پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
صبح قدری کار کردیم در باب کنتراتهای معلمین و مقالهای که راجع به ارامنه در روزنامه آمریکایی نوشته شده و مقصود این است که زمینه تهیه کنند برای ماندن قشون انگلیس در قفقاز.
فرخ خان از لندن آمده بود، میگفت: «به واسطه اغتشاش قفقاز و زد و خورد ارامنه و مسلمانها مسافرت قفقاز موقوف و ممنوع است. انگلیسها تذکره [گذرنامه]نمیدهند و کشتی هم از تارانت حرکت نمیکند.» اگر این راست باشد بد میشود و توقف ما در پاریس اجباری است.
عصر به اتفاق رفقا با اتوموبیل علیقلیخان به باغ مسیو آلبر کان که در بولنی واقع است رفتیم. این شخص یهودی و متمول و اهل خیر است. کمیته ناسیونال دتود را متکفل میشود و باغش حوزه مجمع دور دنیاست و خیلی باصفاست. در یک قسمت آن، باغ و خانه ژاپنی درست کرده بودند، حیرتانگیز بود. درختهای غریب و عجیب و قشنگ و بعضی از آنها کوتاه و در گلدان بود، با آنکه شاید صدساله بود. در قسمت دیگر جایی درست کرده بودند مثل کوهستان وُژ، یاد از دربند کردم. باری کرورها خرج این باغ شده و الان دوازده باغبان دارد غیر از شاگرد. بعضی از درختها را با کیل و من آب میدهند. کیفیت تربیت دادن شاخههای درخت و داربستها هم خیلی غریب بود و میگفتند درختهای میوه را این شکل میکنند میوه بهتر و بیشتر میدهد.
بعد از تماشای باغ و خوردن شربت و چای رفتیم عکس رنگی ما را انداختند و بعد عکس رنگی مناظر دنیا را که برداشتهاند به توسط پرژکسیون نشان دادند. خیلی غریب و قشنگ بود. خرابههای یونان و مصر و منظرهای طبیعی بسیار باصفا نمودند که از وصف خارج است. حقیقتا صنعت به جای غریبی رسیده است
محرک این مهمانی مسیو ووزا است. امروز ناهار مسیو پرنی و امشب شام مشاور [وزیر خارجه]با ما نبودند.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص. ۱۹۱.