پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دیشب شیرازی کوچکه بله شد، رفتیم حمام سرتنشوری. آقا فرج لخت شد، حکیم طولوزان، یحییخان و غیره پشت حمام بودند، با حکیم فرانسوی حرف میزدم. ملک منصور میرزا هم بود. امیرآخور هم دیشب با نصرتالدوله و غیره از شهر آمده بود. او هم آمد.
بعد از حمام درآمده، به علت خستگی دیروز در منزل توقف شد. ناهار خوردم. بعد از ناهار تخته بازی شد. پنچاه تومان اشرفی به ملک منصور دادم با عینالملک بازی کرد. ملکآرا، نصرتالدوله، میرآخور، نوری، همه بودند. همه پولها را به عینالملک باخت؛ به علاوه از خودش هم باخت. آخر پولهای خودش را به خودش پس دادیم. امینالملک نوشتهجات و مطالب وزیر خارجه و سردار را آورده بود، همه را خوانده جواب دادیم.
کشیکچیباشی دیروز از شهر آمده است. مطالب بیمعنی زیادی فرستاده بود. همه را یحییخان خوانده، جواب داده شد. مطالب زیاد بیمعنی دیوانخانه را نورمحمدخان آورده بود. کلا را خوانده، یحییخان جواب داد. عینالملک آمد، آغاجوهر را نواب از شهر فرستاده بود. بارخانه قباب [نوعی ماهی] فرستاده بود، ملاحظه شد.
شب بعد از شام قُرُق شد. طولوزان و یحییخان آمده روزنامه خواندند. گربه کَندی یک موش در تاریکی از پایین گرفته بود، آورد بالا پیش من. خیلی بازی کرد، بالاخره خورد موش را. بعد خوابیدیم.
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۸۱ و ۸۲.