arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۳۲۴۸۲
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۱۲ - ۱۸ مهر ۱۳۹۲

درسي كه از انتخابات كردستان بايد گرفت

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)- خالد الحروب در الاتحاد چاپ امارات نوشت: صحبت بر سر انتخابات و دموكراسي كردستان به دو دليل اهميت دارد؛ يكي اينكه بايد از نهادينه شدن دموكراسي در اين منطقه ستايش كرد و ديگري طرح دوباره همان سوال قديمي كه چرا دموكراسي ها در همسايگان اعراب (يعني تركيه، ايران، كردستان و... به علاوه كشورهاي ديگر اسلامي مانند مالزي و اندونزي) موفق از آب در مي آيند اما در بين اعراب اين دموكراسي شكست مي خورد؟

انتخاباتي كه اخيرا در كردستان عراق برگزار شد قابل احترام بود. روشن است كه اين انتخابات نيز مانند همه انتخابات برگزار شده در ساير كشورهاي جهان خالي از عيب و نقص نبود اما در مجموع يك روند سياسي را تحكيم بخشيد و موجب شد تا تمرين دموكراسي عميق تر گردد. تمريني  سخت و دشوار بخصوص زماني كه جاي برنده و بازنده در انتخابات عوض مي شود.

كردهاي اين منطقه ازيك ظلم تاريخي رنج مي برند كه به ده ها سال گذشته برمي گردد و در اين راه فداكاري ها و جانفشاني هاي بسيار شده است. اما درحال حاضر – حداقل كردهاي ساكن عراق – از يك دوران نزاع و جنگ به يك دوران سازندگي رسيده اند و دارند به ما درسي از دموكراسي و سازندگي می دهند! در واقع مبارزه آنها از ميادين جنگ و خشونت به ميادين سياست و صندوق هاي راي كشيده شده است.

درانتخابات اخير كه ميزان مشاركت در آن به 74 درصد رسيد، دو حزب اصلي يعني اتحاديه ميهني كردستان به رهبري جلال طالباني و حزب دموكراتيك كردستان به رهبري مسعود بارزاني با همديگر رقابت كردند. در اين ميان احزاب كوچك تري نيز بودند مانند گوران «‌تغيير» و يا حزب اسلامي كردستان و چند حزب ديگر كه قدرت تاثيرگذاري كمتري داشتند. يكي از احزابي كه براي سال ها در كردستان قدرت نمايي مي كرد اتحاديه ميهني بود كه دراين انتخابات اتفاقا شكست سختي خورد و جايگاه خود را به عنوان دومين حزب كردستان از دست داد زيرا حزب تغيير كه در موضع اپوزيسيون قرار داشت از آن پيشي گرفت و به جايگاه دوم صعود كرد.

اما درس مهم تر در اين ميان نحوه برخورد اتحاديه ميهني با اين شكست سنگين انتخاباتي بود. اينجاست كه اين حزب با رهبرانش به خاطر نوع برخوردي كه داشتند قابل احترام مي شوند. زيرا بلافاصله بعد از اعلام نتايج انتخابات، حزب بيانيه اي صادر كرد و در‌آن گفت: «نتايج انتخابات نگران كننده است و حزب ضمن احترام گذاشتن به خواست مردم و ابراز تعهد به آنان مسووليت كامل خود را پذيرفته و در عملكردهايش تجديد نظر خواهد كرد». به بياني ديگر، رهبران اين حزب به رسانه ها نريختند كه كل مساله انتخابات را زير سوال ببرند بلكه به جاي اين كار شروع كردند به نقد خود و پذيرفتن اين شكست و درعين حال از ملت به رغم اينكه ديگران را به جاي آنها انتخاب كرده بودند تشكر كردند.

