خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶، هر شب منتشر میشود. پیشتر، خاطرات «آیت الله» از سال ۵۸ تا ۷۱ در سرویس تاریخ «انتخاب» منتشر شده بود.
سرویس تاریخ «انتخاب»: متن کامل خاطرات ۷۱ تا ۷۶ (که به صورت اختصاصی در «انتخاب» منتشر میشود) در زیر آمده است
سال ۱۳۷۱
صبح آقاى [محمد] سعيدىكيا، [وزير راه و ترابري] آمد. گزارش كارها را داد و براى سرعت اجراى طرحها و تخصيص اعتبار بيشتر استمداد كرد. آقاى [حميد] ميرزاده، براى امور بازسازى و رد پيشنهاد آقاى [عليرضا] تابش، استاندار خوزستان براى گرفتن اختيارات بازسازى آمد. دكتر [محمد] فرهادى، براى ارايه گزارش سمينار تاريخ پزشكى و كارهاى انجام شده، با او آمده بود.
آقاى [مصطفي] پورمحمدى، [معاون وزير اطلاعات] آمد. براى سفر به اسپانيا، جهت پيگيرى مسأله تبادل اطلاعات اجازه گرفت. آقاى [جليل] بشارتى، براى امور مناطق محروم و دكتر [حسن] حبيبى، براى امور جارى و مسأله وحدت نرخ ارز آمد.
عصر در جلسه هيأت دولت شركت كردم. [آقاي غلامحسين كرباسچي]، شهردار تهران آمد و گزارش خدمات شهردارى را داد كه خيلى زياد است. شب به خانه آمدم. خانمى كه پسرش را به جرم قاچاق مواد مخدر دستگير كردهاند، براى استمداد آمده بود.
سال ۱۳۷۲
مسأله مهم جهانى همچنان مسایل روسيه است كه مبهم و غيرقابل پيشبينى است. آقاى [مصطفی] پورمحمدى از وزارت اطلاعات، همراه آقاى سجادى آمدند و از كارهايى كه براى كسب تكنولوژىهاى باارزش، با امكانات [وزارت] اطلاعات انجام شده است،گزارش دادند.
عقد يكى از كارمندان را خواندم و هديهاى دادم. آقاى [مسعود] شهسوارى آمد. از زحماتى كه براى تعمير خانه كشيده است، تشكر كردم. مجمع تشخيص مصلحت جلسه داشت. در مورد اختلاف مجلس و شوراى نگهبان در خصوص اراضى كشت موقت بحث بود که ناتمام ماند. تا ساعت چهار كار كردم و به خانه آمدم.
آقاى [فریدون] وردىنژاد، [مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی-ایرنا-]، تلفنى در مورد اظهارات ریيسجمهور كُره جنوبى در خصوص تمايل به همكارى بيشتر با ايران و درخواست تأمين امنيت بيشتر براى كاركنان كُرهاى گفت.
سال ۱۳۷۳
ساعت سه بامداد، عفت با زنگ پاسداران، براى رفتن به فرودگاه [مهرآباد]، جهت استقبال از همسر و خانواده سرهنگ [مُعمر] قذافى، رهبر ليبى، بيدار شد. من هم بيدار شدم. او رفت و من ديگر نخوابيدم. ساعت پنج ونیم برگشت و از برنامه استقبال اظهار رضايت كرد. قرار بود با هواپيماى اختصاصى بيايند، ولى با هواپيماى مسافربرى عمومى آمدند؛ همسر آقای قذافی، با دختر و پسر و بستگانش، با كشتى از ليبى به مالت و از آنجا به سویيس و از آنجا به ايران آمدهاند.
در منزل بودم و سرم خلوت بود. بيشتر وقت به مطالعه گذشت. عصر، عفت براى ديدن میهمانش رفت؛ با هم به موزههاى سعدآباد رفتهاند و در آنجا دختر آقاى قذافى بىحال شده و دكتر ميلانى را خبر كرده بودند؛ گويا از كم خونى است. شب هم براى مراسم ضيافت شام رفت كه همسران سُفراى كشورهاى اسلامى و چند نفر از همسران وزرا را هم دعوت كردهاند.
سال ۱۳۷۴
براي مراسم شروع سال تحصيلي جديد، به دانشگاه تهران رفتيم. خيرمقدم و گزارش ریيس دانشگاه تهران، وزیران علوم و بهداشت و دكتر [عبدالله]جاسبي، [رییس دانشگاه آزاد اسلامی] و اعطاي نشان [درجه یک دانش] به دكتر [سیدجعفر] شهيدي و لوح تقدير به دانشجويان ممتاز در كنكور [انجام شد]. سپس در دفترم با دكتر حبيبي، [معاون اول رییس جمهور] ملاقات داشتم. دربارة مسئوليت سرپرستي نهاد و بحث دادگاه قانون اساسي و مسایل جاري ديگر صحبت شد.
