arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۲۴۵۱۰
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۱۰ - ۱۵ شهريور ۱۳۹۴

غرويان: دعا مي‌کنم تفکر احمدي‌نژاد ديگر هيچ‌گاه به ملت ايران تحميل نشود

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 استاد دانشگاه و حوزه گفت: من که شخصا دعا مي‌کنم که هيچ وقت افکار و مشي آقاي احمدي‌نژاد بار ديگر بر ملت ايران تحميل نشود.

حجت الاسلام و المسلمين محسن غرويان در فاصله شش ماه مانده به انتخابات مجلس شوراي اسلامي در گفت‌وگو با ايسنا به بررسي فضاي انتخاباتي حاکم بر جريانهاي سياسي و افراد موثر در اين دو انتخابات پرداخت.

دعا مي کنم تفکر احمد‌ي‌نژاد ديگر هيچ‌گاه به ملت ايران تحميل نشود

مدتي است که زمزمه‌هايي از فعاليت‌هاي انتخاباتي محمود احمدي‌نژاد و اطرافيانش شنيده مي‌شود. از جلسات دفتر ولنجک رييس‌جمهور پيشين گرفته تا همايش‌هاي گاه و بيگاهي که احمدي‌نژادي‌ها برگزار مي‌کنند و بازار سفرهاي استاني هم داغ است. اين فعاليت‌ها، شايعات زمينه‌چيني براي حضور مجدد احمدي‌نژاد در قدرت را قوت مي‌بخشد.
غرويان در اين زمينه مي‌گويد: من که شخصا دعا مي‌کنم که هيچ وقت افکار و مشي آقاي احمدي‌نژاد بار ديگر بر ملت ايران تحميل نشود البته حدس مي‌زنم اکثريت ملت به خصوص فرهيختگان و آن‌ها که دانش بالاتري دارند متوجه شدند که واقعا چه مصيبت‌هايي بر ملت ما در اين هشت سال وارد شد.

وي مي‌افزايد: توده مردم هم آگاه‌تر و متوجه‌تر شده‌اند. نخبگان بايد تلاش کنند که توده مردم را آگاه‌تر کنند تا بار ديگر به آن طرز فکر راي داده نشود ولي در عالم سياست هر اتفاقي ممکن است بيفتد. تلاش دولت سابق هم اين است که باز قدرت را در دست بگيرد ولي ما اميدواريم و دعا هم مي‌کنيم که چنين اتفاقي نيفتد و مردم را هم آگاه مي کنيم که به چنين نمايندگاني با آن طرز تفکر و افراط گري‌ها و تندروي‌ها راي ندهند.

در دو سال پاياني دولت احمدي‌نژاد برخي از اصولگرايان او را به خاطر خانه نشيني 11 روزه و ارتباط با اسفنديار رحيم مشايي از جريان اصولگرايي خارج دانستند و حتي پس از پايان دوران رياست جمهوري‌اش از او برائت جستند. هرچند او هيچ‌گاه خود را وام‌دار گروه خاصي ندانست و حتي زنده شدن جريان اصولگرايي را از مسيحادم خود در انتخابات 84 مي‌دانست.

غرويان با اشاره به اين‌که «اصولگرايان طيف واحدي نيستند» در اين باره اظهار مي‌کند: اصولگرايان همه يک جور نيستند. از موتلفه تا پايداري اصولگرا به حساب مي‌آيند و هر کدام نيز طرز تفکري دارند. الان آقاي تقوي براي وحدت، جمع‌هايي تشکيل مي‌دهد. آقايان مصباح، موحدي، جنتي و يزدي همه اصولگرا هستند ولي طيف واحدي نيستند. يک عده‌شان مي‌گويند که آقاي احمدي‌نژاد از دايره اصولگرايي بيرون است ولي عده‌اي هم معتقدند که او اصولگراست. آقاي احمدي‌نژاد هم به اعتبار اين‌که دم از امام زمان(عج) و مديريت امام زماني مي‌زند در دايره اصولگرايي گنجانده شده است.

