arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۸۴۵۳۷
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۷ - ۱۵ تير ۱۴۰۱

تماشا کنید: کمین سرقت در زیر خط فقر / چه شد که نرخ سرقت در ایران اینقدر افزایش یافت و حتی به سلبریتی‌ها هم رسید؟

اقتصاد ایران در یک دهه‌ی اخیر تورم بی‌سابقه‌ای را از سر گذرانده به طوری که اکنون برابری قدرت خرید مردم ایران در مقایسه با میانگین جهانی افت شدیدی را تجربه کرده است. سیاست‌های حمایت اجتماعی و ریشه‌کردن فقر در ایران به دلیل جهش‌های تورمی نه تنها کارساز نبوده بلکه به دلیل چاپ بی‌‌رویه پول در جهت تزریق نقدینگی به افراد کم درآمد، که نتیجه‌ای جز تورم نداشته، عملا منجر به افزایش شکاف طبقاتی شده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس اقتصادی «انتخاب»: اقتصاد ایران در یک دهه‌ی اخیر تورم بی‌سابقه‌ای را از سر گذرانده به طوری که اکنون برابری قدرت خرید مردم ایران در مقایسه با میانگین جهانی افت شدیدی را تجربه کرده است. سیاست‌های حمایت اجتماعی و ریشه‌کردن فقر در ایران به دلیل جهش‌های تورمی نه تنها کارساز نبوده بلکه به دلیل چاپ بی‌‌رویه پول در جهت تزریق نقدینگی به افراد کم درآمد، که نتیجه‌ای جز تورم نداشته، عملا منجر به افزایش شکاف طبقاتی شده است.

«روزبه کردونی» رئیس مؤسسه تامین اجتماعی سال گذشته خردادماه اعلام کرد که جمعیت زیر خط فقر مطلق از سال 92 تا سال 96 به 15 درصد رسیده بود اما تنها طی دو سال یعنی از سال 96 تا 98 این رقم به 30 درصد رسیده است. اگر جمعیت ایران را 80 میلیون نفر در نظر بگیریم حدود 30 میلیون نفر زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کنند: فقر مطلق نه نسبی!! فقر مطلق یعنی اینکه افراد از ابتدایی منابع زندگی به کلی محروم هستند و از تامین نیازهای ابتدایی خود یعنی خوراک و پوشاک و مسکن و درمان ناتوان هستند.

طبق تحقیقی که در سال 99 تحت عنوان «پایش فقر» منتشر شد از هر سه نفر ایرانی یک نفر زیر خط فقر بوده است. این در حالیست که آمارهای دولتی با آمارهای واقعی اختلاف دارند و برآورد می‌شود که نرخ خط فقر در ایران بسیار گسترده‌تر از آن چیزی است که در رسانه‌ها اعلام می‌شود.

نکته دیگر اینکه حتی نرخ تورم افراد فقیر و آسیب‌پذیر جامعه از تورم ثروتمندان بیشتر است. به عنوان مثال در گزارش تورم خردادماه 1401 نرخ تورم دهک اول جامعه به روایت مرکز آمار ایران 42.7 درصد و نرخ تورم دهک دهم که در واقع 10 درصد ثروتمندترین افراد جامعه هستند حدود 38.3 درصد است.

طبق آمارهای رسمی اعلام شده بیش از 31 درصد مردم تهران در سکونت‌گاه‌های غیررسمی، مناطق حاشیه‌ای شهرها و بافت‌های ناکارآمد زندگی می‌کنند. طبیعتا ابرتورم بخش مسکن بر رشد و گسترش این بخش از سکونت شهری تاثیر مستقیم می‌گذارد. تصور کنید از 14 میلیون نفر جمعیت استان تهران حدود 4 میلیون نفر حاشیه‌نشین هستند، کسانی که در واقع فقیرترین و آسیب‌پذیرترین اقشار جامعه نسبت به افزایش تورم و نبود حمایت‌های اجتماعی لازم هستند. این آمار برای شهر مشهد 42 درصد است و باز هم طبق آمار رسمی حدود 1 میلیون و 500 هزار نفر از مردم این شهر در سکونت‌گاه‌های غیررسمی ساکن هستند. تقریبا در شهر مشهد از هر دو نفر یک نفر آنها حاشیه‌نشین است.

