سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح موسیو دو لاماز آمد. چون وقت نداشتم با او زیاد مذاکره کنم قرار به وقت دیگر گذاشتیم. پس از آن با مستنصرالسلطنه به هوتل موریس رفته عمل نطق‌ها را تمام کرده به اتفاق به کمیسیون آذربایجانی‌ها رفتیم و دنباله مذاکرات را گرفتیم. بیچاره آذربایجانی‌ها خودشان درست نمی‌فهمند چه می‌خواهند. مذاکرات به جایی رسید و قرار شد فردا ناهار مهمان آن‌ها باشیم و بعد از ناهار تعقیب کنیم.
ناهار رفتم به براسری اونیورسل. بعد رفتم نزد خیاط لباس حاضر نشده بود که امتحان کند. رفتم چای را منزل مادام رو خوردم و رفتم به هوتل موریس. آن‌جا بودم تا وقت شام. به اتفاق انتظام‌الملک و مستنصرالسلطنه رفتیم هوتل خودمان شام خورده بعد از شام قدری راه رفتیم و برگشته خوابیدم.
مستنصرالسلطنه آدم بی‌فهمی نیست، فرانسه هم خوب می‌داند، اما پُرگو و از خود راضی است. ضمنا متملق و چاپلوس هم هست و هر مطلبی که به میان می‌آید حکایتی نقل می‌کند و لو چندان مناسبت هم نداشته باشد و روی هم رفته بی‌مزه است. از قراری که انتظام‌الملک و وحیدالملک می‌گویند در ماموریت قفقاز هم خوب رفتار نکرده است.
منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، ص ۲۵۳.