او خاطرنشان مي‌کند: من خودم در يک سخنراني 22 بهمن از احمدي نژاد شنيدم که در آخرش گفت که از نيروي انتظامي، استاندار و ... تشکر مي‌کنم، از امام زمان هم تشکر مي‌کنم! انگار که امام زمان هم يکي مثل بقيه مسئولين است! طوري حرف زد که من تعجب کردم و انگار ارتباط مستقيم با امام زمان (عج) دارد. اين کارها براي عوام‌فريبي بود و بعضي‌ها اين‌ها را شاخصه اصولگرايي مي‌دانستند.

احمدي نژاد بايد عزل مي شد

اين روحاني اصولگرا تصريح مي کند: آن اعتصاب 11 روزه آقاي احمدي‌نژاد که بر خلاف منويات رهبري عمل کرد و دستور ولي فقيه را رعايت نکرد او را از دايره اصولگرايي خارج مي‌کند. حتي آقاي هاشمي شاهرودي رفت تا او نصيحت کند و من خودم از آقاي شاهرودي شنيدم که گفت «من رفتم و نصيحت کردم که اين کار را نکن و بيا سر کار». يا آن مساله بردن نوار ويدئو در مجلس عليه برادر آقاي لاريجاني که بعد از آن، تعبير «اين کار شما خلاف شرع،‌ خلاف قانون و خلاف اخلاق است» در مورد اين اقدام مطرح شد. من آن زمان گفتم ديگر چه چيز براي آقاي احمدي‌نژاد مي‌ماند؟ به نظرم از آن تعبير به بعد رياست جمهوري احمدي‌نژاد خلاف شرع بود و بايد عزل مي‌شد. پس بصيرت و ذوب در ولايت يعني چه؟ بايد از رياست جمهوري عزل و خلع مي‌شد ولي مدارا کردند تا دورانش تمام شود. اين‌ها او را از دايره اصولگرايي خارج مي‌کند. يک عده الان مي‌گويند ما با احمدي‌نژاد مخالفيم ولي در عمل قبولش دارند و در باطن همان افکار را دارند. بخشي از اين پايداري ها همين طور هستند.

بسياري از تحليلگران پس از انتخابات سال 92 و رياست جمهوري حسن روحاني از شکل گيري خط جديدي به نام خط اعتدال نام بردند. خطي که مي‌تواند معتدلين هر دو جناح را در بر گيرد و از حضور افراطيون جلوگيري کند.

غرويان نيز راه جلوگيري از حضور افراطيون را ائتلاف معتدلين هر دو جناح با هم مي‌داند و معتقد است: اگر اعتداليون و آدم‌هاي عاقل، انديشمند، متفکر و دانشمند از هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا کنار هم بنشينند و يک مقدار هم حسادت‌ها را کنار بگذارند و مصالح کشور و ملت را در نظر بگيرند مي‌توانند با هم تعامل داشته باشند. اعتداليون از هر دو جناح مي‌توانند با هم ائتلاف کنند. حد اعتدال هم همين است که ما راي اکثريت مردم را ببينيم آن وقت اصولگرايان و اصلاح‌طلبان افراطي از صحنه خارج مي‌شوند.