عصر شورايعالي امنيت ملی جلسه داشت. دربارة مسایل جاري افغانستان و عراق صحبت كرديم؛ قرار شد فرستاده ملك حسين، [پادشاه اردن] را بپذيرم. او سفير ما را احضار كرده و روي مسایل عراق و حسينكامل، [داماد صدام حسین]، مطالبي گفته و نظر ما را خواسته است؛ منگفتم نمايندهاي براي صحبت بفرستد. ياسر و مريم از مشهد برگشتند و مقداري از سفرشان گفتند. بدون محافظ رفتهاند و در هتل بودهاند؛ راضياند.
سال ۱۳۷۵
صبح زود به فرودگاه [مهرآباد] رفتيم و بلافاصله به سوى زنجان پرواز كرديم. محسن [هاشمی، رییس دفتر رییس جمهور]، [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو]، [علیمحمد] بشارتى، [وزیر کشور]، [محمدرضا] نعمتزاده، [وزیر صنایع]، [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت]، [مصطفی]ميرسليم، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی]، [اکبر] تركان،[وزیر راه و ترابری]، [یحیی] آل اسحاق، [وزیر بازرگانی] و دكتر [محمدعلی]نجفى، [وزیر آموزش و پرورش] همراه بودند. در فرودگاه زنجان كه هنوز تكميل نشده است، فرود آمديم.
پس از مراسم و مصاحبهاى كوتاه به سوى شهر حركت كرديم. استقبال مردم خيلى باشكوه و غيرقابلتوصيف بود. قرار نبود در شهر، برنامه مردمى داشته باشيم، ولى زنجانىها حاضر نشده بودند كوتاه بيايند و از اينكه برايشان برنامه سخنرانى نگذاشته بودم، ناراحت شدم؛ البته در گذشته به اين استان سفر رسمى كرده بودم.
يكسره به دانشگاه آزاد اسلامى رفتيم. در سالن آمفىتئاتر، سمينار [نماز] برقرار بود. بعد از خيرمقدم [آقای سید اسماعیل موسوی]، امام جمعه [زنجان] و قرائت پيام رهبرى، توسط آقاى [محسن] قرائتي، [رییس ستاد اقامه نماز]، من دربارة اهميت نماز و ضرورت كار براى اينكه جزو برنامه زندگى مردم قرار گيرد، سخنرانى مفصل ايراد كردم.
به آزادراه قزوين- زنجان، براى افتتاح آن و چندين طرح ديگر رفتيم. آقايان [اکبر] تُركان، [وزیر راه و ترابری]، [اسدالله امير]اصلانى، [مديرعامل بانك ملى ايران] گزارش دادند. با 180 ميليارد ريال ساخته شده است؛ 189 كيلومتر، با تسهيلات بانك ملى و 30 درصد كمك وزارت [راه و ترابری].3 از طرف شركت ملی گاز، دربارة گازرسانى به هيدج و صایينقلعه و از سوى مخابرات، دربارة 160 طرح مخابراتي، منجمله تلفن سيار، با چهار ميليارد تومان هزينه و از طرف وزارت نيرو، دربارة سد گلبار و پُست برق و وزير صنايع دربارة چند طرح صنعتى و ریيس راديو، دربارة مركز جديد راديو توضيحات دادند. جمعاً هزينه طرحهاى به ثمر رسيده، شصت ميليارد تومان و هزينه طرحهاى شروع شونده، حدود پنجاه ميليارد تومان گزارش شد. من هم دربارة هر يك از آنها صحبت كوتاهى نمودم. مراسم مستقيم از راديوی استان پخش مىشد.
به كنار شهر خرمدره پرواز كرديم. از داخل خرمدره و ابهر عبور كرديم. با استقبال پرشور مردم مواجه شديم. به مجتمع صنعتى نورين در جاده قزوين، زنجان رفتيم. فاز اول را با پنج واحد صنعتى كابلسازى، قطعات پيشساخته، ساختمان و ماشينسازى و صنايع غذايى افتتاح كرديم. چند نفر از شركا، از بستگان رفسنجانى هستند.
