پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آیت الله هاشمی رفسنجانی ضمن اشاره به مخدوش شدن سیاست خارجی کشور توسط مسئولان داخلی تاکید کرد:بی جهت نیست که روایط ما با همسایگان اینقدر تیره شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ؛ گزیده مصاحبه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با دیپلماسی ایرانی در سال 90 پیرامون سیاست خارجی 8 ساله اخیر بدین شرح است :
* بیجهت نیست که روابط ما با کشورهای همسایه در این مقطع اینگونه تیره شده است. در دوران جنگ اینها حمایتهای صریحی از صدام میکردند. هم پول میدادند، هم تبلیغ میکردند و هم نیروهایشان را میفرستادند. یعنی کارهای زیادی در حمایت از صدام میکردند. بعد از جنگ طبیعی بود که وضع ما در اوقات تلخیها بدتر شود. ولی روابط دوستانهای برقرار کردیم.
*نزدیکی روابط خارجی با کشورهای عربی بالخص همسایگان از زمان دولت ما شروع شد. نقطه آغاز مهم آن- غیر از خواستهها که انجام میدادیم- برخوردی بود که در سنگال با ملک عبدالله فعلی و امیر عبدالله آن موقع داشتم. خلاف انتظارش بود که رئیس جمهوری ایران با وضع آن روزگار، آن گونه با ولیعهد عربستان رفتار کند. بعد از آن برخورد مقداری از یخهای روابط ما شکست. قبول کردند که کنفرانس سران کشورهای اسلامی در ایران برگزار شود. منتها فاصله انداخته بودند و میخواستند سیاست خارجی ما را در آن مدت رصد کنند. اول قرار شد که همایش سران در تهران برگزار شود که دوباره پشیمان شدند. برخورد بعدی ما در پاکستان با ملک عبدالله، ایشان را تحت تأثیر قرار داد و رفتارش را عوض کرد رفتار ایشان در همان جلسه خیلی معنادار بود. در عرف دیپلماتیک هست که سران کشورها با تشریفات خاص وارد شوند. تیم حفاظتی ملک عبدالله هم خیلی احتیاط میکردند. پس از پایان یکی از جلسات کنفرانس میخواستیم به ضیافت نخست وزیر پاکستان در دفتر ایشان برویم. ایشان سوار ماشین من شد. واقعاً این کار در عرف دیپلماتیک رسم نیست.
* به هر حال آنها اطمینان پیدا کردند و آثارش را بعدها دیدیم. اروپاییها هم اینگونه بودند. اکثر آنها در زمان جنگ آنقدر به صدام کمک کرده بودند که مسئول واقعی جنگ عراق علیه ایران بودند. صدام هر چه میخواست، به او میدادند. بعضیها حتی عملاً وارد جنگ با ما شده بودند. ولی بعدها تغییر مشی دادند. اصول ایران و انقلاب حتی در سالهای پس از جنگ هیچ تفاوتی نکرد و حرفهای خود را عوض نکرده بودیم. فقط گفته بودیم که میخواهیم با هم کار کنیم. ثابت کردیم که به آنها راست میگوییم.
* از روزی که قرار شد در سال 68 نامزد ریاست جمهوری شوم و تا زمانی که انتخاب شدم، خاطرات خوبی دارم. میبینم مسابقه بود که سران کشورها به ایران بیایند. فضای واقعاً مطلوبی شده بود. همه تابوها شکسته و همه راهها باز شده بود. خیلی راحت میتوانستیم اعتبار و تکنولوژی بگیریم. مسیر هموار شده بود. البته همان زمان هم نیروهای افراطی بودند که این کارها را محکوم میکردند. همان کسانی که در دهه 60 افراط میکردند، انتظار داشتند پس از جنگ هم افراط کنیم. آمریکایی ها بوضوح نرمتر شده بودند و در این طرف شوروی خیلی به ایران نزدیک شده بود که مواضع و صحبتهای گورباچف در اسناد هست. در سفری که به آنجا رفتم، تغییرات اساسی پیش آمد. به چین هم رفتیم که اینگونه شد. شرق، غرب، کشورهای عربی و کشورهای منطقه جایی در سیاست خارجی ما داشتند. نهادهای انقلابی مثل گروههای جهادی فلسطین و حزبالله لبنان برای کارها با ایران هم جهت بودند. شعارهای ما هم با اینها خیلی فرق نمیکرد. یعنی همین حرفها را میزدیم، ولی در عمل براساس اصول دیپلماسی عمل میکردیم. وزارت خارجه ظرفیت خوبی داشت. میتوانستیم خیلی خوب استفاده کنیم. معمولاً دستهایشان را گروههای افراطی میبستند، ولی وقتی کمی دستشان باز میشد، کار میکردند. به نظرم هنوز هم با همین حال میتوانیم وضع را بهتر کنیم.