او يادآور مي شود: اکثريت مرم خودشان شاخص اعتدال‌اند و ما بايد بتوانيم مطالبات اکثريت مردم را درک کنيم. در انتخاب آقاي روحاني همين مساله معلوم شد. ايشان شعار اعتدال، تدبير و عقلانيت مي‌داد و مي‌گفت که «من رمال و جن گير نيستم، علم غيب ندارم و به من وحي هم نمي‌شود». يعني داشت مي گفت که افراطيون اصولگرا از اين حرف‌ها زدند. دولتي که ادعاي پاکترين دولت تاريخ را داشت سرآخر نتيجه‌اش اين شد که بابک زنجاني از آن بيرون آمد و آن همه اختلاس شد و حالا هم بقيه معاون‌ها دست‌شان در حال رو شدن است.
دولت عوض شده ولي در اين مجلس فعلي تعدادي طرفدار آقاي احمدي‌نژاد هستند، همان گرايش‌ها را دارند، از آن تفکر هنوز دفاع مي‌کنند و با اين دولت همسو نيستند. انتخابات يک رقابت جدي است که بايد ببينيم طرفداران تفکر آقاي احمدي‌نژاد هنوز مي‌توانند در مجلس نمايندگاني داشته باشند يا خير؟ انتخابات مجلس از اين جهت حساسيت دارد. عده‌اي هم در مجلس هستند که طرفدار دولت آقاي روحاني هستند و يا بينابين حرکت مي‌کنند که به کدام طرف گرايش نشان دهند. اينها هم در انتخابات معلوم مي‌شود که مردم به کدام گروه راي مي‌دهند و از صندوق راي چه تفکري بيرون مي‌آيد.
اين استاد حوزه و دانشگاه شکل‌گيري خط اعتدال را اتفاق مثبتي مي‌داند و اعتقاد دارد: با روي کارآمدن دولت روحاني يک خط جديدي به نام خط اعتدال پديد آمد. اصلاح‌طلبان يک طرف بودند و اصولگرايان يک طرف و الان اعتداليون يک خط سوم محسوب مي‌شوند که روحاني و همچنين هاشمي رفسنجاني اين خط را نمايندگي مي‌کنند. شانس موفقيت اعتداليون هم به خاطر همسويي با دولت بيشتر است. چون دولت با تدبير وعقلانيت حرکت مي‌کند و موفقيت‌هايي به دست آورده مثل توافق هسته‌اي و کاهش نرخ تورم. اين‌ها در مردم اميدواري ايجاد کرده و کسب و کار بيشتر رونق گرفته است. بالاخره مردم مي‌خواهند به تعبير روحاني چرخ سانتريفيوژ بچرخد و چرخ زندگي‌شان هم بچرخد. دولت هم تلاش مي‌کند با روابط اقتصادي و ديپلماتيکي که با دنيا دارد وضع زندگي مردم بهتر شود. فکر مي‌کنم مردم هم به اين خط اعتدال رغبت بيشتري نشان خواهند داد.

