arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۱۸۴۲۱
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۰۰ - ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۰

سفرنامه ناصرالدین‌شاه به خراسان، جمعه ۲۷ اردی‌بهشت ۱۲۴۶؛ [دامغان] شهر بسیار کثیف خاک‌آلود بدی است

دمِ مسجدجامع رسیدیم. پیاده شده رفتم تو. حاجی ملا محمدرضای مجتهد آن‌جا بود، مجتهد دامغان است و خیلی زبردست ملایی است. در پیشانی هم پینه مضبوطی برای عوام‌فریبی دارد. مسجدجامع کار خیلی قدیم است. یک مناره بسیار بسیار بلند محکمی خوش‌ترکیب دارد، اما از مسجد همان سه ایوان باقی است. صحن مسجد پُر از خاک بود و کثیف بود... شهر بسیار کثیف خاک‌آلود بدی است... دهات دامغان پُردرخت و باغات و قشنگ است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح از خواب برخاسته، امروز باید به مهمان‌دوست برویم. سه فرسنگ راه است تا منزل. رفتم حمام، بیرون آمده توی جوار [گرداگرد] دیوان‌خانه رخت می‌پوشیدیم. زن‌ها همه بودند. کرنای ۲ را کشیدند. فراش‌ها یک طرف تجیر را پست کرده، طناب‌ها را شُل کرده بودند، تجیر یکبار خوابید؛ مردم پیدا شدند، زن‌ها گریختند. بسیار جر آمدم. فراش‌ها را گفتم زدند.

بعد سوار شدم با امین‌الدوله، عین‌الملک و غیره صحبت‌کنان رفتم از توی شهر دامغان داخل شدیم. در اول شهر کاروانسرای خوبی بود در دستِ چپ. امین‌الدوله گفت: «شاه سلیمان ساخته است.» دستِ راست، دو امام‌زاده بود: گنبد یکی قدیم‌تر و خوب ساخته بودند، گنبد دیگری بزرگ‌تر اما کار عهد صفوی بود. امام‌زاده‌های معتبری است.

از آن‌جا از پُلی رد شدیم، کار قدیم است. آب و سیلاب که از چشمه‌علی می‌آید از توی شهر می‌گذرد. از پُل که رد شدیم همه جا خرابه و کثیف و بسیار بد بود. داخل بازار شدیم. بازار اغلب خراب، اغلبی هم سقف است. طاق سفیدکاری از گچ محکم بود. اصناف غریبی داشت، یک بزاز داشت، دو توپ چیت داشت!

خلاصه از بازار که رد شدیم، دمِ مسجدجامع رسیدیم. پیاده شده رفتم تو. حاجی ملا محمدرضای مجتهد آن‌جا بود، مجتهد دامغان است و خیلی زبردست ملایی است. در پیشانی هم پینه مضبوطی برای عوام‌فریبی دارد. مسجدجامع کار خیلی قدیم است. یک مناره بسیار بسیار بلند محکمی خوش‌ترکیب دارد، اما از مسجد همان سه ایوان باقی است. صحن مسجد پُر از خاک بود و کثیف بود.

ارک کهنه قدیم خیلی معتبری دارد اما خراب است. مولودخانه فتحعلی‌شاه مرحوم آن‌جاست. دو مدرسه دارد: یکی قدیم عهد صفوی که طلاب دارد و دایر است، دیگری کوچک است، مطلب‌خان مرحوم ساخته است.

شهر بسیار کثیف خاک‌آلود بدی است. مردمان کثیف فقیر دارد. دور این شهر قلعه بسیار محکم بزرگی قدیم داشته است. بعضی دیوار و خرابه‌هایش پیدا بود. سوای این منار مسجدجامع، منار دیگری هم دارد.

خلاصه از شهر بیرون آمده، سوار کالسکه شدم راندیم. دهاتی که در دست راست و چپ جعده [جاده] واقع است از این قرار است و طرف دست راست جلگه است. طرف دست چپ به فاسله نیم فرسنگ یک فرسنگ، به کوه منتهی می‌شود.

دهات طرف دست راست: اول قریه «حصار» که اعتبار ندارد و مخروبه است، ملکی اولاد نشاطی‌خانی. دیگر «فیروزآباد»، سه دانگ خالصه است باقی مال آقا حسن پسر حاجی محمدعلی. دیگر «مایان»، خالصه است. دیگر «وامرزان» و «ده‌نو» خالصه است. دیگر «حسین‌آباد» مال پسر سپه‌سالار. دیگر «ابراهیم‌آباد» رعیتی. دیگر «امام‌آباد» مال سپه‌سالار. دیگر خود «مهمان‌دوست».

دهات طرف دست چپ: اول «نریشم»، ملکی ابراهیم‌خان لَله محمدمیرزا و اولاد الله‌قلی‌خان یاور. دیگر قصبه «جَز» ملکی قمر خانم. دیگر «طاق»، مال اولاد محمدزمان‌خان. دیگر قریه «بَک»، خالصه و قدری مال الله‌یارخان. دیگر در سمت مهمان‌دوست، برج بزرگ شبیه به برج شهرری دیده شد. مهمان‌دوست همان جایی است که نادرشاه با افغان جنگ کرد و شکست داد.

خلاصه ناهار را در حسین‌آباد خوردیم، در باغی که مال حسین‌خان است. گل سرخ و مو داشت. حکیم طولوزون، معیرالممالک، حاجب‌الدوله و غیره بودند. بعد از ناهار باز آمدیم به جعده سوار کالسکه شدم. نزدیک مهمان‌دوست باغات خوبی به نظر آمد. سوار شدم رفتم که شاید باغی پیدا بشود، پیاده شویم. نزدیک که رفتم باغات جنگلی بدی بود، درخت پسته بزرگ، سنجد و غیره داشت. پیاده نشده، از میان ده گذشته از آن طرف اردو سر درآورده، آمدم منزل قدری خوابیدم.

سراپرده را جای خوبی زده‌اند، نهر آبی می‌آید، دو سه درخت هم بود. دهات دامغان پُردرخت و باغات و قشنگ است. خلاصه شب شد. شام خورده خوابیدم. باد تندی می‌آمد، بوی بد هم باد می‌آورد.

 

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه، از ربیع‌الاول ۱۲۸۳ تا جمادی‌الثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۱۷۲-۱۷۴.

نظرات بینندگان