arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۵۷۴۸۰۳
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۳ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۹
تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛

خاطرات آیت‌الله هاشمی؛ ۲۵ شهریور ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶: رهبر اخوان‌ المسلمین خبر داد، اعراب تصمیم دارند مسئله ابوموسی را به شورای امنیت ارجاع دهند / نوربخش اطلاع داد، پنتاگون برای فروش کالا با برداشت از طلب‌های ایران موافقت کرده / به وزیر کشور گفتم جلوی افراط کاری‌های برخورد با منکرات را بگیرد

خاطرات آیت الله هاشمی: شب، آقاى نبيه ‌برى، ریيس مجلس لبنان براى ملاقات آمد. درباره وضع لبنان و احتمال تشديد فشار اسرایيل و همكارى بهتر اعراب و ايران صحبت كرديم. معتقد است، اسرایيل در جنوب لبنان مجبور به عقب نشينى خواهد شد. توقع كمك بيشتر ايران را دارند. لوحى از مجلس لبنان هديه داد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات مرحوم  آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.

سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر می‌شود) در زیر آمده است

 

 

سال ۱۳۷۱
براى شركت در گردهمايى آتى سالانه فرماندهان سپاه به قصر فيروزه رفتم. بعد از مراسم نظامى و خوشامدگويى آقاى [محسن] رضايى، مفصل صحبت كردم.
به دفتر برگشتم. خانم دكتر [شفيقه] حبيبى، [رييس بخش دارويي جمعيت هلال‌ احمر] آمد. گزارش پيشرفت كار كارخانه سرنگ سازى هلال‌احمر را داد و كمك بيشتر خواست.
دكتر [محسن] نوربخش و دكتر [محمدحسين] عادلى و آقايان زرين‌قلم و دكتر [ابراهيم] شيبانى، كارشناسان [بانك مركزي] آمدند. گزارش كار براى طرح تك نرخى شدن ارز را دادند كه ناتمام است. قرار شد براى تكميل طرح، پيگيرى كنند.
دانش‌آموزان شاهد آمدند. آقاى [محمدحسن] رحيميان، [سرپرست بنياد شهيد] گزارش داد و من براى آنها صحبت كردم. آقاى رحيميان خواستار اعطاى پست معاونت رييس‌جمهور به سرپرست بنياد شهيد شد.
عصر دكتر ولايتى آمد و خبر ابراهيم صالح اخوان‌المسلمين را داد، مبنى بر تصميم اعراب براى ارجاع مسأله ابوموسى به شوراى امنيت [سازمان ملل] و در مورد سفر به نيويورك، براى شركت در اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل، كسب نظر كرد.
در جلسه هيأت دولت شركت كردم. آقاى [محسن] نوربخش، خبر موافقت پنتاگون [وزارت دفاع آمريكا]، براى فروش كالا با برداشت از طلب‌هاى ما را داد.

 

 

سال ۱۳۷۲
خانم [ساداکو اوگانا] ژاپنى، کمیسر عالی سازمان ملل در امور پناهندگان آمد و از خدمات ايران تشكر كرد. از مرز افغانستان بازديد كرده، مى‌گويد روزانه دو تا سه هزار افغانى از ايران به افغانستان برمى‌گردند. به هر نفر بيست و پنج دلار پول و پنجاه كيلو برنج و غلات داده مى‌شود.
دكتر [حسن] روحانى، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد. راجع به فلسطين و شوراى امنيت و سفرش به اتريش و وضع مجلس و وزير دارايى صحبت كرديم.
خانم [مرضیه] دباغ آمد. از افراط كارى‌هاى مبارزه با منكرات و نيز اشكالات صداوسيما شكايت داشت و خواست از جناح معتدل آنها به خاطر آنچه در انتخابات مجلس به سرشان آمده، اعاده حيثيت شود؛ گفتم بايد حساب‌شان از گروه افراطى جدا شود.
آقايان [غلامرضا] آقازاده، [وزير نفت]، [هادي] نژادحسينيان، [وزير صنايع سنگين] و مهدى آمدند. دربارة شركت جديدالتأسيس سازه‌هاى دريايى مذاكره کردیم. قرار شد فعال شود و يكى از واحدهاى پارس جنوبى به آن داده شود. به آقاى [علی‌ محمد] بشارتى، وزير كشور گفتم جلو افراط كارى‌هاى برخورد با منكرات را بگيرد.

 

 

سال ۱۳۷۳
تا عصر وقت به استراحت و مطالعه و پياده‌روى گذشت. با محسن و مهدى دربارة پروژه‌هاى عمرانى و هزينه‌هاى اضافى ارزى در گذشته صحبت كرديم. قبل از غروب به خانه رسيديم.

