پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ که روز عید ماست. صبح دو ساعت از دسته گذشته از خواب برخاستم. صدای دعوای آقا سلیمان و زبیده میآمد. کجخلق شدم. برای اینکه صبح ملیجک اندرون رفته بوده است، آقا سلیمان میگفته است چرا رفته است؛ دعوا میکردند. بعد رفتیم حمام، ناهار خورده. امروز سرم درد میکند، کسل هستم. بعد از ناهار فرشهایی زیاد که در آبدارخانه بود فرنگی آوردند روی زمین پهن کردند. تختهای آبدارخانه را زدند، خیلی مصفا شد. شوهری کلاه قرمز، شلوار قرمز [و] قبای قرمز پوشیده است، عید کرده بود. پشت گردنش دنبل شدیدی دارد، روی بینی من هم ماده درآمده بود، صبح فشار دادم چرک آمد.
آقا عنبر در سبزوار ناخوش شد، امروز دیدم مثل مرده شده بود. در سلام، خطاب با امینالدوله شد؛ سلامی باشکوه و مُلَمّع؛ از خراسانی، مازندرانی، ترک، عراقی، سیستانی، افغان، ترکمان و غیره و غیره و غیره. سپهسالار هم ایستاده بود. ملکصور قبا و شالی گرفته بود – یعنی ما داده بودیم – پوشیده بود، شال را حمایل انداخته بود. سبیلها را چقماقی [۱] کرده، خنده داشت. خطیب خطبه غرّایی خواند، خیلی غرّا. بعد از سلام ریاض [۲] را آقا علی آورد، قصیده در مدح حضرت امام ثامن گفته بود خواند. قاضی و علمای نیشابور بعد از سلام حضور آمدند؛ بسیار علمای جینبویی [۳] دارد، به خصوص قاضی و شمسالعلما و غیره.
صد تومان دادم پیشخدمتها بازی کردند. حسینخان، محقق [و] محمدعلیخان طرفی. آقا علی، میرزا علینقی [و] عکاسباشی طرفی؛ طرف حسینخان میبردند. خلاصه عصری قُرُق شد. بعد شب شد. زود خوابیدم.
پینوشت:
۱- سبیل چخماقی یا چقماقی به سبیل تابداده که از دو سوی به طرف بالا گراییده است گفته میشود. (فرهنگ فارسی معین)
۲- میرزا جعفر همدانی یا ریاض همدانی، شاگرد میرزا ابوالقاسم ذوالرّیاستین بود. وی در موسیقی و خط نسخ و شکسته دارای مهارت فراوانی بوده است. (چهل سال تاریخ ایران، ج ۲، ص ۷۹۳)
۳- جینبو یا جیمبو: جیمبو بر وزن پیمبو، کسی را گویند که در کوچه و بازار عینک بر چشم خود گذارد. این صفت از سفاهت ناشی شود که آن از فروع بلاهت است. (اصطلاحهای عوامانه، ص ۱۱)
منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، از ربیعالاول ۱۲۸۳ تا جمادیالثانی ۱۲۸۴ به انضمام سفرنامه اول خراسان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم، ۱۳۹۷، صص ۲۱۳ و ۲۱۴.