arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۶۶۳۵۱
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۱۴ مرداد ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: موسوی خويينى‌ استعفای خود را از مسئوليت دفتر مطالعات استراتژيك ارسال کرد / درخواست كرد، بنز زرهی كه از سابق در دست دارد، بگيريم و يک پيكان بدهيم

خاطرات آیت الله هاشمی: دکتر [حسن] حبیبى آمد. راجع به نشان صحبت شد. آقاى خاتمى پیشنهاد داده کـه نـشان «جمهورى» را در مراسم امروز به من بدهـد، ولـى تردیـدهایى در مـصلحت بـودن هـست و پیشنهاد شده متقابلاً من هم نشان به ایشان بدهم، مطـابق قـانون، رؤسـاى جمهـور بـه محـض احراز اکثریت آراء استحقاق دریافت نشان دارند که من از دو دوره کارم نگرفتم سرانجام ؛پس از مشورت ترجیح دادم، که عمل نشود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
تا ساعت نُه و نيم صبح كارها را انجام دادم. براى همراهى آقاي جاوارا در ملاقات با رهبرى، به خانه آيت‌الله خامنه‌اي رفتم. ملاقات كوتاهى انجام شد و همراه با ميهمانم به فرودگاه رفتيم. بعد از انجام مصاحبه تلويزيونى و امضاي پروتكل توسط وزرا و بدرقه رسمى، با هواپيماى خود ما به عربستان سعودي پرواز كردند.
به دفترم برگشتم. شوراى عالى ادارى جلسه داشت. مصوبه‌اى براى تسريع در دادن شناسنامه و تعويض و الصاق عكس داشتيم. عصر فرماندار قم آمد و از گروه حزب‌الله شكايت داشت و اجازه مخالفت با آنها را خواست. آقاى متوليان از وزارت دفاع آمد و راجع به معامله سلاح و ساخت تانك با شوروى توضيح داد.
در جلسه هيأت دولت شركت كردم و چند مصوبه داشتيم. ساعت ده شب به خانه رسيدم. محسن و آقاى [علي] فلاحيان، [وزير اطلاعات] اطلاع دادند كه جمعى از نمايندگان مجلس براى استيضاح آقاى [عبدالله] نورى، وزير كشور امضا جمع مى‌كنند؛ پيغام دادم كه منصرف شوند. آقاى [سيد محمد موسوي] خويينى‌ها هم استعفاي خود را از مسئوليت دفتر مطالعات استراتژيك [رياست جمهوري] ارسال داشته است.

 

 

سال ۱۳۷۲
تا ساعت ده صبح كارها را انجام دادم و گزارش‌ها را خواندم. در گزارش‌ها اشغال آخرين ارتفاعات مشرف بر سارايوو و محاصره كامل شهر توسط صرب‌ها جلب توجه مى‌كند.
آقاى [علی] شمخانى، [فرمانده نیروی دریایی] آمد. اظهار تمايل كرد كه از مسئوليت‌هاى نظامى معاف شود و به وزارت كشور بيايد. قرار شد براى جلب موافقت رهبرى، پيگيرى بيشترى بشود.
[آقای حمیدرضا حسینی]، سفير جديدمان در شيلى براى مشورت و خداحافظى آمد. توضيحات خوبى در مورد شيلى و وضع حقوق بشر و راه‌هاى مقابله با شانتاژهاى استكبار با توسل به اين حربه داشت.
خانم دكتر [شفیقه] حبيبى آمد. گزارش وضع كارخانه سرنگ‌سازى را داد و گفت با نظم خوب، بيش از ظرفيت توليد مى‌كند. پيشنهاد تأسيس كارخانه‌هاى ساخت كيسه خون و داروهاى كمياب در کنار سرنگ سازی را داشت. انتقاداتى به وضع مديريت دارو مطرح کرد كه گفتم خودش پيگيرى كند. بنا شد كه دفتر بازرسى ويژه هم پيگيرى كند.
آقاى [ابوالقاسم] خزعلى آمد. تأكيداتى در خصوص به كارگيرى چند نفر داشت. مى‌گفت به سه نفر ارادت دارد. مرحوم بهشتى، آيت‌الله خامنه‌اى و من و هميشه دعا مى‌كند.
آقاى [محمدصادق] آيت‌اللهى، نماينده‌ ایران در آژانس بين‌المللى انرژى هسته‌اى آمد. خواست كه از تداخل وظايف با وزارت امور خارجه جلوگيرى كنيم. تأكيد براصلاح ساختار ادارى با تكيه بيشتر بر اعتلاى كشور داشت و خواست كه تغييراتى در وزارت نفت داشته باشيم. آقاى بوشهرى آمد. انتقاداتى از وزير نفت داشت و آقاى [حسین] محلوجى را براي وزارت نفت پيشنهاد كرد.
عصر تلفنى با دكتر حبيبى ترتيب كار مذاكره با وزرايى كه بناست عوض شوند و افرادی كه بناست به جاى آنها بيايند، داديم.
با آيت‌الله خامنه‌اى دربارة آخرين تصميمات دربارة وزرا تلفنى صحبت كردم؛ به توافق نهايى دست يافتيم. عصر نقشه‌هاى تصميمات كشورى را امضا كردم. بيش از صد امضا بود. ساعت شش به خانه آمدم.