 

 

سال ۱۳۷۴
اذان صبح بيدار شدم و ديگر نخوابيدم. گزارش‌هاي مربوط به سفر را خواندم. اول وقت، چند دقيقه‌اي قبل از ساعت هشت صبح، براي مراسم شروع سال تحصيلي، به دبيرستان سي‏‌كلاسه امام خميني رفتيم. [آقای محمدعلی نجفی]، وزير آموزش و پرورش هم آمده بود. ايشان صحبت كرد. مستقيماً در سراسر كشور پخش مي‌شد. سر ساعت هشت، زنگ را نواختم و صحبت كوتاهي نمودم. سال‌هاي قبل در تهران برگزار مي‌شد و براي اولين بار در استان برگزار شد.
به شهرك ايثار، يكي از طرح‌هاي ساخت انبوه مسكن رفتيم. [آقای عباس آخوندی]، وزير مسكن و شهرسازی، بعد از مراسم رسيد. مديران توضيح دادند. طرح نُه هزار هكتاري است. ساختمان و زمين را مترمربعي بيست و پنج هزار تومان - با وام - مي‌فروشند. من هم سياست جديد را توضيح دادم. مردم هم جمع شده بودند؛ به احساسات‏شان پاسخ دادم.
به سوي سردشت پرواز كرديم. از اشنويه و پيرانشهر گذشتيم. همه جا زمين‌هاي آباد و رودخانه، ولي عمدتاً ديمي و جنگل‌هاي بلوط، بسيار انبوه و خوب بود. آقاي سعادت، [استاندار] هم خوب همه جا را مي‌شناسد و توضيح مي‌داد. در سردشت، اجتماع مردم بسيار باشكوه و منظم بود. بيش از حد انتظار، ابراز احساسات خيلي شديد بود. امام جمعه و فرماندار صحبت‌هاي خوبي كردند و سرودي عالي خوانده شد. من صحبت دلگرم‏كننده‌اي دربارة فداكاري‌ها و لياقت‌هايشان كردم؛ نسبت شهيدان‏شان به جمعيت، حدود هفت در هزار است كه در كمتر شهری چنين است. برنامه‌هاي عمراني را توضيح دادم. مردم واقعاً راضي‏‌اند. از يك سايت ورزشي و سالن چندمنظوره دوهزار مترمربعي در دست ساختمان بازديد كرديم.
پس از بازديد فضايي از شهر كوهستاني زيباي سردشت، به سوي مهاباد پرواز كرديم. استقبال خياباني و اجتماع مردم مهاباد، خيلي شكوهمند و عجيب بود. ضدانقلاب كُرد، مردم را تهديد كرده بود كه در مراسم شركت نكنند و وعده انفجار داده بودند. شور و هيجان انبوه مردم، خيره‏كننده بود. آقاي [مُلاقادر] سهرابي، امام جمعه شهر، با بغض و گريه گفت، خدا لعنت كند آنهايي را كه اين مردم را بد معرفي كرده‌اند. معمولاً تصور مي‌شود، مهاباد مركز فرهنگي ضدانقلاب است و اين استقبال مردم، چنین توهماتی را نقش برآب كرد. امام جمعه و فرماندار و نماينده شهر، صحبت‌هاي گرمي كردند و بعد من سخنراني گرمي در وفاي مردم، هماهنگي آنها با انقلاب و توضيح خدمات نظام و وعده كارهاي مهم‏تر كردم. سرود جالبي خواندند.
از آنجا به هنرستان صنعتي، براي افتتاح رفتيم. گروه سرود، سرود جالبي خواند. بعد از پرده‌برداري و استماع توضيحات و بازديد از سالن كارگاه، از آنجا به ساختمان جديد دانشگاه آزاد اسلامي رفتيم. دكتر [محمد] مجدي، ریيس دانشگاه كه از شخصيت‌هاي كُرد مهاباد است، با شعر خوبي از خدمات سازندگي دولت من تمجيد كرد و گزارش داد. آقاي دكتر جاسبي، [رییس دانشگاه آزاد اسلامی] و سپس من صحبت كوتاهي كرديم.
بعد از ناهار و نماز و استراحت، به سوي پيرانشهر پرواز كرديم. در خيابان‌هاي شهر مهاباد، در هنگام عبور، همه جا انبوه مردم تا ساعت چهار مانده بودند كه ما را ببينند و عجيب ابراز محبت مي‌كردند. در اجتماع خيلي خوب پيرانشهر هم صحبت فرماندار و سرود بود و صحبت من6 و تعريف‌ها و وعده‌ها وسپس افتتاح مجتمع فرهنگي و صحبت مديركل ارشاد و صحبت كوتاه من.
به سوي مياندوآب پرواز كرديم. اينجا هم انبوه عظيم جمعيت و اوج احساسات موج می‏زد. بخشي از مردم، از اعقاب كرمانياني هستند كه در زمان آقامحمدخان ‏قاجار، به اينجا تبعيد شده‌اند و من هم يادي از آنها كردم. صحبت [آقای محسن راثی]، نماينده و [آقای زلفعلی بابایی]، فرماندار و [آقای مجتبي هریسی]، امام‏‌جمعه و سخنراني من8 و سرود دانش آموزان. سپس همزمان چند طرح انتقال برق را افتتاح كرديم. كار مهمي است و سپس پل مهمي را بر روي زرینه‏رود افتتاح كرديم.
شوراي اداري در سالن ورزشگاه دو هزارنفري جلسه داشت. اين سالن نيز افتتاح شد. استاندار توضيحات داد و من هم صحبت مفصلي كردم. شام خورديم و براي استراحت به فرمانداري آمديم. بعد از مطالعه و نوشتن خاطرات، ساعت دوازده شب خوابيدم.

