arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۱۶۳۲
تاریخ انتشار: ۰۹ : ۱۳ - ۲۲ اسفند ۱۳۸۹

انور خامه ای: مصدق بیش از حد لیبرال بود

ماهنامه «نسیم بیداری» به مناسبت سالگرد ملی شدن صنعت نفت با انورخامه­ای از اعضای جدا شده از حزب توده­ گفت­وگویی داشته است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ماهنامه «نسیم بیداری» به مناسبت سالگرد ملی شدن صنعت نفت با انورخامه­ای از اعضای جدا شده از حزب توده­ گفت­وگویی داشته است.

 به گزارش خبرآنلاین وی در این مصاحبه بر این باور است که مصدق بیش از حد لیبرال بود و به تشکل​ها و جریان­ها آزادی بیش از اندازه­ بها می­داد. در بخش​های از این گفت​وگو آمده است:

*به نظر من مصدق نباید اجازه می­داد تا توده­ای­ها به راحتی علیه دولتش جریان سازی کرده و به تخریب برنامه­های دولتش اقدام­کنند.

*تا زمانیکه دولت رزم آرا روی کار بود، مصدق با اینکه صنعت نفت کشور ملی شود، مخالفت شدیدی می­کرد و شاید به دلیل منافع انگلیس، رضایت نمی­داد که این طرح بسیار مهم به تصویب نمایندگان مجلس برسد. اما بعد از ترور او، مخالفین دیگر هم نتوانستند کاری­بکنند و در شرایطی که چهره­هایی چون ملکی و بقایی نفوذ زیادی در مجلس پیدا کرده­ بودند در نهایت با تلاش­های مصدق که با همراهی مذهبی­ها همراه بود، نفت ملی شد که با کناره­گیری «علا» از دولت باز هم شرایط بهتر شد تا کشور با نوعی پیشرفت در امور مواجه شود.

*بعد از شورش توده­ای ها در آبادان، «علا» از دولت کنار رفت تا مقدمات نخست­وزیری مصدق فراهم شود. در روزهای اول صحبت از این بود که سیدضیاء به عنوان وزیرالوزراء انتخاب شود. اما از آنجه که او چهره­ای زیر سئوال بود در مورد انتخاب او تردیدهایی جدی وجود داشت و به همین دلیل کمیسیون نفت که وظیفه انتخاب نخست وزیر را به عهده خود می­دید با این ذهنیت که مصدق عهده­داری دولت را قول نمی­کند، اول به او پیشنهاد داد تا بعدها در توجیه انتخاب سیدضیا بگوید که گزینه دیگری به جز او نداشته­است. اما مصدق که حتی در دوران رضاخان هم نخست­وزیری را نپذیرفتنه بود، این بار به دلیل ملی شدن نفت به صورت کاملا غیرقابل پیش بینی پذیرفت که نخست وزیر شود و هدایت دولت را بر عهده گرفت.

*مخالفت حزب توده با ملی شدن نفت ریشه در به خطر افتادن منافع شوروی داشت. چون با ملی­شدن اکتشاف و استخراج، نفت به سرتاسر کشور می­رسید و به همین دلیل روس­ها نمی­توانستند به مانند قبل از نفت شمال بهره­بردای کنند. همین موجب شده بود تا با کمک توده­ای­ها در راه ملی شدن کارشکنی کنند. در ضمن در مورد توده­ای​ها  این را هم نباید نادیده­گرفت که از اساس با هر پدیده و اتفاقی مخالف بودند و تمایل زیادی داشتند تا همیشه برخلاف جریان آب شنا کنند.

*توده­ای​​ها نمی­دانستند که دوست مصدق هستند یا به عنوان تشکلی مخالف یا حداقل منتقد، علیه دولتش به فعالیت می​پردازند. در سال 29 که مصدق در تلاش بود تا شرایط را برای برگزاری انتخاباتی آزاد و تشکیل مجلسی واقعی و مطابق با قانون اساسی تشکیل شود چهره­هایی چون مکی و بقایی  هم با مصدق رابطه داشتند و هم با دولت قوام السلطنه مناسبت­هایی برقرار کرده­بودند.

*همه می­دانند که توده­ای­ها در کل رابطه خوبی با دولت مصدق نداشتند و حتی در برهه­هایی مصدق را دور زدند. مصدق​ستیزی توده­ای­ها، به حدی زیاد بود که آنها حتی با انگلیسی­ها هم لابی کردند. به این شکل که با اخبار کذب سیاه نمایی می­کردند و نماینده­هایی هم که در مجلس به نوعی دست نشانده انگلستان بودند، روزنامه را به صحن پارلمان می­بردند و از آن به عنوان سندی بر علیه مصدق استفاده می­کردند. همکاری با انگلیس برای زیر سئوال بردن دولت آن هم از جانب جریانی که همه جوره با شوروی هماهنگ بود، اوج اختلاف و البته فاصله آنها با مصدق را نشان می­دهد.

