arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۳۹۹۵۶
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۲۰ - ۰۶ مهر ۱۴۰۰
روزنامه‌گردی در «انتخاب»؛

مردم در ۶۳ سال پیش از چه ناراضی بودند؟

ژاله محتشم؛ هنرپیشه: با تمام کاری که ما می‌کنیم، یعنی من و محتشم [همسر ژاله] می‌کنیم در تئاتر، در سینما، در رادیو، در دوبله‌ی فیلم کار می‌کنیم به سختی می‌توانیم یک زندگی متوسط را اداره کنیم... ما دوستانی داریم که وقتی روی پرده‌ی تئاتر ظاهر می‌شوند، شکم خودشان یا زن و بچه‌شان گرسنه است./ امیر حمیدی؛ قهرمان کشتی: ... کارد به استخوان مردم رسیده است و همه احتیاج آنی و روزمره دارند.../ دست‌فروش: لااله الا الله بگذار دهانم بسته باشد!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ ۶۳ سال پیش خبرنگار مجله‌ی سپید و سیاه (شماره‌ی مسلسل ۲۶۴، جمعه ۴ مهر ۱۳۳۷، صص ۱۲-۱۳ و ۷۷) از مردم سوال جالبی پرسید، سوال این بود: «از چه ناراضی هستید؟» مخاطبان یک روان‌شناس، یک روزنامه‌نگار، یک هنرپیشه و یک دست‌فروش بودند. پاسخ آنان را در پی می‌خوانید:

 

ابراهیم خواجه‌نوری؛ روان‌شناس

نمی‌دانم کمیسیونی که مامور تحقیق علت عدم رضایت مردم است تحقیقاتش به کجا رسیده ولی من که همیشه مسائل مشکلم را از لَله آقا می‌پرسم این را هم پرسیدم جوابم را در چند عبارت داد، ولی چه جوابی که چند کتاب راجع به این چند عبارت باید نوشت. من عینا نقل می‌کنم تا خودتان هرچه می‌توانید از آن استنباط کنید. مرشد گفت: به طور خلاصه عدم رضایت مردم دو علت عمده دارد که رفع یکی بسیار مشکل و دیگری نسبتا سهل است. علت اولی از این است که ما مردم به علل روحی که بحثش طولانی است مقدار زیادی توقعات بی‌جا از شخص خودمان داریم و مقدار زیادی توقعات بی‌جا از دیگران. هر وقت دیگران توقعات بی‌جای ما را برنیاورند از محیط و از مردم ناراضی می‌شویم و هر وقت خودمان نتوانیم مطابق توقعات بی‌جایی که از خود داریم رفتار کنیم از خودمان ناراضی می‌شویم و این خیلی دردناک‌تر از اولی است. به هر حال چون توقع بی‌جا برآوردنی نیست طبعا نارضایتی تولید می‌کند و نتیجتا بدبین و عیب‌جو و غرغرو می‌گردیم و اما علت دیگری که رفع آن نسبتا سهل است و در تقلیل علت اولی تاثیر زیاد دارد مربوط به نقص سازمان ماست.

 

ژاله محتشم؛ هنرپیشه

این روزها مخصوصا خیلی ناراضی هستم، خودم هم نمی‌دونم آخه... آخه خیلی چیزها در زندگی باعث نارضایتی است که آدم خودش هم نمی‌دونه... دونه دونه جمع می‌شه و مجموع این دونه دونه‌ها آدم را ناراضی و عصبانی می‌کنه. و اما نارضایتی: کارم خیلی چیزها است... تبعیض است، محدودیت میدان کار است و تا اندازه‌ای کمبود کار است که آن را نمی‌توان چاره کرد چون همه چیز در اجتماع مثل زنجیر به هم پیوسته است. وقتی سایر کارها کساد بود طبعا بازار هنر نیز رواجی نخواهد داشت...

یکی دیگر از نارضایتی‌های من جنجال‌هایی است که پی‌درپی در عالم هنر پیش می‌آید و طبیعی است که این جنجال‌ها نظر مردم را نسبت به این دسته‌ی کوچک که دارند این کار بزرگ را دنبال می‌کنند بد می‌کند.

با تمام کاری که ما می‌کنیم، یعنی من و محتشم [همسر ژاله] می‌کنیم در تئاتر، در سینما، در رادیو، در دوبله‌ی فیلم کار می‌کنیم به سختی می‌توانیم یک زندگی متوسط را اداره کنیم، برای آن‌که ارزش کار ما را هنوز در نظر نگرفته‌اند.

البه شاید وضع زندگی ما کمی بهتر از سایر هم‌کاران‌مان باشد ما دوستانی داریم که وقتی روی پرده‌ی تئاتر ظاهر می‌شوند، شکم خودشان یا زن و بچه‌شان گرسنه است.

 

علی‌ شعبانی؛ روزنامه‌نگار

آخه... خیلی چیزها را نمی‌شود گفت، همان‌طور که خیلی چیزها را نمی‌شود نوشت. نه خیال کنی نارضایتی من از این جهت است که همه چیز را نمی‌شود گفت و نمی‌شود نوشت، البته مصالح مملکتی اجازه نمی‌دهد! از نظر نویسندگی رجالِ ایران بدترین رجال دنیا هستند... بی‌اندازه پرتوقع، بی‌اندازه کم‌ظرفیت و بی‌اندازه از خود راضی! لابد می‌گویی چطور؛ مثلا من چند ماه است که در مجله‌ی خواندنیها رجال سیاست را با هم مقایسه می‌کنم و البته در این مقایسه، هم کارهای خوب و هم نقاط ضعف رجال مورد بحث قرار می‌گیرد، رجال پرتوقع و نازک‌نارنجی ما تا آن‌جا که تعریف است حرفی ندارند، اما همین که انگشت روی نقطه‌ضعف‌شان بگذارید جیغ و فریادشان به آسمان بلند می‌شود تا جایی که چند روز پیش یکی از وزرا به خاطر همین مقالات قصد استعفا داشت!

 

امیر حمیدی؛ قهرمان کشتی

آقا! از گفتن این مطالب چه حاصل/ علاجی بکن کز دلم خون نیاید... ما ورزشکارها در اعماق اجتماع هستیم با اکثر مردم تماس روزانه داریم. همین‌قدر بدانید جز عده‌ی معدودی که زندگی راحت دارند بقیه‌ی مردم در شرایطی بسیار سخت و غیر قابل تحمل زندگی می‌کنند و خلاصه کارد به استخوان مردم رسیده است و همه احتیاج آنی و روزمره دارند...

ورزش از زندگی مردم جدا نیست و باید از راه ورزش به تندرستی مردم کمک شود. البته در گذشته تا اندازه‌ای کارهای مثبت برای پیشرفت ورزش شده ولی این‌ها کافی نیست و ورزش ایران باید از وضع فعلی به صورت اصولی و دنیاپسند تغییر جهت دهد.

 

یک دست‌فروش به نام حسینعلی

از چی ناراضی هستم؟... از خدا، از رسول، از کدخدا، از بخش‌دار،‌ از رئیس امنیه، از... لااله الا الله بگذار دهانم بسته باشد!...

 

نظرات بینندگان