توضيحات وزير صنايع و مدير مجتمع را شنيديم و ساخت كارخانه توليد كشمش از انگور كه تحولى در صنايع كشمشسازى است و استاندارد و ارزشافزوده كشمش كشور را بالا مىبرد و مهم است و باعث خوشحالى كشاورزان كه به طور سنتى، انگور را خشك مىكنند. از كارخانه وسيع كابلسازى بازديد كرديم. در جمع كاركنان صحبت كوتاهى نمودم.
بعد از نماز و ناهار و استراحت. به شهر ابهر برگشتيم و در اجتماع بسيار عظيم مردم، پس از استماع سرودى خيلى خوب كه توسط دختران خوانده شد و سخنان امام جمعه و [آقای احمد مهدوی]، نماينده شهر، سخنرانى دلگرمكنندهاى كردم.
به شهرستان تاكستان پرواز كرديم. آموزشگاه فنى و حرفهاى در تاكستان و ابهر را همزمان افتتاح كرديم و از نمايشگاه صنايع شهرستان بازديد كرديم. در اجتماع خوب مردم پس از استماع خيرمقدم [آقاى رجب رحمانى]، نماينده و سرود دختران و پسران، سخنرانى كردم. به خاطر طوفانى بودن هوا و تأخير، از هلىكوپترها براى مراجعت استفاده نكرديم. دو ساعتى تا تهران در راه بوديم. باعث شد جلسه با رهبرى لغو شود. به خانه آمدم. ياسر و مريم از سفر بوسنى [و هرزگوین] مراجعه كردند و گزارش سفر دادند.
آقاى [گودرز]افتخار جهرمى، [رییس دفتر خدمات حقوقی بـین المللـی ریاسـت جمهـوری] آمد. گزارشى از کار دفتـر خـدمات حقوق المللـى داد؛ از چنـد هـزار دعـوایى کـه در دادگاه بین المللى لاهه بین ما و آمریکایی ها مطرح بود، فقط 37 فقره مانده که دعاوى علیـه کمتر از 200 میلیون دلار است، ولى دعاوى بزرگ ما علیـه آمریکـا کـه خریـدهاى نظـامى (S.M.F) است، میلیاردها دلار هنوز مانده و در مرحله تبادل لوایح است.
بنا بود مصاحبه اى براى کتاب سال [روزنامه] ایران داشته باشم که دیر رسیدند و لغو شـد.
عصر هم دکتر تنکابنى آمد. گزارش موفقیت در داورى در مسأله نیروگاه بوشهر با شـرکت زیمنس را داد که به نفع ما حکم داده اند. براساس ایـن ادعـا ، 11 میلیـارد مـارك خـسارت دادهاند. درگذشته تردید بود که وکالت را بـه ایـن گـروه بـدهیم و بـا موافقـت مـن دادنـد ؛ تاکنون خوب کار کرده اند آقاى افتخار جهرمى هم مخالف بود که فعلاً قبول دارد.
آقاى افتخار در مورد طلبمان از اسراییل هـم گـزارش داد کـه یـک وکیـل فرانـسوى را انتخاب کرده و طرح دعوى شده است. گفتم، با توجه بـه مطـرح شـدن اینکـه اسـراییلىهـا، روسها را به عنوان میانجیگر براى مسأله بدهىهایشان به ایران برگزیـدهانـد ، خـوب اسـت
به نحوى ادعاهاى ما مطرح شود که جا بیفتد [طلب ایران] سه مـورد اسـت: طـرح موشـکى سیرجان، لوله نفت و بهاى نفت هاى تحویلى که همگى در زمان رژیم سابق مطـرح و انجـام شده و پس از انقلاب ، به خاطر اینکه اسراییل را نامشروع مىدانیم، کسى اقـدام بـه پیگیـرى نکرده، تا اینکه چند سال پیش ، من به خدمات دفتر حقـوق ی بـین الملـل [ریاسـت جمهـوري ] دستور دادم که مطرح کنند و نگذارند مشمول مرور زمان شوند.
آقاى دکتر افتخار ، امروز گفت در آن موقع از سـوى دفتـر رهبـرى پیگیـرى شـد که چـرا دعوى مطرح شده ، ولى وقتى دیدند که به دستور من اقدام شده، تأیید کردند. اسراییل اصل بدهی ، را حدود یک میلیارد دلار مطرح کرده ولى بیش از این مبلغ است.
اخوى محمد ، [معاون اجرایی رییس جمهور] آمد و گزارش بازسـازى را داد و از نظـرات اقتصادى که در دولت مطرح مى شود گفت و اظهارنگرانى کرد که به تدریج به سوبـسیدها برگردند و یا سازندگى کُند شود