arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۶۰۴۲
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۰۰ - ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰

سفرنامه ناصرالدین‌شاه به خراسان، ۱۳ اردی‌بهشت ۱۲۴۶؛ از توی دره به صحرای خوار، زمین شور و کبیر [کویر] است

از منزل دو فرسنگ با صحرا می‌رود. راه کالسکه بسیار خوب بود، بعد از آن می‌رسد به سردره‌ خوار. سوار کالسکه شده راندیم. کاروان‌سرای بسیار کوچکی – خرابه – از راه شاه‌عباسی، در اول سردره بود، بسیار جای مناسبی است برای قافله‌انداز در زمستان. در اول دره آب کمی دارد، شور و تلخ. همین‌طور سراشیب می‌رود از توی دره به صحرای خوار، زمین شور و کبیر [کویر] است. از جعده [جاده] اگر خارج شوند، اسب فرو می‌رود، به‌خصوص در باران باید خیلی اسب و آدم فرو برود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ دیشب یوشی بله شده بود. صبح [جمعه] سرِ دسته [ساعت شش] از خواب برخاستم. دیشب هوا بسیار بسیار سرد بود. رفتم حمام، رخت پوشیده، سوار شدیم. هوا باد و نسیم خوبی داشت. به قدر یک فرسنگ سواره رفتم. با امین‌الدوله، اعتمادالسلطنه، عین‌الملک، دبیرالملک، شهاب‌الملک و غیره صحبت کردیم. زمین صحرا سیاپرده ریگی بود، بوته گون زیاد داشت. علف مشک‌تراشان [۱] معطر زیاد داشت.

طرف دست راست و چپ به فاصله یک فرسنگ کوه و ماهور است. از منزل دو فرسنگ با صحرا می‌رود. راه کالسکه بسیار خوب بود، بعد از آن می‌رسد به سردره‌ خوار.

سوار کالسکه شده راندیم. کاروان‌سرای بسیار کوچکی – خرابه – از راه شاه‌عباسی، در اول سردره بود، بسیار جای مناسبی است برای قافله‌انداز در زمستان. در اول دره آب کمی دارد، شور و تلخ. همین‌طور سراشیب می‌رود از توی دره به صحرای خوار، زمین شور و کبیر [کویر] است. از جعده [جاده] اگر خارج شوند، اسب فرو می‌رود، به‌خصوص در باران باید خیلی اسب و آدم فرو برود.

از اول دره که ورامین است الی آخر دره که به جلگه خوار منتهی می‌شود، دو فرسنگ است. بسیار راه پُر گرد و خاک بی‌آب گرم بدی است. الحمدالله از فضل خدا بود که باد و نسیم خنک داشت، اما باد از عقب می‌آمد. سواره و مردم گرد و خاک می‌کردند، گرد زیاد بود، بسیار اذیت کرد. الی منزل گرد و خاک شدیدی بود.

در وسط دره، دست راست، روی بلندی به ناهار افتادیم. همه بودند، ناهاری خورده شد. حرم‌ها آمده گذشتند، بسیار بانظم. بعضی علف و گل‌های خوب که در شوره‌زارها می‌روید دیده شد. بسیار گل‌های خوب بود، جای دیگر ندیده بودم.

خلاصه سوار کالسکه شده راندیم. راندیم تا از دره خلاص شدیم. جلگه وسیع خوار پیدا شد، اما گرد و خاک نمی‌گذاشت دیده شود. منزل امروز قشلاق است اما اردو سهو کرده یک فرسنگ بالاتر از قشلاق افتاده بودند. شش فرسنگ راه رفتم، ۴ ساعت به غروب مانده وارد منزل شدیم. دراز کشیدم، خوابم نبرد.

محمدجعفربیک، نایب‌ خوار با کدخدایان؛ جلیل‌خان، با سواره اصانلو آمده بودند. نزدیک اردو طرف دست چپ دهی بود، مسمی به کردند.

امروز سه نفر از کدخدایان مروی، با عریضه خدمت‌گزاری از کدخدایان مروی آمده بودند؛ اسم سه نفر کدخدا از این قرار است: بابابیک از طایفه تقتمش، ساری‌بهادر طایفه اقتمش، قربان‌بیک تقتمش.

ناصرالملک، میرزا سید احمد و غیره از ایوان‌کیف [ایوانکی] مرخص شده رفتند شد.

 

پی‌نوشت:

۱- مشک‌طرامشیع، مشک‌طرامشیر، گیاهی است از تیره نعناییان و خودرو که در خراسان کاکوتی و فودنج می‌گویند. (دهخدا).

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۴۵-۱۴۷.

نظرات بینندگان