انتخابات اين دوره مجلس خبرگان حساس است

وي درباره حساسيت دو انتخابات پيش رو مي‌گويد: هر انتخاباتي در کشور ما واقع شده قبلش هيجاني ايجاد کرده و خاصيت انتخابات همين است. انتخابات در هر کشوري يک نوع وزن‌کشي سياسي است. جناح‌هاي مختلف با افکار مختلفي وجود دارند و هر جناح و گروهي هم مي خواهد همفکرهاي خودش را به مجلس شورا و خبرگان بفرستد. همه گروه‌ها و احزاب دوست دارند قدرت را در دست بگيرند و اين يک امر طبيعي است. امسال اين دوانتخابات ويژگي هايي دارد که حساسيت را بيشتر کرده است.
غرويان اضافه مي‌کند: دولت عوض شده ولي در اين مجلس فعلي تعدادي طرفدار آقاي احمدي‌نژاد هستند، همان گرايش‌ها را دارند، از آن تفکر هنوز دفاع مي‌کنند و با اين دولت همسو نيستند. انتخابات يک رقابت جدي است که بايد ببينيم طرفداران تفکر آقاي احمدي‌نژاد هنوز مي‌توانند در مجلس نمايندگاني داشته باشند يا خير؟ انتخابات مجلس از اين جهت حساسيت دارد. عده‌اي هم در مجلس هستند که طرفدار دولت آقاي روحاني هستند يا بينابين حرکت مي‌کنند. اينها هم در انتخابات معلوم مي‌شود که مردم به کدام گروه راي مي‌دهند و از صندوق راي چه تفکري بيرون مي‌آيد.
او خاطرنشان مي‌کند: حساسيت ديگر مقارن بودن انتخابات مجلس شوراي اسلامي با مجلس خبرگان رهبري است. در دوره‌هاي قبل مردم خيلي اطلاعي از خبرگان نداشتند و خيلي هم اهميتي نمي‌دادند؛ لذا درصد شرکت کنندگان خيلي کمتر بود ولي اين دوره به خاطر همزماني، به خبرگان هم راي داده خواهد شد. از طرفي چهره‌هاي مهم و حساس و جديد هم مي‌خواهند به صحنه بيايند که معروفترين‌شان آيت‌الله سيد حسن خميني است که از يک پتانسيل قوي برخوردار است و محبوبيت و جايگاه ايشان در مردم به لحاظ جد، پدر و بيت امام (ره) خودش بر حساسيت افزوده است. از سوي ديگر دوره خبرگان هشت ساله است و در اين هشت سال امکان دارد اتفاقاتي بيفتد و احتمالا تصميمات مهمي در مجلس خبرگان گرفته شود. اين دوره پنجم خبرگان از حساسيت ديگري برخوردار است و اين‌ها باعث شده که از الان تنور انتخابات داغ شود.
يکي دو سالي مي‌شود که اصولگرايان بعد از شکست به دليل تشتت آرا در انتخابات رياست جمهوري، به فکر وحدت افتاده‌اند. جلساتي به پيشنهاد مرحوم آيت الله مهدوي کني آغاز شد و حجت الاسلام والمسلمين سيد رضا تقوي از روحانيون جامعه روحانيت مبارز و رييس ستاد ائمه جمعه کشور برگزاري جلسات وحدت را به عهده گرفت. پس از فوت پدرخوانده جناح راست، دبيران کل جامعتين و پدر معنوي پايداري‌ها يعني آيات محمد يزدي، محمدعلي موحدي کرماني و محمدتقي مصباح يزدي به نوعي زعامت جريان اصولگرا را به عهده گرفتند. تقريبا همه اصولگرايان دم از وحدت مي زنند اما آيا در عمل اين امکان وجود دارد؟
اگر هر کسي فقط قرائت خودش را اسلام محض بداند طبيعتا بقيه را منحرف مي‌داند و مي‌گويد که شما داريد کوتاه مي‌آييد، از خط امام برمي‌گرديد، از قطار انقلاب پياده مي‌شويد
غرويان در پاسخ به اين سوال اظهار اميداري مي‌کند که تقوي بتواند موفق شود اما مي‌گويد: آقاي تقوي انگيزه خوبي دارد و قصد و غرضش مقدس است ولي مشکل در تقوي نيست بلکه مشکل در اصولگراياني است که با مباني فکري متفاوتي که دارند، همديگر را قبول ندارند. يکي مي‌گويد شما از اصولگرايي عقب نشيني کرديد و ديگري مي‌گويد شما داري عقب نشيني مي‌کني! وقتي در مسائل ريز مي‌شويم گاهي يک نوع انحصارگرايي در اين بزرگان ديده مي‌شود که بعضي مي‌گويند اسلام آن است که من مي‌گويم و نفر دوم و سوم هم همينطور. آن وقت است که نمي توانند به وحدت برسند.
وي ادامه مي دهد: اگر هر کسي فقط قرائت خودش را اسلام محض بداند طبيعتا بقيه را منحرف مي‌داند و مي‌گويد که شما داريد کوتاه مي‌آييد، از خط امام برمي‌گرديد، از قطار انقلاب پياده مي شويد و... مشکل اين است اما اگر يک مقدار اين بزرگان و علما ديدگاهشان را بازتر و وسيع‌تر کنند و براي حرف بقيه هم اعتبار و ارزش قائل شوند و مقداري از حرف‌شان کوتاه بيايند آن وقت مي‌توانند به هم نزديک شوند اما با شناختي که من دارم اين امر را دور از دسترس مي‌دانم.
شاگرد سابق آيت الله مصباح در پاسخ به اين سوال که با توجه به شناخت از اخلاق استاد پيشين‌تان چقدر احتمال مي‌دهيد که مصباح يزدي با سايرين ائتلاف کند؟ تصريح مي‌کند: در مورد حاج آقاي مصباح با همه احتراماتي که براي‌شان قائلم انتقاداتي هم دارم اما ديگر تصميم دارم خيلي درباره ايشان حرف نزنم چون نمي‌خواهم اسباب رنجيدگي خاطر شوم. در مورد شخص ايشان صحبت نمي‌کنم ولي اجمالا مي‌گويم اميدوارم اصولگرايان ائتلاف کنند ولي با شناختي که من دارم خيلي بعيد مي‌دانم وحدت شکل بگيرد. در واقع در تفکرات بعضي از علما عقب‌نشيني وجود ندارد.
متاسفانه آقاي احمدي‌نژاد با کارهايي که کرد بين علما اختلاف افکني به وجود آورد و اختلافات بين علما را کليد زد و آغاز کرد. يکي هم ناطق نوري بود که آزرده شد
در انتخابات سال 88 صحبت‌هايي درباره علي اکبر ناطق نوري مطرح شد که کدورت‌هايي را براي رييس اسبق مجلس شوراي اسلامي به وجود آورد. تا جايي که عده اي صحبت از قهر سياسي ناطق کردند. هرچند شيخ نور در صحبت‌هاي اخير خود اعلام کرده که با سياست قهر نيست اما تمايلي هم براي حضور در مناصب حکومتي ندارد و ترجيح مي‌دهد نقش مشاوره ايفا کند و به تعبيري اگر «وزير باشد به که امير باشد».

