arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۰۳۱۱۴
تاریخ انتشار: ۳۷ : ۱۴ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴

چه کسی برای‌ حرف‌های «ضد فوتبال» کف می‌زند؟

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فوتبال ایران مانند بیماری است که با یک عمل جراحی ساده درمان می‌شود اما تیم پزشکی در حاشیه آن ایستاده و از مرگ سخن می‌گوید؛ چه کسانی این روزها برای حرف‌های ضد فوتبالی هورا می‌کشند؟

به گزارش ایسنا، از عمر فوتبال ایران بیش از 80 سال می‌گذرد. در این مدت روزگار تلخ و شیرینی بر این رشته محبوب در ایران گذشته و خانواده بزرگ فوتبال اتفاقات خوب و بد زیادی را به چشم دیده‌اند. امروز، فوتبال در ایران پرطرفدارترین رشته ورزشی و طبعا پرهزینه‌ترین رشته است و همین دو نکته باعث شده که آماج حملات کلامی متعددی قرار بگیرد.

حدود 14 سال پیش بحث حرفه‌ای نبودن فوتبال در ایران مطرح شد و پس از چندین ماه کش و قوس، سرانجام، لیگ برتر فوتبال با سر و شکل کنونی‌اش پیدا شد. فوتبال حرفه‌ای همان طور که از نامش پیداست به پول و مدیریت حرفه‌ای نیاز داشت. پول به قدر کفایت در جیب‌های دولت وجود داشت و تیم‌های دولتی – بخوانید همه تیم‌ها – با خیال راحت هر چه می‌خواستند از آن پول برمی‌داشتند اما مدیریت، حکایت دیگری داشت.

هر چه فوتبال ایران به اصطلاح حرفه‌ای‌تر یا به عبارت درست‌تر، پرپول‌تر می‌شد، مدیریت‌ها بیشتر نقصان می‌یافت. کار به جایی رسید که تیم‌های مطرح پایتخت هم در یک سال چندین مدیر عوض کردند و تقریبا هیچ تیمی در لیگ برتر مطمئن نبود که کادر مدیریتی و فنی‌اش تا پایان فصل روی صندلی‌اش باقی می‌ماند یا خیر.

ضعف مدیریت در فوتبال ایران که بخشی به دلیل حضور غیر ورزشی‌ها بر سر کار و بخش دیگر به دلیل متخصص نبودن ورزشی‌ها بود، باعث شد رفته‌رفته فرهنگ اخلاق‌مدار و روحیه جوانمردی جای خود را به پول‌پرستی و نتیجه‌گرایی بدهد. البته در چنین فضایی باز هم بسیاری از تیم‌ها و افراد هستند که همچنان به اخلاق پایبندند.

وجود برخی مشکلات و فسادها در بدنه فوتبال، از دلالیسم و واسطه‌گری گرفته تا پول‌های کثیف و کارت‌به‌کارت‌ها، به تدریج این شائبه را ایجاد کرد که کل فضای فوتبال فاسد است و هوایش برای تنفس مسموم! این باور در برخی چنان رسوخ کرده که دیگر نمی‌شود به راحتی آن را از ذهن و قلب‌شان پاک کرد.

نکته تاسف‌برانگیز این ماجرا آن جاست که برخی از این افراد گژ باور خود صاحب پست و مقام در رده‌های مختلف ورزش هستند. به نظر می‌رسد سوالی که این افراد باید از خود بپرسند این است که اگر فضای فوتبال، آن طور که آنها مدعی هستند، این قدر ناپاک و فاسد است، چرا تیمی مانند نفت تهران که نه بودجه میلیاردی دارد و نه لشگری از دلال‌ها و رمال‌ها به دنبالش هستند، توانسته در سه جام موفق باشد؟

اگر فوتبال ایران پر از کثیفی و لمپنیسم است، چطور می‌شود یک مربی جوان مانند یحیی گل‌محمدی که نه رانت انچنانی دارد و نه کسی به اصطلاح "هوایش را دارد" ذوب‌آهن را با دست تقریبا خالی از بازیکن و بودجه تا مرز کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا پیش آورده است؟

فولاد شاید تنها باشگاه ایران به معنای واقعی کلمه باشد. در این باشگاه اخلاق سرلوحه کار است و مدیرانش فقط به کار درست فکر می‌کنند. بازیکنان جوان این باشگاه اول اخلاق را می‌آموزند و سپس فوتبالیست می‌شوند. تراکتورسازی تبریز همیشه تلاش کرده تیمی مدعی باشد اما هرگز ار اخلاق عدول نکرده است؛ حتی به دلیل همین مساله چندین بار در ادوار مختلف با مشکل روبرو شد اما از اعتقاداتش پا پس نکشید.

