سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح دیر و به اشکال برخاسته به هوتل موریس رفتم، در حالی که از توئیلری گردش‌کنان رفتم چون هوا خیلی خوب و باصفا بود. و قدری کار کردیم و ظهر مهمان میرزا حسین‌خان بودیم، چون یک نفر انگلیسی Major Noel را که در ایران بوده و اسیر جنگلی‌ها شده بود و مدتی در بختیاری به سر برده و فارسی خیلی خوب حرف می‌زد و در سوئیس با او آشنا شده بود مهمان کرده بود در هوتل ریتس.
بعد به هوتل موریس برگشتیم و کار کردیم تا نصرت‌الدوله [وزیر خارجه] آمد و لایحه راجع به ارامنه و قفقاز را که ترتیب داده بودیم نشان او دادیم و بعضی تصرفات هم او به خیالش رسید. لایحه راجع به باطوم را امروز دادند به فرزانه برادر فرزانه معروف برد به سان رمو و لایحه قفقاز را هم فردا خواهند فرستاد. از قرار معلوم عمل ممتازالسلطنه در وزارت خارجه تمام شده اما خود او هم‌چنان یاغی است. از مسائل مضحک آن‌که چاپاری که بیست‌وسوم مارس از اسلامبول به پاریس رسیده و وزارت خارجه روز بعد به سفارت ما فرستاده که برساند، نگاه داشته بود و بعد از مطالبه و هیاهو امروز داده بود. حقیقتا این آدم نحس و احمق و بچه است.
شام با میرزا حسین‌خان و انتظام‌الملک در براسری اونیورسل خوردیم و قدری گردش کردیم. شب حال مزاجی من تعریف نداشت.
منبع: یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: بنیاد موقوفات دکتر افشار و سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۳۶۴ و ۳۶۵.