* ما واقعاً خیلی بهتر میتوانیم از این ظرفیت ایران استفاده کنیم. نمیخواهم وارد مسائل اجرایی کارهای آنها شوم. به صورت کلی میگویم که میتوان کار کرد. باید اصول دیپلماسی را رعایت کنیم و در گفتار و رفتار بهگونهای باشیم که در شأن تاریخ و فرهنگ ایران و عظمت انقلاب اسلامی است. مثلاً در هر کشوری وزارت خارجه، مسئول و متولی کارهای سیاست خارجی است و کشورهای دیگر روی قدرت مسئولان این وزارتخانه حساب میکنند. اگر با موازیکاری و کارهای نسنجیده، وزارت خارجه را در چشم دیگر کشورها ضعیف کنیم، حتی کشورهای آفریقایی هم رغبتی به مذاکره با ما ندارند که مقدمه روابط است. متأسفانه مسئولان در اتخاذ مواضع و بیان مسائل در خصوص سیاست خارجی به منافع مالی کمتر توجه میکنند.
* این روزها روابط ایران و عربستان رو به تیرگی رفته، در حالی که اگر نگاه درستی در سیاست خارجی حاکم بود، میتوانستیم با کمک عربستان که جایگاه ویژهای در بین کشورهای اسلامی و حتی دنیا دارد، خیلی از مسائل را حل کنیم. ولی نه تنها چنین نیست، بلکه به خاطر بعضی از اهداف داخلی سعی میکنند آن رابطه را در جامعه مخدوش جلوه دهند.
*مثلاً چند سال پیش من در سفر به عربستان و دیدار با ملک عبدالله از برخورد بد مسئولان عربستانی با حجاج ایرانی در فرودگاهها و به خصوص در قبرستان بقیع گله کردم و ایشان هم پذیرفت که این مسئله به نفع ما و آنها نیست و دستور رفع آن برخوردها را داد که حضور آزادانه زنان در بقیع یکی از آثار آن بود و به خواست شورای عالی امنیت و مسئولان حج با بحثهای زیاد، ساختاری برای همکاری دو کشور در مسائل فیمابین عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین تنظیم شد که مسئولان ذیربط نخواستند عملی کنند.
* پس از برگشت من به ایران، هر روز در روزنامههای وابسته به آنان خبرهای دروغی درباره پشت صحنه برخورد آنان با حجاج ایرانی منتشر میشد تا جایی که وزیر امور خارجه ما در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که عربستانیها هنگام ورود آیتالله ریشهری، در فرودگاه برخورد بدی داشتند و حتی ایشان را بازرسی بدنی کردند. این موضوع برایم خیلی تلخ بود. چون برخلاف توافقات ما در عربستان بود. از آقای ریشهری پرسیدم که موضوع چه بود؟ ایشان گفت: اصلاً چنین نیست. خود آقای ریشهری تلفنی از آقای متکی پرسید که چرا این حرف را زدی؟ ایشان در جواب گفت: من تحت فشار بودم که این حرف را بگویم. ببینید ما که نباید سیاست خارجی را که با منافع ملی ما ارتباط دارد، وارد اختلافات داخلی کنیم. آقایان برای کمرنگ کردن آثار سفرم به عربستان و مذاکراتم با مسئولان آن کشور، حاضرند روابط خارجی را تا این حد مخدوش جلوه دهند.
* بعضی از آقایان فکر میکردند میتوان اروپا را از آمریکا جدا کرد. این کار آسانی نیست. منافع مشترک دارند. تا حدی حاضرند با ایران کار کنند، ولی اگر قرار باشد مشترکات آنها و آمریکا آسیب ببیند، حاضر نمیشوند از آمریکا جدا شوند. فکر میکنم الان از لحاظ لفظی چیزی کم نداریم و از لحاظ عملی کارهایی هست که کارشناسان وزارت خارجه بهتر میدانند. ما هم در زمان مسئولیت خود برای روابط با کشورها از کارشناسان و مسئولان وزارت خارجه یاد میگرفتیم.