت آستان قدس رضوی]، برای همکاری آستانقدس با بنیاد ترکمن داشتند.
با هم برای افتتاح به محل کنسولگریشان رفتیم. ساختمان را رهن کردهایم و در مقابل ساختمانی که آنها در شهر مرو، برای کنسولگری در اختیار ایران گذاشتهاند، در اختیارشان قرار دادهایم. یک منزل سه طبقه معمولی است. آقای نیازُف و من صحبت کردیم و کمی در دفترشان ماندیم. از کنسول سئوالاتی کردم؛ کمی فارسی میداند. آنها برای دیدن دو کارخانه رفتند. کارخانه ابزار دقیق، به خاطر پیشرفته بودن تکنولوژی، تعجبشان را برانگیخته بود؛ آن را نشانی از قدرت ایران، برای کارهای مدرن در جهان امروز خواندند.
در تالار آینه با مدیران استان ملاقاتی داشتم. [آقای اسماعیل مفیدی]، استاندار و تعدادی از مدیران، عملکرد برنامه اول را با مقایسه با وضع قبل از برنامه توضیح دادند. برنامه برای پیشرفتها خیلی مؤثر است. اکثر مشکلات در بخش آموزش، کشاورزی، راه، صنایع، آب و اشتغال برطرف شده است. خواستار اجرای طرحهای بزرگ ملی، مثل ذوبآهن و معادن طبس شدند. تشویقشان کردم.
همراه با آقای نیازُف، به هتل هما رفتیم. در اجتماع تجار ایرانی که با ترکمنستان تجارت دارند و برای مطرح کردن مشکلات کار و مذاکره با هیأت ترکمنی جمع شده بودند، شرکت کردیم. آقای نیازُف صحبتهای دلگرمکنندهای داشت. سپس با هم به فرودگاه رفتیم. در راه، اعجاب خودش را از آبادی استان خراسان ابراز داشت. نسبت به دولتهای اُزبکستان و قزاقستان، اظهار بیاعتمادی کرد و معتقد بود، قزاقستان، به زودی با روسیه دچار مشکل میشود. نسبت به ملاقاتهای گذشته، در مورد روسیه نظر بهتری داشت. گفت [بوریس] یلتسین، [رییسجمهور روسیه]، میخواهد به زودی به ایران بیاید. در فرودگاه مصاحبه مفصلی انجام دادیم. با بدرقه رسمی رفتند.
ما به تالار برگشتیم. قبل از شام با آقای طبسی دربارة انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده و خانواده علیآقا تهرانی مذاکره کردیم. بعد از شام با آقای [یحیی] آلاسحاق، [وزیر بازرگانی]، دکتر عادلی و آقای مرعشی، دربارة بیانیه تنظیم بازار ارز مذاکره و تصمیمگیری کردیم. با خستگی خوابیدم. جمعی از همراهان به تهران برگشتند.
سال۱۳۷۴
دیشب و امروز باران داشتیم و هوا سردتر شده است. برای اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم و توضیح و تحلیل جامعی دربارة سیاستهای ارزی جدید دادم. ظهر بستگان مطابق معمول میهمانمان بودند. به اعظم دربارة کسالت احتمالیاش دلداری دادم و به اطرافیان گفتم، شلوغ نکنند.
محسن گزارشی از سفر به قم و بازدید از سد پانزده خرداد و زمین فروشگاه رفاه و بهترشدن وضع درختان پسته البرز داد. عصر به استراحت و مطالعه گذشت. یاسر از سفر بم مراجعت کرد و از زیبایی منطقه ارگ جدید گفت. مهدی دربارة سوءعملکرد مسئولان کود و سم وزارتکشاورزی در گذشته، از قول مسئول جدید، گزارش داد که سمهای زیادی در انبارها مانده و شاید فاسد شده است.
سال ۱۳۷۵
بیشتر وقت امروز به ملاقاتها گذشت. آقای [عزتالله] اکبری از کارکنان دفتر رئیسجمهور که در قائمشهر به نمایندگی مجلس انتخاب شده، برای خداحافظی و مشورت و کمک برای حوزه انتخابیاش آمد. آقای [احمد] نیکفر، نماینده اقلید آمد. برای دوره پنجم رأی نیاورده، میخواهد در جهادسازندگی یا وزارت نیرو کار کند و برای اقلید هم خواستههایی داشت.
