arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۵۴۳۰۴
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۲۰ - ۱۹ خرداد ۱۳۹۹
آخرین جلسه دادگاه آیشمن، به روایت تنها روزنامه‌نگار ایرانی حاضر در آن؛

آیشمن ابدا به مردم اعتنایی نکرد که هیچ، حتی نیم‌نگاهی هم به آن‌ها نینداخت!

لحظه‌ای پس از ساعت ۹ بود که درِ قفس آیشمن گشوده شد و عده‌ای از مامورین پلیس وی را به درون قفس راندند. آیشمن لباس تیره به تن داشت، موجودی فوق‌العاده نحیف و لاغر به نظر می‌رسید، عینک معروفش را به چشم گذاشته بود. بی‌اندازه خونسرد و متین و بی‌اعتنا بود. در حرکاتش و طرز نشست و برخاستش انضباط معروف آلمان‌ها مفهوم و محسوس بود. آیشمن ابدا به مردم اعتنایی نکرد که هیچ، حتی نیم‌نگاهی هم به آن‌ها نینداخت... درست مثل مجسمه‌ای رو به سوی اعضای دادگاه و پشت به جمعیت نشسته بود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

آیشمن ابدا به مردم اعتنایی نکرد که هیچ، حتی نیم‌نگاهی هم به آن‌ها نینداخت!

سرویس تاریخ «انتخاب»: روز سه‌شنبه هشتم خرداد ۱۳۴۱ آخرین جلسه محاکمه دادگاه تجدید نظر آدولف آیشمان، افسر بلندپایه حزب نازی در جریان جنگ دوم جهانی، به اتهام قتل شش میلیون یهودی برگزار و حکم اعدام او توسط دادگاه بدوی تایید شد. یازده بعد، جمعه ۱۹ خرداد، یادداشت‌های احمد مرعشی، خبرنگار روزنامه اطلاعات، از این جلسه به تهران رسید و روزنامه فردای آن روز گزارش او را به این شرح منتشر کرد:

در دادگاه...
روز سه‌شنبه هشتم خردادماه برابر با ۲۹ مه ۱۹۶۲ آخرین جلسه محاکمه دادگاه تجدید نظر آدولف آیشمن به اتهام قتل شش میلیون یهودی در تالار بزرگ «بیست‌هام» یا خانه ملت در شهر اورشلیم تشکیل گردید. روز قبل از طرف وزارت امور خارجه اسرائیل کارت ورود به محاکمه در اختیار من گذاشته شده بود تا بتوانم از نزدیک شاهد آخرین جلسه آن محاکمه تاریخی باشم. محاکمه در ساعت ۹ صبح آغاز می‌شد، ولی قبل از ساعت ۹ اطراف دادگاه مملو از جمعیت بود. عده کثیری از افراد پلیس سرتاسر محوطه بیست‌هام و قسمت‌های مختلف باغ، سرسرا‌ها و راهرو‌ها را در محاصره داشتند. هرکس بدون استثنا قبل از ورود به داخل محوطه بیست‌هام مجبور بود دوربین عکاسی و سلاح‌های سرد و گرم و یا هر بسته دیگری را که به دست داشت در قبال اخذ شماره به مامورین بسپارد. خارجیانی که به زبان رسمی دادگاه یعنی عبری آشنا نبودند می‌توانستند از گوشی‌های ترانزیستوری که ترجمه مطالب دادگاه را به چهار زبان آلمانی، انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی پخش می‌کرد استفاده کنند.

بیشتر ببینید و بخوانید

 

تالار دادگاه عبارت بود از سالن وسیع و یک بالکن بزرگ.

قفس معروف و مخصوص آیشمن در طرف چپ قرار داشت، اعضای دادگاه و منشی‌ها رو به جمعیت و دادستان، معاونینش و سرواتیوس، وکیل‌مدافع آیشمن، پشت به جمعیت داشتند. تعداد اعضای دادگاه بدوی سه نفر بود، ولی در دادگاه تجدید نظر قضات پنج نفر بودند، ریاست دادگاه را آقای «ی. اولشان» به عهده داشت. «جیدئون هاورنیز» دادستان دادگاه و دو تن از معاونینش: «باخ» و «ترنو» نیز حضور داشتند. قفس آیشمن به گنجایش سه نفر بود و سقفی سفیدرنگ و دیواره‌های شیشه‌ای داشت.