غرويان درباره نقش ناطق‌نوري در صحنه سياسي کشور بيان مي‌کند: آقاي ناطق از زماني که احمدي‌نژاد در آن مناظره از ايشان اسم برد رنجيده خاطر شد و توقع هم نداشت با او به عنوان کسي که هميشه در کنار امام (ره) و از عناصر موثر انقلاب و نظام بوده اين‌طور برخورد شود به همين دليل مدت‌ها از سياست فاصله گرفت و به يک معنا قهر کرد. البته خود ايشان گفته که با سياست قهر نيستم. آقاي ناطق از همان سخنراني امام (ره) در بهشت زهرا و با تلاشي که با تمام وجود مي‌کند، نشان مي‌دهد که انقلاب ذاتا در استخوان‌هاي اوست و سياست و عشق به امام راحل و نظام در رگ و پوستش است و اين طور نيست که بگوييم با انقلاب، نظام و ولايت قهر کرده است.

ناطق مي‌تواند رييس مجلس شود
وي تصريح مي‌کند: متاسفانه آقاي احمدي‌نژاد با کارهايي که کرد بين علما اختلاف افکني به وجود آورد و اختلافات بين علما را کليد زد و آغاز کرد. يکي هم ناطق نوري بود که آزرده شد. الان هم آقاي ناطق مي‌گويد که ديگر سن و سالم به گونه‌اي است که بايد ميدان را به جوانترها بدهم ولي به هر حال ايشان دوست قديمي و صميمي آقاي هاشمي رفسنجاني است و افکار معتدل هاشمي را مي‌پسندد و با دولت هم همسويي و تفکر اعتدالي دارد. ايشان مي‌گويد که حمايت مي کنم ولي خودم به صحنه نمي‌آيم.

اين روحاني اصولگرا با اشاره به نقش «کليدي ناطق نوري در صحنه سياسي کشور» اعتقاد دارد: به هر حال آقاي ناطق شخصيت ارزشمندي است و هنوز به آن سن بالا نرسيده که خودش را بازنشسته کند بلکه بايد به صحنه بيايد و حتي به عنوان رئيس مجلس نقش خود را ايفا کند. چون افراط و تفريط دراصولگرايان وجود دارد آقاي ناطق با شخصيت اصولگرايي اعتدالي خود مي‌تواند اکثريت اصولگرايان را زير يک چتر واحد جمع کرده و از افراط و تفريط در اصولگرايي جلوگيري کند. بعضي چهره‌هاي اصولگرا از علما و روحانيون يا افراطي هستند يا تفريطي ولي ناطق يک شخصيت اصولگراي معتدل دارد که اگر محوريت را بپذيرد مي‌تواند به عنوان ليدر، اکثريت اصولگراها را کنار يکديگر جمع کند.

اصولگرا هستم اما از افراطيون فاصله گرفته‌ام
اين استاد حوزه و دانشگاه درباره موضع سياسي خود عنوان مي‌کند: در حوزه گروه‌هاي مختلفي وجود دارند و من هم در نشست‌هاي مدرسين سطوح عالي قم حضور دارم ولي عضو جامعه مدرسين حوزه علميه نيستم. من قديم شاگرد آيت الله مصباح بودم ولي بعد از آمدن آقاي احمدي‌نژاد که بحث معجزه هزاره سوم و آن حرف‌ها مطرح شد گفتم که اين حرف‌ها را قبول ندارم و از آن مجموعه جدا شدم. البته جدايي‌ام از آن مجموعه به معني خروج از اصولگرايي نيست. من يک اصولگرا هستم به معناي اين‌که روحاني‌ام، حوزوي‌ام،‌ امام (ره) و راه ايشان، ولايت فقيه، قانون اساسي، نظام جمهوري اسلامي، مقام معظم رهبري و ولايت ايشان را قبول دارم.

