arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۰۲۱۵۸
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۲۱ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴

ماجرای وزارت خارجه‌ای که شعر حافظ را دوست نداشت!

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از اشاره رئیس‌جمهور به شعری از حافظ و رابطه آن با سیاست خارجی که در روزهای اخیر خبرساز شده، احمد عزیزی سفیر سابق ایران در برلین در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: ساختمان جديد جمهوري اسلامي ايران در برلين زماني احداث شد كه من در جايگاه سفير در برلين خدمت مي كردم (سال هاي ١٣٨١- ١٣٧٧). با طرحي ملهم از ذات معماري ايراني و در عين حال همساز و همخوان با الزامات و رنگ و لعاب محيط. بنا در دوران خدمت من به اتمام رسيد. افتتاح آن اما در دوره خدمت سفير محترم بعدي صورت گرفت. براي سردر اين بنا فضايي مناسب نصب كتيبه اي كه در واقع پيشاني سفارت بود و نمود هويت ايراني و اسلامي آن، به طول شايد هفت متر در نظر گرفته شد. سفارش ساخت آن نيز در همان زمان به هنرمند صاحبنام ايراني استاد سيدمحمد احصايي داده شد كه در حال حاضر شهرتي جهاني دارد و تابلوهاي وي در حراج هاي معتبر بين المللي با قيمت هاي هزاران دلاري چكش مي خورد و بي شك مايه آبروي هنر ايران است. براي محتواي اين كتيبه با دوستاني صاحبنظر مشورت كردم و نهايتا پيشنهاد دوست قديمي ام جناب دكتر احمد جلالي، كه در آن هنگام سفير كشورمان در دفتر يونسكو در پاريس بودند، نهايي شد.

همان كلام نغز و به واقع جهانشمول حافظ:

آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است

با دوستان مروت، با دشمنان مدارا

عزیزی در باره سرنوشت تلخ این کتیبه نوشته: كتيبه ساخته و آماده نصب شد- سفال برجسته، با خط بنايي و شيوه خاص و زبانزد استاد، تركيب خط و گرافيك، با لعاب زيباي سفيد، آبي، فيروزه اي و طلايي و با بهره گيري از تكنيك و مهارت شاخص ترين سفال كاران كشورمان. داستان تلخ اين نماد هويت بناي سفارت نيز از همان جا آغاز مي شود. محتواي كتيبه همان ذات سياست خارجي رييس جمهورمان را مي گويم اما ظاهرا به مذاق دوستان وزارت خارجه جناب احمدي نژاد خوش نيامده بود. هنرمند كه براي نظارت بر نصب آن در برلين بار سفر بسته بود به وزارت خارجه خوانده و با هزار بهانه، پرسش و اما و اگر مواجه شد: چرا اين شعر را انتخاب كرده ايد؟! چه سنخيتي بين اين شعر و سياست ما وجود دارد؟! چرا حرف از تعامل با دشمنان زده ايد؟ چرا از مدارا با آنان گفته ايد؟! چرا و چرا... بهانه جويي ها ادامه يافت و نهايت داستان اين شد كه اين اثر برجسته هنري، كه مي توانست آبروي هنر كشورمان در يك پايتخت مهم اروپايي باشد راهي انبار شد و جاي خالي آن بر پيشاني سفارت ماند و ماند و هنوز هم مانده است!






نظرات بینندگان