arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۰۳۰۷۳
تاریخ انتشار: ۵۰ : ۱۱ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴

ناگفته‌های دیرباز درباره «میکائیل»

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

بازیگر نقش «میکائیل» می‌گوید: «مجبور بودیم برای ساختن قهرمان سریال کمی هم از واقعیت‌ها فاصله بگیریم. ما می‌خواستیم قهرمان‌سازی کنیم و به نوعی با باور مردم این قرار را بگذاریم که قهرمان قصه ما اگر اراده کند می‌تواند مثلا شش نفر را به طور همزمان بزند.»

کامبیز دیرباز در بخشی از گفت‌وگوی خود با جام‌جم، درباره شخصیت میکائیل در سریالی که به همین نام از شبکه سه سیما پخش شده است، توضیحاتی داده که در زیر می‌خوانید:

♦ همه چیز از پیشنهاد کارگردان و نویسنده آغاز شد. مقدم و نعمت‌الله به من گفتند چنین نقشی هست که قرار است آن را کار کنیم و از روز اول هم برای ایفای آن به تو فکر کرده‌ایم. من از این پیشنهاد خیلی خوشم آمد. فیلمنامه را هم که خواندم احساس کردم نقش را دوست دارم. به نظرم خاص و متمایز بود. نگاه متفاوتی شده بود به پلیس. حداقل من کمتر نمونه چنین پلیسی را در آثار تلویزیونی و سینمایی دیده بودم. دو سه ماه تا آغاز فیلمبرداری فرصت داشتم تا روی نقش تمرکز کنم.

♦ مقدم گفت برو آماده شو و وزنت را هم پایین بیاور. آن زمان وزنم بالا بود. آن دو - سه ماه فرصت تبدیل شد به یک سال. در این مدت 25 کیلو از وزنم را کم کردم تا بدنم آماده باشد. تمرین‌هایی هم با موتور انجام دادم تا مهارت کافی موتورسیکلت‌سواری را بیاموزم. با دوستان پلیسی هم که داشتم ارتباط بیشتری برقرار کردم تا با نوع روابط‌شان با یکدیگر آشنایی پیدا کنم. خلاصه آن که روی نقش میکائیل مطالعه و تمرکز کردم. این فرصت یکساله که ناخواسته هم پیش آمد فرصت خیلی خوبی بود تا به میکائیل نزدیک شوم. معمولا چنین فرصتی همیشه دست نمی‌دهد. در بیشتر آثار نمایشی بازیگر از زمان امضای قرارداد تا رفتن جلوی دوربین یکی دو هفته یا در نهایت یک‌ ماه فرصت دارد. سعی کردم از این فرصت یک ساله نهایت استفاده را ببرم.

♦ من از همان آغاز کار با فیلمنامه‌ای روبه‌رو بودم که تقریبا کامل و بسته شده بود. 70 تا 80 درصد دیالوگ‌هایی که مردم در سریال شنیدند، از قبل در فیلمنامه آمده بود و 20 درصد بقیه هم در تمرین‌ها درمی‌آمد. سعید نعمت‌الله تا آخر فیلمبرداری سریال، سر صحنه حضور داشت. امکان نداشت که حتی یک پلان بدون حضور او تصویربرداری شود. این حضور یک آرامش برای بازیگر به همراه می‌آورد. فرصت مغتنمی برای من هم بود. خالق میکائیل همیشه در کنارم بود و پشت مانیتور نشسته و آمادگی داشت تا به سوالاتم پاسخ بدهد و چالش‌های تحلیلی ناشی از نقاط کور را برایم حل کند. اینها باعث می‌شد که تیم بازیگری با آرامش جلوی دوربین حاضر شوند و نتیجه‌اش شد سریال میکائیل.

♦ ویژگی‌های میکائیل یکی - دو تا نیست. میکائیل پلیسی از جنس مردم بود. او مانند بسیاری از پلیس‌هایی که قبلا در فیلم‌ها و سریال‌ها دیده بودیم دست‌نیافتنی و عجیب و غریب نبود. نمونه این پلیس را در شهر خودمان هم می‌توانیم ببینیم. میکائیل حتی زمانی که لباس شخصی می‌پوشید برای بیننده کاملا قابل لمس بود. او در زندگی شخصی هم سختی‌های زیادی کشیده؛ پدر و مادرش را در کودکی از دست داده و خواهر کوچکش را به سر و سامان رسانده و همین اتفاقات او را تبدیل به یک شخصیت ملموس و شبیه مردم کوچه و بازار کرده بود. لحنی را که نعمت‌الله روی کاغذ برای این شخصیت در نظر گرفته و خودم تکمیلش کرده بودم، دوست داشتم و فکر می‌کنم متفاوت بود. ما قبلا پلیسی با این لحن حرف زدن کمتر دیده بودیم.

♦ خدا را شکر من ‌تا به حال گذرم به کلانتری نیفتاده است اما قطعا پلیس‌های فداکاری داریم. پلیس قدر و قدرتمندی داریم که جامعه در امنیت است. این را نسبی می‌گویم البته. اگر هم ضعف و کاستی‌ای هست امیدوارم تماشای این سریال بر ماموران پلیس اثر مثبت بگذارد و تشویق‌شان کند که بیش از پیش در دل خطر بروند.

♦ به هر حال ما مجبور بودیم برای ساختن قهرمان سریال کمی هم از واقعیت‌ها فاصله بگیریم. قرار نبود فیلمی مستند درباره پلیس‌ها بسازیم. از این دست آثار به اندازه کافی در شبکه‌های تلویزیونی نشان داده می‌شود. ما می‌خواستیم قهرمان‌سازی کنیم و بر مبنای همان جمله معروف که سینما یک دروغ حقیقی است، به نوعی با باور مردم این قرار را بگذاریم که قهرمان قصه ما اگر اراده کند می‌تواند مثلا شش نفر را به طور همزمان بزند.
نظرات بینندگان