 

 

سال ۱۳۷۳
پيش از ظهر براى خطبه‌هاى جمعه مطالعه مى‌كردم. نماز جمعه را در دانشگاه تهران اقامه كردم. ظهر خانه خلوت بود؛ اكثر بچه‌ها نبودند.
عصر به حاج احمدآقا تلفن كردم و احوال‏پرسى نمودم. سپس به منزلمان آمد. مقدارى صحبت كرديم. از علت انزوا و خانه‌نشينى‌اش پرسيدم. اظهار خستگى و افسردگى و كسالت جسمانى نمود. قرار شد به تدريج در جلسات و شوراهايى كه عضويت دارد، شركت كند.
آقاى بشارتى، تلفنى گزارش تظاهرات مثبت امروز مردم قزوين و سخنرانى‌هاى آقايان [هادی] باريك‌بين و [علی‏‌اکبر] ابوترابى در نماز جمعه، مبنى بر اظهار پشيمانى از سماجت‌هاى گذشته و استغفار از عملياتى كه به خاطر آنها در قزوين رخ داد و اظهار حمايت از تصميمات نظام گفت. شب هم گوشه‌هايى از تظاهرات مردم قزوين را در سيما ديدم؛ جالب است.
عصر محسن آمد. همراه عفت به خانه بستگان رفتند. شب تلفنى از آقاى واعظ طبسى احوال‏پرسى كردم؛ معلوم شد هنوز گاهى درد و تب عود مي‌كند.

 

 

سال ۱۳۷۴
از خانه به منظريه رفتيم. در كنگره مديران آموزش و پرورش، سخنراني افتتاحيه را با تعريف‌ها و تذكراتي انجام دادم. به دفترم رفتم. خانم [نفیس صدیق] پاكستاني، مدير اجرايي صندوق ‌جمعیت سازمان ملل و حمايت از پيشبرد معيشت زنان و كنترل جمعيت آمد. از موفقيت‌هاي ايران در اين برنامه تشكر و تعريف كرد. بر استفاده از تجربه ايران و ايجاد مركز ترويج وآموزش در ايران تأكيد كردم.
آقاي [سیدمحمد] ميرمحمدي، [دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور] آمد. پيشنهادهاي سازمان امور استخدامي، در خصوص بالابردن حقوق كاركنان دولت را ارایه داد؛ مجموعاً سالیانه حدود دويست و پنجاه ميليارد تومان، بار مالي براي دولت دارد. دكتر حبيبي، براي امور جاري و تأمين مابه‌التفاوت نيازهاي ريالي وزارت دفاع، براي تأمين ريال سهميه ارزي آمد.
عصر[آقایان حسین ‏شریعتمداری، سیدمحمود دعایی، غفورگرشاسبی، سیدمحمدموسوی خویینی‏ها، علی ربیعی، سیدمرتضی ‏نبوی و مسیح‏ مهاجری]، مديران روزنامه‌هاي كيهان، اطلاعات، ابرار، سلام، كار و كارگر، رسالت و جمهوري‏اسلامي آمدند. براي تأمين كاغذ و پرداخت سوبسيد استمداد كردند و سئوالاتي در مورد سياست‌ها داشتند. تذكراتي در مورد تعديل انتقادهاي تُند و شعارگونه دادم. آقاي [موسوی]خویيني‌ها، درخواست كرد، بنز زرهي كه از سابق در دست دارد، بگيريم و يك پيكان بدهيم.
اخوي محمد، [قائم مقام وزیر امور خارجه] آمد. گزارش سفر آفريقا را داد و علت انصراف از سفر يزد را جويا شد و براي آمدن حسن تُرابي، [رهبر اسلامگرایان و اخوان‏‌المسلمین] از سودان به ايران كه خودش براي سفر ابراز تمايل كرده، اجازه گرفت.

