arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۵۸۶۵
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۰۰ - ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۰

سفرنامه خراسان ناصرالدین‌شاه، ۱۲ اردی‌بهشت ۱۲۴۶؛ کاروان‌سرای بسیار عالی خوب شاه‌عباسی در ایوان‌کیف [ایوانکی] است

راه امروز بسیار صاف و برای کالسکه خوب است. امروز منزل ایوان‌کیف (ایوانکی) است. با ساعت ملاحظه کردم، پنج فرسنگ درست است اما راه کالسکه همه جا خوب بود. طرف دست چپ همه سحرای بوته‌دار بود، صاف و بی‌آبادی و منتهی می‌شد به کوه و دره‌ماهورهای دامنه قره‌قاج... بالاخره پنج ساعت به غروب مانده به منزل رسیدیم. کاروان‌سرای بسیار بسیار عالی خوب شاه‌عباسی در ایوان‌کیف [ایوانکی] است، اما خراب شده است. دِهِ ایوان‌کیف منظم است، دویست خانوار دارد. یخچال، بازار، حمام، باغات انجیر، انار و غیره دارد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ [پنج‌شنبه] صبح از خواب برخاستم. دیشب انیس‌الدوله بله شده، رفتم حمام. رخت پوشیده سوار شدیم به اسب تازه پشت‌کوهی، پیش‌کشیِ عمادالدوله. بعد سوار کالسکه شدم. ناصرالملک بود، به شهر برمی‌گردد. حاجی میرزا محمدخان دبیرمهام، کاظم‌خان و غیره ملاحظه شدند. بعد سوار کالسکه شدم، همه نوکرها و غیره بودند.

راندیم؛ راه امروز بسیار صاف و برای کالسکه خوب است. امروز منزل ایوان‌کیف (ایوانکی) است. با ساعت ملاحظه کردم، پنج فرسنگ درست است اما راه کالسکه همه جا خوب بود. طرف دست چپ همه سحرای بوته‌دار بود، صاف و بی‌آبادی و منتهی می‌شد به کوه و دره‌ماهورهای دامنه قره‌قاج. بعضی جا یک فرسنگ، بعض نیم فرسنگ صحرایی، ماهور و غیره مسافت داشت و آهوی زیادی داشت. مردم جلو رفته متفرق کرده بودند. چهار آهو [را] غلام و متفرقه شکار کرده به حضور آوردند.

سمت دست راست الی دو فرسنگ که طی می‌شد دهات و زراعت و آبادی بود. بعد از آن طرف دست راست هم صحرا و بایر می‌شد. ناهار در وسط راه خورده شد. طولوزون روزنامه خواند، یحیی‌خان ترجمه کرد.

نوری نایب‌ناظر امروز آمده بود. می‌گفت: «شعاع‌السلطنه ناخوش است.» محقق امروز از شهر آمد. بعد از ناهار سوار کالسکه شده رانیدم. طرف دست راست هم به مسافت دو فرسنگ منتهی به ماهور و کوه‌های بد خشک هزاردره می‌شود. حاجی میرزا یحیی‌خان حاکم دماوند آمده بود، ملاحظه شد.

بالاخره پنج ساعت به غروب مانده به منزل رسیدیم. کاروان‌سرای بسیار بسیار عالی خوب شاه‌عباسی در ایوان‌کیف [ایوانکی] است، اما خراب شده است. دِهِ ایوان‌کیف منظم است، دویست خانوار دارد. یخچال، بازار، حمام، باغات انجیر، انار و غیره دارد.

بعد از ورود خواستم بخوابم، دراز کشیدم، کم مانده بود بخوابم؛ محمدعلی‌خان پا می‌مالید، میرزا علی و موچول‌خان کتاب می‌خواندند، یک‌بار صدای مهیبی آمد، چادرها را بلند کرد، گرد و باد شدیدی بود. برخاستم پابرهنه دویدم بیرون. بعد دیگر خوابم نبرد. باد هم تند شد همه تجیرها [چادر/ خیمه] را انداخت. گرد و خاک غریبی شد، اما هوا الحمدالله سرد و خوب شد.

بعضی از اهالی طهران مثل میرزا سید احمد وزیر عربستان و غیره و غیره بودند، مطالب آن‌ها را ملاحظه کرده جواب دادم. معصومه گفتند سرخجه درآورده است.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۴۴ و ۱۴۵.

نظرات بینندگان