 

 

سال ۱۳۷۵
ساعت هشت صبح، مطابق برنامه در مهرآباد فرود آمديم. جمعى از مسئولان براى استقبال آمده بودند. روحيه ما خيلى شاد بود؛ به خاطر دستاوردهاي سفر مصاحبه كوتاهى نمودم و به منزل رفتيم. تا عصر به استراحت و مطالعه اخبار روى كامپيوتر گذشت. به دفترم رفتم. كارها را انجام دادم و به جلسه هیأت دولت رفتم. توضيحى دربارة نكات مهم سفر دادم. گفتم در اجراى قراردادها جدى باشيد. لايحه معاف‏‌كردن حقوق مزدبگيران از ماليات تا سقف 28 هزار تومان را تصويب كرديم.
به دفترم برگشتم. تا ساعت هشت ونیم كارهاى عقب مانده را انجام دادم. آيت‌الله خامنه‌اى میهمانم بود. گزارش نكات مهم سفر آفريقا و صحبت دربارة سفر ايشان به آذربايجان غربى و مذاكره دربارة مسایل عراق، وقت‏مان را پُر كرد. ديروقت به خانه رسيدم. تب و لرز شديدى مرا گرفت و تا صبح با گلودرد شديد، ناراحت خوابيدم.

 

 

سال ۱۳۷۶
بعد از نماز صبح به زيارت رفتم. ساعت هشت صبح به كتابخانه آستان‌قدس رفتيم. از كارهاى بخش مرمت و بخش جرايد و مجلات و سالن‌ها و در نمايشگاه آثار فرهنگى، از بخش‌هاى مختلف توليدات و خدمات فرهنگى بازديد و از اطلاع‏ رسانى و بخش بين‌المللى كردم. گفتند بنياد پژوهش‏ها بيش از دو هزار عنوان کتاب دارد؛ حدود ده ميليون جلد کتاب منتشر كرده است. سپس در جمع كاركنان، آقاى طبسى دربارة خدمات من صحبت كردند. دربارة اهميت كارهاى فرهنگى آستان‌قدس در كل كشور سخنرانى كردم و از شخص آقاى [واعظ] طبسى تعريف نمودم.
از آنجا به ميدان جديد میوه و تره‌بار رفتيم كه شركت رزمندگان تأسيس كرده و توضيح طرح مهم مركز تجارت بين‌المللى را شنيديم. تاكنون پنج ميليارد تومان هزينه كرده‌اند. خيلى بيش از آن سرقفلى فروخته‌اند. سرمايه‌اى براى اجراى طرح شده است. ده هزار عضو دارند. سردار شوشترى و آقاى صابرى توضيح دادند. كلنگ طرح را به زمين زديم.
براى بازديد از طرح توسعه سيمان شرق رفتيم؛ از آن بخش خصوصى است. به زودى طرح توسعه سه هزار تُن در روز آن به بهره بردارى مى‌رسد؛كارخانه موفقى است. در مسير از روستاهاى متعددى عبوركرديم‏كه به گرمى ابراز محبت مى‌كردند و بعضى‌ها براى آب و گاز استمداد مى‌نمودند.
از آنجا به مزرعه نمونه آستان‌قدس رفتيم. در مسير از پايگاه نهاجا [= نیروی هوایی ارتش جمهور اسلامی] عبور كرديم. آقاى پورعلى، فرمانده پايگاه همراهمان بود. وقت به نماز و ناهار و استراحت گذشت. اعضاى خانواده هم آمده بودند. عصر از كارخانه جديد توليد ماست و پنير و سرشير و بستنى بازديد كرديم؛ مدرن است، با ظرفيت 100 تُن شير در روز. سپس از مزارع چغندر قند و گوجه‏فرنگى و يونجه و گاودارى‌ها و اشجار بازديد كرديم؛ وضع خوبى دارد. هفت هزار هكتار است و با حدود 70 حلقه چاه و مقدارى از آب فاضلاب شهر مشهد.
به شهر برگشتيم. شب، آقاى نبيه ‌برى، ریيس مجلس لبنان براى ملاقات آمد. دربارة وضع لبنان و احتمال تشديد فشار اسرایيل و همكارى بهتر اعراب و ايران صحبت كرديم. معتقد است، اسرایيل در جنوب لبنان مجبور به عقب نشينى خواهد شد. توقع كمك بيشتر ايران را دارند. لوحى از مجلس لبنان هديه داد. شام را با ما خورد و به تهران مراجعت كرد.

 

نظرات بینندگان