بالای سر جایگاه هیات‌رئیسه شمعدان چندشاخه‌ای که آرم ملی دولت اسرائیل است به دیوار نصب بود. روزی که آخرین جلسه دادگاه تشکیل می‌شد درست دو سال و شش روز از روزی که «بن گوریون»، نخست‌وزیر اسرائیل، به وسیله رادیو مژده دستگیری و ربوده شدن و محاکمه قریب‌الوقوع آیشمن را به مردم داده بود می‌گذشت. دادستان و معاونینش در لباس تمام‌رسمی اندکی قبل از ساعت ۹ در دادگاه حضور یافتند. لحظه‌ای پس از ساعت ۹ بود که درِ قفس آیشمن گشوده شد و عده‌ای از مامورین پلیس وی را به درون قفس راندند. آیشمن لباس تیره به تن داشت، موجودی فوق‌العاده نحیف و لاغر به نظر می‌رسید، عینک معروفش را به چشم گذاشته بود. بی‌اندازه خونسرد و متین و بی‌اعتنا بود. در حرکاتش و طرز نشست و برخاستش انضباط معروف آلمان‌ها مفهوم و محسوس بود. آیشمن ابدا به مردم اعتنایی نکرد که هیچ، حتی نیم‌نگاهی هم به آن‌ها نینداخت. مستقیما پیش رفت و روی صندلی مخصوص خود نشست. دو نگهبان که یک نفرشان سیاه‌پوست بود درست چسبیده به او در پشت سرش نشستند. در جلوی آیشمن صفحه میزی وجود داشت، روی میز یک میکروفون، چند ورق کاغذ، یک مداد خودکار، یک گوشی دیده می‌شد. آیشمن به محض این‌که نشست فوری گوشی را به گوش‌هایش گذاشت تا بتواند ترجمه آلمانی متن رای دادگاه را بشنود. دو پلیس نیز بیرون قفس نشسته بودند. دکتر سرواتیوس وکیل‌مدافع آیشمن نیز پای قفس و به فاصله یک صندلی از دادستان قرار داشت، وقتی که اعضای دادگاه وارد شدند و سر جای‌شان می‌نشستند آیشمن بدون توجه به آن‌ها با عجله میز داخل قفس را گردگیری می‌کرد.

سپس میکروفون را که دیگر به دردش نمی‌خورد کنار زد. آن‌گاه از جیب بغلش دستمال سفیدرنگی بیرون کشید، عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و مجددا آن را در جیب بغل چپانید. از لحظه‌ای که قرائت متن رای دادگاه شروع شد آیشمن چشم به دهان خواننده رای دوخت. بد نیست بدانید متن رای دادگاه مرکب بود از ۵۹ صفحه کاغذ بزرگ که قرائتش سه ساعت و نیم وقت گرفت و شاید باور نکنید اگر بگویم که طی این سه ساعت آیشمن حتی در جایش نیز نجنبید!

او درست مثل مجسمه‌ای رو به سوی اعضای دادگاه و پشت به جمعیت نشسته بود. روز بعد روزنامه یدیوت‌هایوم که به زبان آلمانی در اسرائیل منتشر می‌شود نوشت: «آیشمن عمدا پشت به مردم کرده بود، گویا قصد داشت با این حرکتش یک بار دیگر درجه تحقیر و میزان تنفرش را از یهودیان به آن‌ها ثابت کند.»

