arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۷۵۶۳
تاریخ انتشار: ۰۳ : ۰۰ - ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۰

سفرنامه ناصرالدین‌شاه به خراسان، یک‌شنبه ۲۲ اردی‌بهشت ۱۲۴۶؛ ده «امیرآباد» که منزل است پیدا بود، قلعه خوبی داشت

ده امیرآباد که منزل است پیدا بود. قلعه خوبی داشت، ملک سپه‌سالار است. رسیدیم به اردو. منزل امروز دو فرسنگ بود. زمین اردو بسیار بدخاک و شوره‌زار، باد هم می‌آید بسیار سرد و با گرد. رفتم توی آلاچیق قدری خوابیدم. بعد از خواب نماز کرده، والده شاه [مهدعلیا] عَلَم بسته بود؛ فراش‌ها، حاجب‌الدوله، عین‌الملک، سلیم سیاه، سید فضول کوچکه با نوحه آوردند. بعد از آن روضه‌خوان‌ها آمده روضه خواندند. ملا جواد شیخی خوب حرف زد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

ده «امیرآباد» که منزل است پیدا بود، قلعه خوبی داشتسرویس تاریخ «انتخاب»؛ امروز منزل امیرآباد است. دیشب انیس‌الدوله بله شده بود. صبح از خواب برخاستم. شوهری و سیاچی آمده گفتند، آهوی زیادی توی اردو آمده. تازی کشیدند. تازی عین‌الملک یکی را گرفته است. دو عدد تازی‌های ابراهیم‌خان گرفتند، یکی تکه بود.

بعد از حمام، رخت پوشیده سوار شدم. باد بسیار بسیار سرد تندی می‌آمد. گرد و خاک زیادی بود. قدری از راه خارج شده سوار کالسکه شدم. تیپ و سواره مرخص شده از راه رفتند. بعد باز از کالسکه درآمده، سوار اسب شدم. صحرا را گرفته به دامنه کوه رفتم.

طرف دست چپ صحرای امروز بوته کم می‌شود. صحرای صاف خوبی دارد، برای اسب‌دوانی خوب است. دو سه خرگوش درآمد، سیاچی گرفت. عین‌الملک، اشرک، میرشکار و غیره بودند. آهویی چیزی درنیامد.

کوهی بود سخت. ضابط فضول تویه و دروار که افشار کنگاوری است آمد که «این کوه کل و بز دارد، تفنگچی هم فرستاده‌ام دورش را بگیرند.» قدری از سواره ساری‌اصلان به او دادیم رفت که شکار را سرازیر کند. ما هم رفتیم نزدیک کوه خیلی ایستادیم، چیزی نشد. بسیار بسیار سرد بود. در پناه کوهی آفتاب‌گردان زدند. ناهاری بسیار با زحمت از دست باد خوردیم. محمدعلی‌خان، میرزا علی‌نقی، اشرک، پسر اعتمادالسلطنه، میرزا علی‌نقی [و] سیاچی بودند.

بعد از ناهار سوار کالسکه شده راندیم رو به منزل. ده امیرآباد که منزل است پیدا بود. قلعه خوبی داشت، ملک سپه‌سالار است. رسیدیم به اردو. منزل امروز دو فرسنگ بود. زمین اردو بسیار بدخاک و شوره‌زار، باد هم می‌آید بسیار سرد و با گرد. رفتم توی آلاچیق قدری خوابیدم. بعد از خواب نماز کرده، والده شاه [مهدعلیا] عَلَم بسته بود؛ فراش‌ها، حاجب‌الدوله، عین‌الملک، سلیم سیاه، سید فضول کوچکه با نوحه آوردند. بعد از آن روضه‌خوان‌ها آمده روضه خواندند. ملا جواد شیخی خوب حرف زد.

امروز عریضه از علی‌رضاخان رسیده بود، عکس خودش را که صارم‌الدوله [در] کرمانشاه انداخته است برای محمدعلی‌خان فرستاده بود.

امروز طرف راست کوه کم و دور بود، اغلب جلگه به نظر می‌آمد و دهات به نظر می‌آمد.

قاری و حافظ قرآن حاجی آغا یوسف با روضه‌خوان‌ها آمده بود، بعد از روضه آمد نشست قدری قرآن از حفظ خواند.

شب را بعد از شام قُرُق شد، یحیی‌خان آمد قدری کتاب فرنگی خوانده شد. بعد خوابیدیم. هوا خیلی خوب بود.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۶۲-۱۶۴.

نظرات بینندگان