 

 

سال ۱۳۷۵
[آقای سانتوس روشا]، سفير جديد برزيل، براى تقديم استوارنامه آمد. مطابق معمول، ايراد نطقى از او و احوال‏پرسى و تعارفات بود. آقاى دكتر [موسی] زرگر، [رییس بیمارستان سینا] آمد و براى توسعه بيمارستان سينا و تقويت فوريت‌هاي پزشكي، براى كم كردن ضررهاى تصادف‌ها و حوادث استمداد كرد.
[آقای غلامرضا آقازاده]، وزير نفت آمد. دربارة اجراى طرح‌هاى پتروشيمى و شركت در صنايع ارمنستان و گرجستان و فروش گاز به تركيه صحبت شد. از پيش‏فروش نفت براى چند ماه آينده، على‌رغم تحريم آمريكا، خبر داد.
آقاى [قربانعلی] درى نجف‌آبادى، [رییس کمیسیون برنامه و بودجه] آمد. براى ادامه كار رياست‏‌جمهورى من براى دوره آينده اصرار داشت كه نپذيرفتم. از مديريت ديگران اظهارنگرانى كرد. آقاى [سیدحسین] مرعشى، [نماینده کرمان] آمد. گزارش سفر به مسكو و بازديد از آبراه‏ها و خريد هواپيما را داد.
آقاى [محمد] فروزنده، [وزیر دفاع] و معاونان آمدند. در مورد ساخت تسليحات و طرح ساخت هواپيما و مذاكرات با سوريه براى فروش سلاح و نيز كارخانه جديد فولاد آلياژى توضيحات دادند. عصر آقايان [سیدمحمود] دعایى، [سرپرست مؤسسه اطلاعات] و [سیداحمد] سام، [مدیرمسئول روزنامه اطلاعات بین‌الملل] آمدند و براى روزنامه اطلاعات بين‌الملل استمداد كردند.
[آقایان علی قنبری و ابراهیم کریمی]، نمايندگان چهارمحال و بختيارى، براى تعيين استاندار و كمك‌هاى من در جريان سفر به آنجا آمدند. آقاى ولايتى، [وزیر امورخارجه] آمد. راجع به تهديدهاى جديد آمريكا صحبت شد. شب آيت‌الله خامنه‌اى میهمانم بودند. دربارة انتخابات [ریاست‏ جمهوری] و تهديدهاى آمريكا و نیز وزارت اطلاعات صحبت شد. عفت و فاطى از سفر مراجعت كردند؛ حالشان خوب است.

 

 

سال ۱۳۷۶
تا ساعت ده صبح در دفتر کار مطالعه گزارش ها را داشتم. آقـاى حـسین مرعـشى، [نماینـده کرمان] آمد و نتیجه مذاکرات با رهبـرى در مـورد وزارت کـشور آقـاى [عبـداالله ] نـورى را پرسید. گفتم آمادگى دارند که بعد از شروع کار مساعدت کنند، ولى به عنوان شرط، تغییر فرمانده و رییس حفاظت اطلاعات را ناجا نمی‌پذیرند.
دکتر [حسن] حبیبى آمد. راجع به نشان صحبت شد. آقاى خاتمى پیشنهاد داده کـه نـشان «جمهورى» را در مراسم امروز به من بدهـد، ولـى تردیـدهایى در مـصلحت بـودن هـست و پیشنهاد شده متقابلاً من هم نشان به ایشان بدهم، مطـابق قـانون، رؤسـاى جمهـور بـه محـض احراز اکثریت آراء استحقاق دریافت نشان دارند که من از دو دوره کارم نگرفتم سرانجام ؛پس از مشورت ترجیح دادم، که عمل نشود.
مراسمى براى تودیع داشتیم کـه وزرا و مـشاوران و معاونـان و جمعـى از مـدیران بودنـد. و آقاى خاتمى صحبت کردیم. در جلـسه اى‌ کـه قبـل از مراسـم داشـتیم، آقاى خاتمى ، [رییس جمهور ] شـرح مـذاکراتش را بـا آیـت الله خامنـه اى در مـورد وزارت اطلاعات گفت که به نحوى به راه حل دست یافته‌اند .
ظهر آقاى [سیدمحمد]غرضى آمد. از آقاى حسین مرعشى گله کـرد کـه گویـا بـه آقـاى خاتمى در مورد ایشان گزارش منفى داده است. گفـتم توضـیح مـى خـواهم، ولـى خـودش اضافه کرد که آقاى میرحسین موسوى گفته، آقـاى غرضـى وزیـر دولـت نیـست، خـودش دولت مـستقل اسـت و عـلاوه بـر آن در زمـان وزارت آقـاى خـاتمى، در جلـسات دولـت، معمولاً اختلاف نظر و تقابل داشته اند. تا عصر کارها را انجام دادم. به مصاحبه ویدیویی سارا [دختر فاطی] درباره گذشته‌ام جواب دادم

 

 

نظرات بینندگان