پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح بر حسب قرارداد رفتم به بازدید مصدقالسلطنه در هوتل واگرام. از ساعت ده و نیم تا ساعت یک یکنفس حرف زد در خصوص اوضاع دنیا و پلتیک و وضع ایران، روس و انگلیس و آلمان و غیره. اگرچه قدری بیربط و از این شاخ به آن شاخ میپرید لیکن خیلی هم مهمل نمیگفت. رویهمرفته از اوضاع ایران خیلی نگران نبود و عنصر مهم را مسئلهی امپریالیسم انگلیس میدانست و چنین حس کردم که میخواهد برساند که بر انگلیسها تنقید دارد و به عبارت اخری مخالف پلتیک انگلیسی است. دربارهی خودم هم صحبت شد و شرحی گفت از اینکه باید در هر حال یأس را از خود دور کرد و کارکرد و همان صحبتها که این قسم اشخاص در این قبیل موارد میگویند. بالاخره گفتم در هر صورت مقام مرا در دیوان تمیز محفوظ بدارید تا ببینیم چه میشود. مکرر گفت اختیار دارید. چون وقت ناهار شد تکلیف ناهار کرد. چون انتظامالملک در هوتل موریس منتظر من بود به اتفاق رفتیم او را هم برداشتیم و آوردیم هوتل واگرام ناهار خوردیم و برگشتیم به... و من مشغول کاغذ نوشتن برای طهران شدم.
امشب مهمان کتابچی و مادرش هستیم. عصر رفتیم منزل ناصرالاسلام، او و ابوالحسنخان ماژر را برای جمعهشب دعوت کردیم و رفتیم منزل کتابچی. چلو و خورش برای ما پخته بودند و خیلی خوب بود. اما کتابچی و مادرش هم ما را به باد حرف گرفتند و کتابچی مخصوصا از کفایتها و خدمتگزاریهای پدرش حکایت میکرد. ضمنا دانستیم خواهر ملکمخان زن ناصرالدینشاه زنی خیلی زشت بوده. از حکایتها که از امینالدولهی مرحوم میکردند و آن را بر سبیل تمجید میگفتند این بود که چون چند اولادش متوالیا مردند امینالدوله برای حفظ دیگری به آداب ارامنه خاجشویان کرد. رویهمرفته معلوم میشود که در آن دوره جماعتی حقیقتا و صمیمانه فرنگی را از هر حیث پرستش میکردند، حتی اینکه با بیاعتقادی به مذهب به آداب مذهبی فرنگیها هم اهمیت میدادند و دل میبستند و امینالدوله از آن جماعت بوده است. دیگر اینکه میگفت شیخ محسنخان مشیرالدوله در زمان صدارت امینالدوله گفته بود سالها به این مرد معتقد بودم در صورتی که مزور بوده است، ولی میگفت معهذا من امینالدوله را بر مشیرالدوله ترجیح میدهم و حق با اوست.
پرزیدان ویلسون مجمع ملل را برای قبل از شهر پانزدهم نوامبر در ژنو دعوت کرده است.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، صص ۴۳۷ و ۴۳۸.