سپاهان یک باشگاه به تمام معناست و کارهایش بر اساس اصول مشخصی اداره می‌شود. حسین فرکی که هدایت این تیم را عهده‌دار است جزو افرادی است که به اخلاق و جوانمردی شهره است. نفت تهران هم وضعیت روشنی دارد؛ پرچم‌دار شفاف‌سازی مالی بین باشگاه‌های لیگ برتری سال‌هاست که بدون حاشیه کار می‌کند و امسال دوران طلایی خود را سپری می‌کند. ذوب‌آهن هم با هدایت گل‌محمدی جوان و مدیریت کلان سعدمحمدی – که در مس کرمان بیشتر شناخته شد – راه و رسم صحیح کار کردن را نشان داده‌اند.

اگر تمام نتایج در فوتبال ایران از راه غیرشرعی و غیرعرفی مشخص می‌شود، چرا تراکتورسازی و نفت و سپاهان صدرنشینان جدول هستند و چرا فولاد و ذوب‌آهن برای سهمیه می‌جنگند؟ آیا این پنج تیم هم در فساد غوطه‌ور هستند و جادو می‌کنند؟

به گزارش ایسنا،‌ "لمپنیسم"، "میلیاردی‌ها"، "بی‌اخلاق‌ها" و ... واژه‌هایی هستند که مخالفان فوتبال زیاد از آنها استفاده می‌کنند. به کار بردن این عبارات درباره فوتبال در جامعه جو سنگینی علیه فوتبال به راه انداخته و کاری کرده که بسیاری از مردم فوتبالیست‌ها را به چشم کسانی که حق‌شان را خورده‌اند، نگاه کنند.

برای ریشه‌یابی این سخنرانی‌ها و حرف‌ها باید نگاه کنیم به این که چه کسانی از شنیدن آنها ذوق می‌کنند و هورا می‌کشند و کف می‌زنند. بخش عمده‌ای از منتقدان و دلواپسان فوتبال ایران، کسانی هستند که دوران‌شان گذشته و افکار قدیمی‌شان دیگر خریدار ندارد، کسی به آنها هدایت تیمی را نمی‌سپارد و به دانش فنی‌شان امید نمی‌بندد. این افراد حتی از نظر تئوری هم دیگر حرفی برای گفتن ندارند چون دانش فوتبال نسبت به زمانی که آنها در آن پادشاهی می‌کردند بسیار فرق کرده و شاخص‌هایش به روز شده است.

این افراد که خود را از دایره فوتبال و منافع بی‌کرانش دور می‌بینند به جای آن که دانش خود را افزایش دهند و بکوشند که خود را با فوتبال روز دنیا هماهنگ کنند، تلاش می‌کنند که فوتبال ایران را به دوران کهن برگردانند.

انتقاد خوب است و در صحت این گزاره شکی نیست اما وقتی منتقد نمی‌داند دقیقا چه می‌خواهد بگوید و هر روز حرفی تازه می‌زند، دیگر نامش انتقاد نیست. نقد کردن هم اصولی دارد که باید رعایت شود.

آیا فوتبال پدیده شومی است؟ آیا فوتبال نمادی از ظلم دنیای غرب به ایران است؟ آیا فوتبال مایه شرمساری است؟ چه کسی به این سوالات پاسخ منفی نمی‌دهد؟ چه کسی با این فرضیه‌ها موافق است و برایش کف می‌زند؟

در باب فوتبال و ضدفوتبال بحث فراوان است، آن چه در این مقال می‌گنجد، لزوم رعایت انصاف است و شفافیت. در دنیای امروز خانه‌ها شیشه‌ای‌اند و رفتار و گفتار مسئولان در معرض دید و نظر مردم، کسی اگر پا کج بگذارد و از جاده انصاف خارج شود، از چشم می‌افتد.

تجزیه و تحلیل داده‌ها کار دشواری نیست اما به قول دکتر محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان که در پاسخ به سوالات خبرنگاران درباره حرف‌های ضدفوتبالی‌اش گفته بود، باید گفت که "شما مجاز و مختار به هرگونه تحلیلی هستید، با این صحبت‌ها خیلی‌ها موافق و خیلی‌ها هم مخالف بودند. درمورد تحلیل قضایا نیز چو دانی و پرسی سوالت خطاست!"
نظرات بینندگان