مساله فقط به اين جا ختم نمي شود. بلكه فراتر از اين برهم صالح معاون رييس حزب اتحاديه ميهني كردستان با صدور بيانيه اي به شكست حزبش اعتراف كرد و در اظهاراتي كه رسانه ها نقل كردند گفت : نتايج اوليه انتخابات منطقه نشان مي دهد مردم از عملكرد و سياست و شيوه مديريت اتحاديه ميهني درشرايط كنوني ناراضي هستند.... شكست تلخ است اما فرار از تصميم ملت شرم آور. اينكه هرشخصي يا طرفي تحت هيچ بهانه اي حق ندارد تصميم  و اراده مردم را به بازي بگيرد يك اصل اساسي بوده و مخالف با آن مخالفت با رهبري اين حزب خواهد بود».  وي در ادامه تاكيد كرد «بايد به خواست ملت كردستان پايبند بود و پيامي را كه داده اند يعني نقد و بازنگري درسياست ها را مورد توجه قرار داد تا دوباره اعتماد و حمايت آنان را به دست آورد».

در پشت اين حرف ها هر انگيزه اي كه مي خواهد باشد. كل اين روند بايد ما يعني ملت هاي عرب را به تامل و تفكر وادارد و به صورتي انتقادي اين پرسش را مطرح كند كه : چرا دموكراسي در كشورهاي عربي موفق نيست حال آنكه در ساير جاها موفق عمل مي كند ؟ تمام تزهايي كه بعد از دوران استعمار مطرح شد تا در مسير دموكراتيزه شدن اين منطقه مانع تراشي كند يكي بعد از ديگري از بين رفت. هيچ يك از آنها ديگر قادر به ادامه اين روند نيستند. ديگر  عمر نظام هاي استبدادي در اين منطقه و دركل جهان كوتاه شده است و به جاي آن موجي از دموكراسي خواهي به عنوان يك تقدير تاريخي به راه افتاده است. تزي كه مي گفت بايد تا تكميل شدن توسعه و استقلال و فراهم شدن زيرساخت ها، دموكراسي را به تعويق انداخت و بايد منتظر بود تا طبقه اي متوسط شكل بگيرد كه بتواند حافظ دموكراسي باشد به تاريخ پيوست. زيرا تجارب دموكراتيك موفقي در كشورهاي فقير بروز كرد يا در كشورهايي با جمعيت زياد مثل هندوستان كه اين نظريه را رد مي كرد. همچنين تز ديگري كه مي گفت دموكراسي كالايي غربي و امپرياليستي است كه بر كشورهاي جهان سوم تحميل مي شود كاملا مردود اعلام شد. زيرا چيزي جز يك بازارگرمي استبداد «ستيزه جو» نبود كه به اين وسيله مي خواست چتر «برادر بزرگ تر» را بخصوص در دوران جنگ سرد برفراز سرملت هاي منطقه خاورميانه نگهدارد. كما اينكه دو مساله ديگر نيز كه از آن بسيار سوء استفاده مي شد تا از اجراي دموكراسي به ويژه دركشورهاي عرب جلوگيري شود يكي پس از ديگري رنگ باخت. يكي مساله جنگ با اسراييل و ديگري ويژگي هاي فرهنگي. اولي از سوي نظام هاي چپ گراي عرب  مطرح مي شد. همان رژيم هايي كه شعار مي دادند «‌هيچ صدايي فوق نبرد با اسراييل نيست» و تحت همين شعار به سركوب شديد ملت هاي خود مي پرداختند. سال ها گذشت و صداي اين ستيزه جويي كه در داخل دموكراسي را دفن مي كرد به جايي نرسيد و اين مبارزه فرضي حاصلي جز يك سلسله شكست نداشت اما درباره ويژگي فرهنگي نيز همچنان ادامه دارد و برآن تاكيد مي شود تا انرژي و كارايي ملت ها را به اين وسيله با خود مشغول سازند.

امروزه ديگر هيچ يك از اين عوامل در بين نيست. با اين حال دموكراسي اعراب سردرگم است و براي همين به اين يا آن همسايه متمايل مي شويم. اين بار به كردها متمايل مي شويم و موفقيت هاي دموكراتيك آنها راستايش مي كنيم.

نظرات بینندگان