او همچنين تاکيد مي‌کند: الان در داخل کشور کسي اصلح‌ از مقام معظم رهبري نداريم و اين واضح است و همه بزرگان هم اين مساله را تاييد مي‌کنند. به نظرم اين مسائل از شاخص‌هاي اصولگرايي است و من هم اصولگرا هستم ولي اين اصولگراياني را که به آن‌ها وحي مي‌شود يا خواب و فرشته مي‌بينند، قبول ندارم و به همين دلايل از افراطيون اين جناح فاصله گرفتم.

امثال روحاني مي توانند اسلام را به نحو احسن ارائه کنند
اصلاح طلبان نبايد شعارهاي تند و افراطي بدهند و بايد از يک سري حرف‌هايي که سال‌هاي قبل مي‌زدنند يا از طرح برخي مباحثي که امثال سروش مطرح مي‌کرد و يا صحبت‌هايي که به نام آقاي خاتمي در دولت اصلاحات زده مي‌شد، پرهيز کنند. اين شعارها در کشورما جواب نمي دهد چون ايران يک کشور مذهبي است.
غرويان با بيان اين‌که «حسن روحاني انسان عالم، فاضل، دنيا ديده و درس خوانده‌اي است» يادآور مي‌شود: آقاي روحاني هم از راست به چپ و هم از چپ به راست مي‌نويسد و مي‌خواند.(آشنايي به زبان هاي خارجي) دنياي امروز هم دنياي علم و دانش است. ما هم بايد کتب خودمان و هم کتاب‌هاي غربي‌ها را بخوانيم و فکر کنيم. روحاني هم همين طور است. من از قبل انقلاب ايشان را مي‌شناسم و به يک معنا استاد بنده هم است. در سپاه دانش قبل از انقلاب محل خدمت روحاني در نيشابور در يکي از روستاها بود و شب‌هاي شنبه در مسجد جامع نيشابور سخنراني و درس داشت و من هم جزء بچه‌هايي بودم که در جلسه روحاني شرکت مي‌کردم.

وي خاطرنشان مي‌کند: آقاي روحاني آن زمان در منزل آقاي حسامي جلسات خصوصي براي جوان‌ها مي‌ گذاشت و من در آن جلسه هم شرکت مي‌کردم که بعد ساواک آن جلسات را تعطيل کرد. از آن زمان ايشان را مي‌شناسم که انساني روشن، فهميده، معتدل و آشنا به اسلام است. روحاني عضو خبرگان و يک مجتهد آشنا به مباني حقوقي و فلسفه حقوق نيز هست. در دنياي امروز هم اين افراد در بين علما مي توانند اسلام را به نحو احسن ارائه کنند به همين دليل ديدگاه‌ها و نگاه علمي و فکري روحاني را مي‌پسندم و از او حمايت کردم و مي‌کنم.

در انتخابات سال 92 اصلاح‌طلبان با کناره گيري عارف به نفع روحاني پشت سر او جمع شده و به نوعي پيروز انتخابات شدند. برخي از تحليلگران معتقدند که اصلاح طلبان در انتخابات آينده مجلس و خبرگان نيز به جاي آن‌که جداگانه ساز خود را کوک کنند بايد همين رويه را در پيش گيرند تا بتوانند به قوه مقننه بازگردند و کانديداهاي نزديک به خود را به مجلس خبرگان بفرستند.

اين تحليلگر سياسي درباره وضعيت اصلاح طلبان، اتحاد با روحاني يا فعاليت جداگانه شان مي‌گويد: من خيلي آرماني حرف نمي‌زنم و فکر نمي‌کنم بلکه واقعيت‌ها را مي‌بينم. اصلاح‌طلبان الان بايد خودشان را به روحاني و هاشمي نزديک کنند. به هر حال دولت روحاني دولت مورد تاييد و انتخاب هاشمي است و ايشان هم حمايت کرده و مي‌کند. اصلاح طلبان نبايد شعارهاي تند و افراطي بدهند و بايد از يک سري حرف‌هايي که سال‌هاي قبل مي‌زدنند يا از طرح برخي مباحثي که امثال سروش مطرح مي‌کرد و يا صحبت‌هايي که به نام آقاي خاتمي در دولت اصلاحات زده مي‌شد، پرهيز کنند. اين شعارها در کشورما جواب نمي‌دهد چون ايران يک کشور مذهبي است.