*مصدق بیش از حد لیبرال بود و به تشکل​ها و جریان­ها آزادی بیش از اندازه­ای می­داد. به نظر من او نباید اجازه می­داد تا توده­ای­ها به راحتی علیه دولتش جریان سازی کرده و به تخریب برنامه­های دولتش اقدام­کنند. در کل مصدق به حقوق­بشر بهای زیادی می­داد و همین عامل باعث شد تا مخالفانش بتوانند کارشکنی­های خود را به نتیجه برسانند.

* کارشکنی توده­ای­ها در جریان ملی شدن نفت به گونه­ای بود که حتی نوکران انگلستان هم به اندازه آنها اخلال ایجاد نمی­کرد. آنها کار را به جایی رساندند که حتی «مکی» اول گفت مصدق نوکری انگلیس را می­کند و بعد که دیدند این کشور از ملی شدن نفت متضرر می­شود، او را خادم آمریکا می­نامیدند. همه این کارها فقط یک دلیل داشت و آن هم این بود که ملی شدن صنعت نفت آسیبی جدی را به پیکره شوروی وارد می­کرد که تبعات آن برای روس­ها تقریبا غیرقابل حل بود.البته آزادی غیرمنطقی تنها اشتباه مصدق نبود و او در مقام نخست­وزیزی ایراداتی از خود نشان داد که در نهایت به برکناری دولتش منجر شد.مصدق باید می­دانست که ملی شدن نفت سه مرحله دارد که اولین آنها این بود که اثرات ملی شدن را به جامعه داخل تفهیم کند و بعد به تصویب مجلس برساند و بعد از آن اجرایی کند که همه اینها به خوبی پیش رفت .اما نکته مهم این بود که این مساله مورد تایید بین الملل هم قرار بگیرد که مصدق سعی کرد،اما باز هم این اعضای حزب توده بودند که نگذاشتند برنامه­های برون مرزی دولت به سرانجام خوبی برسد.

* دقیقا به خاطر دارم که در یکی از موارد هریمن که معاون ترومن بود، از طرف دولت امریکا به تهران آمده­بود تا در خصوص ملی شدن نفت با مصدق گفتگو کند. توده­ای­ها در همان روز با بهانه­ای واهی و حتی خنده دار در میدان بهارستان تجمع کردند و در نهایت کاری کردند که نشست مصدق و هریمن تحت تاثیر آنها به بن­بست خورده و بدون نتیجه به پایان برسد.ظاهرا حزب توده در سال 1325 و در دولت قوام اعتصاب بزرگی در آبادان به راه انداخته بودند که اتفاقا در نهایت به شکست هم منجر شده بود. توده­ای­ها دقیقا سالگرد آن اعتصاب نافرجام را بهانه قرار دادند و در حالیکه هیچ وقت در تجمعاتشان مسلح نمی­شدند سلاح بر دست به سمت میدان بهارستان به حرکت در آمدند، اما وقتی به میدان رسیدند بهانه واهی و ساختگی خود را فراموش کرده و شعارهای تندی علیه مصدق دادند و حتی هریمن را هم بی نصیب نگذاشتند تا نشست نخست وزیر ایران با معاون رییس جمهوری آمریکا سرانجامی نافرجام داشته باشد که اتفاقا به این هدف هم رسیدند. زمانی که یکی از توده­ای ها در حال قرائت قطعنامه راه­پیمایان بود که با وجود دستور نظامی بر عدم استفاده از اسلحه، یکی از سرباز وظیفه­ها دست اورا هدف قرار داد و آن شخص با دستی که خونی شده بود، ادامه متنش را خواند و اینطور شد که آن روز همه چیز تحت تاثیر آن راهپیمایی و آن اتفاق قرار بگیرد.هدف از راه­انداختن چنین نمایش مضحکی این بود که به هریمن بگویند که مصدق کشور را در اوج هرج و مرج و بی انظباطی اداره می­کند تا وجهه رییس­الوزرای مملکت را مخدوش کنند.

*سیاست حزب مخالفت بود تا از این طریق بتواند فرمانبری خود از روس­ها را ثابت کند تا بلکه پول بیشتری از آنها بگیرند. این در حالی است که اعضای این حزب علاقمند به مصدق بودند و حتی بعدها فاش کردند که در جریان کودتای 28 مرداد منتظر این بودند تا با کوچکترین اشاره سران حزب، دست به سلاح برده و به نفع مصدق علیه اوباش به خیابان بیایند. اما از اول هم مشخص بود که رهبران توده، با فراموشی انگیزه­های اولیه تشکیل این تشکل هر آنچه که روس ها می­خواستند را اولویت می­دانستند و بیشتر به فکر این بودند تا خدمتگذاری وفادار برای شوروی باشند تا اینکه در راستای کم کردن دغدغه های ملی بخواهند کاری انجام بدهند.

*ما قرار بود خادمان ملت باشیم و برای آزادی بیان و همچنین کم کردن مشکلات تلاش کنیم. اما متاسفانه حزب به جایی رسید و به جایی رساندند که به نوکری حرف گوش کن برای شوروی تبدیل شد.

نظرات بینندگان