از بالکن روبه‌رو دو دوربین فیلم‌برداری مرتب از آیشمن و مردم فیلم‌برداری می‌کرد. در پرتو چراغ‌های پرنور سقف، پیشانی تا فرق سر طاس او می‌درخشید. به عقیده همه کابوس اعدام که چند ماهی بود بالای سر او پر و بال می‌زد هنوز نتوانسته بود خونسردی عجیب و غرور فراوان او را متزلزل کند. دکتر (دوویوسف) وزیر دادگستری اسرائیل و ایش شالوم شهردار اورشلیم که در صف اول تماشاچیان نشسته بودند چشم از آیشمن بر نمی‌گرفتند. رای دادگاه را تقریبا همه تماشاچیان و حتی خود آیشمن نیز پیش‌بینی می‌کردند، وقتی در پایان متن رای دادگاه اعلام شد که «دادگاه عالی رای دادگاه بدوی را تایید می‌کند»، مردم خوشحال شده نفسی به آسودگی کشیدند. اما آیشمن خونسردی خود را به هیچ وجه از دست نداد و به عقیده خبرنگار یک مجله آلمانی که بغل دست من نشسته بود «عکس‌العمل آیشمن در برابر رای اعدام دادگاه صفر بود.» پس از اعلام رای، قضات دادگاه را ترک گفتند. آیشمن نیز با یک حرکت سربازی از جایش بلند. شد باز پشت به جمعیت عقب‌گرد کرد و در وسط نگهبانانش برای آخرین بار از قفس خارج شده به طبقه بالای بیست‌هام رفت تا چند دقیقه بعد با یک اسکورت مسلح به زندان رامله واقع بین دو شهر اورشلیم و تل‌آویو انتقال یابد.

تقاضای عفو

تا روز بعد تقاضای عفو آیشمن به رئیس‌جمهور نرسید، فقط نصف شب چهارشنبه بود که تلگرافی از (دکتر رابرت آیشمن) برادر آیشمن به دست بن‌سوی رئیس‌جمهور اسرائیل رسید. وی در این تلگراف تقاضا کرده بود که برادرش آدولف مورد عفو قرار گیرد. دکتر رابرت نوشته بود: «من مطمئنم که دادگاه عالی در مورد صدور حکم اعدام برای آیشمن مرتکب اشتباه و اقدامی غیرعادلانه شده است، زیر در ارتش آلمان او افسر جزئی بیش نبود و نمی‌توانست از اطاعت اوامر مافوق سرپیچی کند.»

تقریبا تا شب پنجشنبه آیشمن شخصا تقاضای عفو نکرد، ولی بالاخره صبح روز پنجشنبه تقاضای عفو او از طرف دکتر سرواتیوس و از مجاری دادگستری به دست رئیس‌جمهور رسید.

آخرین هم صحبت...

در هفته‌های اخیر تنها کسی که در زندان با آیشمن تماس نزدیک داشت یک کشیش مسیحی بود به نام ویلیام – لاول‌هول که ۶۲ سال دارد. لاول‌هول هفته‌ای دو بار و هر بار به مدت یک ساعت از اورشلیم به رامله می‌رفت و با آیشمن ملاقات می‌کرد. این کشیش می‌گوید: «من برای نجات روح آیشمن تلاش می‌کردم، زیرا آیشمن از سال ۱۹۳۷ به بعد مثل بسیاری دیگر از نازی‌ها از مذهب مسیح به کلی سلب عقیده کرده بود، ولی من موفق شدم ایمان او را به مسیحیت دوباره بازگردانم. از روزی که آیشمن در دادگاه بدوی محکوم به اعدام شد من مشاور مذهبی‌اش محسوب می‌شدم، اولین بار که نزدش رفتم کتاب‌های مقدس تورات و انجیل را به دست داشتم، وقتی او را دعوت کردم که تعالیم دو کتاب مقدس را مطالعه کند دستی به کتاب‌ها زد و گفت: من به این مزخرفات و افسانه‌ها عقیده ندارم! ولی در این اواخر او تغییر رای داده بود. معذالک هنوز هم من اعتقاد قطعی دارم که تا آخرین لحظه در سلول او قدرت شیطان بیش از قدرت خداوند بود.»

قفس در موزه

دولت اسرائیل قصد دارد قفس آیشمن را برای همیشه به عنوان یک اثر تاریخی در موزه بگذارد تا هشداری برای یهودیان نسل‌های آینده باشد. ضمنا یکی از مجسمه‌سازان مشهور یهودی نیز حاضر شده است مجسمه آیشمن را به طور نشسته بسازد و روی صندلی داخل قفس بنشاند.

نظرات بینندگان