پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : تا به حال دیدهاید کسی بگوید من افراطیام؟ یا بگوید من آدم بیملاحظهای هستم؟ یا بگوید رانندگیام بد است؟
ارسطو هر فضیلت را، بین دو
رذیلت میداند که وضعیت افراطی و تفریطی آن هستند. مثلا یک سرطیف، تهور و
بیباکی و ببخشید کلهخری است و سرطیف مقابل، ترس و جُبن است اما نقطه
تعادلی، شجاعت است. یک سر طیف، افراط است و سر دیگر تفریط . کلام معصوم است
که «الجاهل، مُفرِط او مُفرّط». اعتدال، وضعیت تعادلی و لاجرم فضیلت است.
این را همه قبول دارند ولی مشکل آنجاست که هر کسی خود را همان نقطه تعادل
میپندارد!
تاکنون دیدهاید بجز کسانی که به تازگی گواهینامه
گرفتهاند کسی قبول کند که رانندگیاش بد است؟! ممکن است او از نظر ما
بیمحابا و پرخطر رانندگی کند اما او خودش را معیار میداند و ما را دست و
پا چلفتی و کُندران مینامد . از آنجا که همه چیز وضعیتی طیفی دارد کسانی
نیز هستند که از نظر او بیمحابا و پرخطرند. طبیعی است همان آدمها از نظر
ما کمتر از دیوانگان زنجیری نیستند!
در واقع، خود ما هم به آفت «خود
مرکز پنداری» مبتلاییم زیرا وقتی او را بیمحابا خواندهایم، خود را محور
عالم و حد وسط تلقی کردهایم و لذا فِرزتر از خود را بیمحابا و کندتر از
خود را دست و پا چلفتی نامیدهایم.
در طیف، بسته به این که کجا را
مرکز بدانیم، افراط و تفریط مشخص خواهد شد. وقتی ما آدمی را ترسو مینامیم
ناشی از آن است که خود را ملاک شجاعت (تعادل) در نظر گرفتهایم و طبیعی است
او را که نسبت به ما انحراف چپ دارد ترسو بخوانیم. حال اگر بعدا مختصات
عوض شود و همان فرد هم مثل خود ما خودش را نقطه مرکزی و محور عالم تلقی کند
طبیعی است ما که نسبت به آن نقطه، انحراف راست داریم از نظر او «کله شق»
باشیم.
این روزها کسانی از «اعتدال» دم م زنند که موجب تعجب و بلکه
مضحکه است. مصادیقی از اعتدال را هم بر میشمارند که از نظر داور منصف یا
افکار عمومی یا رئیس جمهور منتخب (به عنوان نماد این گفتمان) سراپا
افراطگری است و اساسا مردم از ترس همانها به اعتدال رای دادهاند. البته
تا همین جای کار هم خیلی پیشرفت کردهایم که قبول کنیم «اعتدال» چیز خوبی
است زیرا تا چند هفته پیش، اعتدال و پرهیز از افراطگری مساوی وطنفروشی و
سازش و ضدیت با ارزشها و لامذهبی و بیغیرتی بود !
آقای دکتر
روحانی با دو مشکل مواجه است . مشکل اول همین که گفته شد یعنی هر کسی خودش
را ملاک «اعتدال» میداند و انتظار دارد چپ و راست نقطهای که او ایستاده
است به ترتیب افراط وتفریط نامیده شود! و لذا به مبدع این گفتمان هم آدرس
میدهد که بیا خودت را با من تطبیق بده!
اما مشکل دوم آقای روحانی
در مواجهه با افراطیون است. افراطیون که بیکار نمینشینند. اساسا نان آنها
در دعوا و افراطگری است. فلسفه وجودی، نیروی پیشران، شرط پایداری و شیوه
رویش و زایش آنها شلوغکاری و شعار و تجارت عبارات و افشاگری خیابانی و
زورگیری و رگ گردن است. اگر در خیابان، یک جاهل قمهکش جلوی شما را بگیرد
چه میکنید؟ شما در مقابل نعرههای او ، نعره میزنید؟ در برابر قمه آخته
او برق چاقوی ضامندار نشان میدهید یا ترجیح میدهید بدون تولید درگیری،
ماجرا را فیصله دهید؟
مشکل دوم آقای دکتر روحانی همین جاست. او در
مقابل بحرانهایی که برایش درست میکنند نمیتواند «مقابله به مثل» کند
زیرا این شیوهها را قبول ندارد . واکنش او از جنس سخت نیست. واکنش نرم هم
اگر چه مبنایی است اما به همان میزان بطئی و زمان بر است . خیلی وقتها هم
زمان، متغیر تعیین کننده است و ممکن است به همین دلیل موفق شوند ضربهای
کاری به او بزنند و او را ناکار و ناکارآمد کنند.