افزایش شکاف طبقاتی و حجیم‌تر شدن طبقه‌ی فقیر جامعه و همچنین رشد و گسترش حاشیه‌نشینی طبیعتا منجر به رشد میزان سرقت در جامعه خواهد شد. طبق آمارهای رسمی سال‌ 85 شمار سرقت‌ها حدود 130 هزار و 500 فقره بوده که ظرف یک دهه یعنی تا سال 95 به حدود 343 هزار و 430 فقره رسیده است یعنی نرخ سرقت 260 درصد افزایش یافته است. اما در چند سال‌ اخیر روند سرقت در جامعه به شدت صعودی بوده به طوری که در سال 1400 تعداد سرقت‌های ثبت شده 1 میلیون و 400 هزار فقره بوده است. یعنی از سال 95 تا 1400 نرخ سرقت تنها طی 5 سال بیش از 300 درصد افزایش یافته است که نشان‌دهنده روند رو به رشد سرقت طی سال‌های اخیر است.

طی سال‌های اخیر و با روند رو به رشد نرخ سرقت در کشور، میزان سرقت از سلبریتی‌های مشهور نیز بالاگرفته است، این سلبریتی از فوتبالیست گرفته تا بازیگر و حتی چهره‌های سرشناس سیاسی را نیز شامل می‌شود. به عنوان مثال می‌توان به نمونه‌هایی مانند سرقت زنجیر طلای علی دایی، سرقت تلفن همراه سجادی وزیر ورزش، سرقت از منزل احمدرضا عابدزاده و حتی بازیگرانی مانند مریم امیرجلالی و آزیتا ترکاشوند اشاره کرد.

در سایر کشورهای جهان نیز بین نرخ تورم و افزایش میزان جرم و سرقت رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد. در این تحقیقات نشان داده شده که در زمان‌های افزایش تورم میزان اقبال به کالاهای سرقت شده و ارزان در جامعه افزایش پیدا می‌کند. این خود یک محرک قدرتمند برای رشد میزان سرقت در جامعه و افزایش عرضه کالاهای سرقت شده به بازار است. حتی در این آمارهای جهانی میزان سرقت‌های خشن و مسلحانه نیز با افزایش نرخ تورم و بالارفتن قیمت‌ها نیز رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد.

بر اساس قانون بودجه 1401 سلبریتی‌ها و هنرمندان تا سقف حدود 260 میلیون تومان در سال از پرداخت معافیت هستند. این بدان معنی است که هنرمندی که ماهانه حدود 22 میلیون تومان درآمد دارد، هیچ مالیاتی نخواهد پرداخت و این در حالیست که کارگران فقط تا سقف 5 میلیون و 600 هزار تومان از پرداخت مالیات معاف هستند. این نوع سیاست‌گذاری مالیاتی آن هم در جهت ثروتمندترین افراد جامعه، تبعیض آشکار است و نتیجه‌ی آن چیزی نیست جز دامن زدن بیشتر به شکاف طبقاتی در جامعه. به واقع به هیچ عنوان قابل توجیه نیست کسی که این میزان درآمد دارد از پرداخت مالیات معاف باشد اما سخت‌ترین شغل‌های جامعه که توسط آسیب‌پذیرترین اقشار انجام می‌شود مشمول پرداخت مالیات خواهند بود.

ترکیبی از عوامل روانشناختی و اجتماعی رشد سرقت از سلبریتی‌ها را در شرایط بد اقتصادی توجیه می‌کند. در شرایط تورمی و رشد فزاینده شکاف‌های اقتصادی در جامعه، در حالی که اقشار آسیب‌پذیر روند فرسایشی کاهش قدرت خرید و فقیرتر شدن را تجربه می‌کنند، سلبریتی‌ها اما به دلیل داشتن دارایی‌ و سرمایه و ثروت زیاد نه تنها از تورم از تورم آسیب نمی‌بینند بلکه اتفاقا تورم در جهت منافع آنها حرکت می‌کند.

نمایش ثروت و زندگی لاکچری در جامعه‌ای که اکثریت شهروندان به دلیل جهش‌های تورمی افسارگسیخته در مسیر فقر حرکت می‌کنند می‌تواند یک کاتالیزور در افزایش سرقت از سلبریتی‌ها باشد، سلبریتی‌هایی که گاها بدون توجه به شرایط جامعه و نیز عدم داشتن حداقل درک و فهمی از زندگی پر از رنج و مشقت مردم، خود را هر چه بیشتر و بیشتر به اشکال مختلف در فضای مجازی به نمایش می‌گذارند.

 

 

نظرات بینندگان