آقای [حسن] مختاری، نماینده نجفآباد آمد؛ برای شکایت از اینکه شورای نگهبان صلاحیت او را رد کرده و شرحی از خدمات عمرانی برای نجفآباد، از قبیل برق و آب و بهداشت و و راه و مدرسه داد؛ چهار مترمکعب آب از زایندهرود به شهر و اراضی کشاورزی منتقل شده و مسیر بین اصفهان و نجفآباد، جاده چهار و شش بانده درست شده است. گفتم بهتر بود در زمان نمایندگی، اینها را در صحبتهای قبل از دستور میگفتند.
آقای [سیدرضا] زوارهای، [رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور] آمد. پیشنهادهایی در مورد صادرات فرش و آزادسازی صادرات حبوبات و نیز در خصوص چابهار داشت و توضیحاتی از اصلاحات در ثبت داد و برای هواپیمای عکسبرداری برای [طرح] کاداستر استمداد کرد.
آقای [حمید] میرزاده، [رئیس سازمان برنامه و بودجه] برای امور جاری و مسأله نحوه مصرف وجوه مابهالتفاوت و مسأله نحوه اصلاح فهرست بهاآمد. برنامه عزاداری [به مناسبت ایام محرم] داشتیم. هیأت سینهزنی از نهاد ریاستجمهوری آمده بود و آقای [سیدمحمد] کوثری، روضه خواند. صدای گرم و روضه اشکآوری دارد؛ حیف که پیر و فرسوده شده است.
عصر آقای [مصطفی] میرسلیم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، برای برنامه دستور شورای عالی انقلاب فرهنگی آمد. تذکر دادم که پروانه روزنامه به آقای فیروزان بدهند. دکتر [محمدعلی] نجفی، [وزیر آموزش و پرورش] آمد. گفت سالتحصیلی آینده از نیمه شهریور آغاز میشود و یک هفته تعطیلی زمستانی داریم. دربارة برنامه صندوق فرهنگیان توضیح داد که کار بزرگی است. از شرایطی که به خاطر تبلیغات انحرافی در انتخابات علیه [حزب] کارگزاران [سازندگی] پیشآمده، اظهار نگرانی کرد.
آقای [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی] آمد. دربارة توزیع شیر و نقدینگی جهاد گفت و از موضعگیریهای یکطرفه صدا و سیما و سپاه و دستگاه قضایی و... در انتخابات و نیز از افراطکاری جناح روحانیت مبارز و از تبلیغات منفی، اظهار ناراحتی کرد؛ دلداریاش دادم.
آقای اشمیت باور، مشاور امنیتی آقای [هلموت] کهل، صدر اعظم آلمان آمد. گفته بودند برای اظهار پشیمانی از تُندی نامه آمده، ولی چیزی در این باره نگفت. بیشتر دربارة نحوه همکاری دو کشور و مسأله مواد منفجره در کشتی ایران کلاهدوز صحبت شد.
سال ۱۳۷۶
امروز بيشتر ملاقاتها از نمايندگان مجلس بودند. [آقایان قدرتالله نظری، محمدمهدی خزایی، حسین سیدزاده و حسن دهگان]، نمايندگان كنگاور، فريمان، مرند و لنگرود براى عمران منطقه خودشان استمداد كردند. نماينده و امام جمعه و فرمانداران آباده و بوانات هم براى همين منظور آمدند؛ به همه آنها كمك كردم.
اعضای كميسيون ويژه همكارى با روسيه آمدند و تصميماتى گرفتيم. عصر آقاى بهشتى عسگرى از آوارگان عراقى آمد و استمداد كرد؛ كمك كردم. جلسهاى براى حل مشكل زمين بزرگراه تهران ـ شمال داشتيم؛ قرار شد، بنياد مستضعفان به عنوان بخشى از هزينه بگيرد.
تا ساعت نُه شب كارها را انجام دادم. آقاى [علاءالدین] بروجردى، [معاون وزیر امورخارجه]، گزارش وضع افغانستان را تلفنى داد. آقاى احمدشاه [مسعود] ميماند كه با طالبان بجنگند. گويا به محض ورود طالبان به مزار شريف، اختلاف بين آنها و عبدالملك كه عليه دوستم كودتا كرده، پيش آمده است. در گزارشها، توافق احزاب تركيه براى انتخابات زودرس مورد توجه است.