حقیقت اینست که گفته شد نان افراطیون در همین بلواهاست وگرنه محلی از اعراب در جامعه نخواهند داشت...!
اما مشکل عجیب روحانی ، شل گرفتن قدرت مدیریت است و عدم اقتدار ایشان...
شخصی که میخواهد معتدل باشد در یک بسته افراط و تفریط نمیتواند همه را معتدل کند در نتیجه خودش در انها حل خواهد شد...
دقت کنید هنوز ایشان کابینه را تشکیل نداده اند چقدر برایشانن تصمیم گرفته میشود که چه باشد بکند و چه نباید بکند این نتیجه وا دادن قدرت در یک بسته سیاسی افراط و تفریطی است دیگر...
خدا رحم کند تا پایان چهار سال......... مگر اینکه ایشان رویه شان را هرچه زودتر عوض کنند وگرنه دیر میشود نباید فکر کنند روش شان درست است و جواب میدهد....
نگارنده پیداست به پرواز درامده تا از بالا به این جماعت زمینی فرو رفته در نفس خود بنگرد و شرحی از احوال این بیچاره گان بنمایاند به زبانی هر چه ساده تر....
"زمان را که متغیر تعیین کننده است" را می توان با تدبیر
به چالش کشید.
وظیفه دولت خدمت رسانی و اصلاح خرابی ها و ارتقا اوضاع است.بدیهی است میلی به "بازی" در دولت نیست.اولین دلیلش از دست رفتن زمان برای انجام مسئولیت است.
حال در جایی هستیم که طیف افراطی هشت سال در اتوبانی بدون رقیب، بدون مانع(اگر هم بود دیده نشد!) با آخرین سرعت گاز داده است.بدیهی است این طیف، بزرگراه(مملکت و دولتش) لذتبخش را میراث بر حق خود بداند و برای باز پسگیری اش تلاش بسیار کند.
(طیف تندرو در هر جا، جز در شعارهای پوپولیستی کمترین ارزش را برای مردم جامعه خویش قائل نمی شود و منافع کشور را بنزین برای شتاب گیری های خطرناک و نامطمئن،خویش می دانند.
البته دقت کنید که راننده در اتاقکی امن در حال لذت بردن است.)
پس دولت غیر همفکر را(هرچه قدر معتدل) رقیب یا....می بینند!
پس صحنه ای از بازی وجود می آورند.حال بگوییم شبیه شطرنج،امیدوارم بد نگفته باشم!
("رقابت" تا زمانی که باعث افول اوضاع بشر و دیگر جاندارن و محیط زیست در داخل و خارج کشور نشود،در نفس وجودش، ایرادی نست.)
حال اگر آنسوی میدان شطرنج،حریفی بی تقوا، باشد بیش از اینکه نگران عملکرد وی باشیم،باید نگران داوری برای این بازی نخواسته باشیم.برای او تحت تاثیر قرار دادن اذهان تماشاگران بازی، مهم است.آخر می خواهد در آینده تاج قهرمانی را بر سر خود ببیند! و در ضمن از مزایایی آن هم در استفاده ببرد.(همون بزرگراه لذت بخش)
حال داور کیست؟
اذهان عمومی مردم داخل و خارج.
آقای روحانی تیم رسانه ایی "جوانمرد و امانتدار و چابک" برای دولت خویش داشته باشد.و گرنه قافیه را باخته است.آن هم با اشعاری از آن دست که در کیهان و... سروده می شود.
1-بخاطر عدم هر گونه تحریف در بیان نظرات ایشان و تیم دولت ایشان
2-بیان صادقانه پیشرفت ها در همه امور فرهنگی اقتصادی سیاسی
3-بیان صادقانه از ناتوانی های دولت و همچنین توطئه ها،کارشکنی ها در همه اقتصادی فرهنگی سیاسی علیه دولت چه در داخل چه در خارج
4- پاسخگویی سریع و دقیق به افکار عموم مردم داخل و خارج
این چتر رسانه ای بارش انواع توهین،تهدید،تهمت و کارشکنی را بصورت ارتجاعی، به تولید کنندگان بی تقوایِ انها، برخواهد گرداند.
با هزینه ای دو برابر برای سازندگان آنها.حداقل.
با تشکر.
بالاخره یه تعریفی از اعتدال توی ذهن مردم هست که تو جامعه ما یعنی دوری از غرب زدگی و دوری از سنت گرایی و تحجرر که مردم به این تفکر رای داده اند.
کاملاً موافقم اگر مثلاً در انتخابات شخص دیگری بود و خیلی ها رد صلاحیت نمی شدند مسلماً مردم هم انتخابشان متفاوت بود ومرکز ثقل طیف عوض می شد . از اینکه این نظریه اجازه انتشار پیدا کرده واقعاً خوشحالم و امیدوار
چاقو قداره كش را بايد سرجايش نشاند