راه موفقيت اصلاح طلبان ائتلاف و نزديکي با دولت روحاني است
وي در عين حال مي‌افزايد: البته به اصلاح‌طلبي به معناي روشنفکري ديني معتقدم. اصلاح‌طلبي که اسلام را متناسب با دنياي معاصر و قرائت‌هاي نو تفسير و ارائه کند خيلي هم چيز خوبي است. در شرايط سياسي فعلي نيز بهتر است اصلاح‌طلبان با دولت روحاني همسو باشند و زير چتر اعتدال حرکت و انديشه‌هاي هاشمي را ارائه کنند. به نظرم راه موفقيت اصلاح‌طلبان ائتلاف و نزديکي با دولت روحاني است.

غرويان همچنين درباره احزاب جديد اصلاح طلب مثل «نداي ايرانيان» و «اتحاد ملت ايران اسلامي» و اينکه آيا حضورشان به اصلاح طلبان کمک مي‌کند يا ضربه مي‌زند، مي‌گويد: بستگي به اين دارد که چه شعارهايي بدهند، چه محتوايي داشته باشند و چه فکري را دنبال کنند. من با توجه به مطالعات و شناختي که از اوضاع کشور دارم معتقدم بايد در اين احزاب اصلاح طلب چند عالم ديني، مجتهد و روحاني خوش فکر وجود داشته باشد. اصلاح طلبان نمي توانند با فاصله زياد از علماي دين، مجتهدين، روحانيون و کارشناسان ديني موفقيت چنداني داشته باشند.

اصلاح طلبان بايد پيوندشان را با روحانيت حفظ کنند
او ادامه مي‌دهد: اصلاح‌طلبان بايد پيوندشان را با روحانيت حفظ کنند و در بين خود از علماي فاضل، عميق و آشنا با مباني دين و البته روشنفکر استفاده و حرفهاي‌شان را با آن‌ها چک کنند. درگذشته هم چنين چيزي داشته‌ايم مثلا شهيدان بهشتي و باهنر علمايي بودند که هم تحصيلات حوزوي داشتند، هم به غرب رفته بودند و هم افکار جديد داشتند يا شهيد مطهري با وجود آن که روحاني بود از طرفي براي روشنفکران دانشگاهي درس مي‌داد و حتي به خانه اساتيد سکولار مي‌رفت. الان هم بين روحانيون در سطوح مختلف از اين اساتيد داريم. مثلا من چندي پيش جلسه اي در محضر آيت الله موسوي اردبيلي بودم و ديدم ايشان ديدگاه‌هاي زيبايي دارند. ايشان هم همدوره مقام معظم رهبري و آقاي هاشمي بوده‌اند و افکار بروز و روشني داشتند.


اين عضو جامعه المصطفي اضافه مي‌کند: پايين‌تر از مرجعيت نيز روحانيون بيشتري داريم که از اساتيد دانشگاه و حوزه هستند و احزاب جديد اصلاح‌طلب بايد با آن‌ها ارتباط داشته و چند نفر ازآن‌ها را در مجموعه خودشان داشته باشند و ديدگاه‌هاي ديني را از آن‌ها بگيرند. اصلاح‌طلبان مي‌توانند واقعا مصداق برقراري وحدت حوزه و دانشگاه شوند. يکي از دلايل جدايي حوزه و دانشگاه اين است که جو حوزه جوي سنتي است. البته الان نسبت به گذشته بهتر شده ولي هنوز بافت سنتي غلبه داره و متاسفانه قدم جدي براي وحدت برداشته نشده است. بعضي از حوزوي ها اسلام را به گونه اي قرائت مي کنند که انگار با علوم جديد و مدرنيسم مخالف است و يا حرف‌هاي دانشگاهيان به نظربرخي حوزوي‌ها حرف‌هاي کفرآميزي به حساب مي آيد در حالي که واقعيت اين نيست و افراد زيادي سراغ داريم که مي توانند بين علم و دين جمع کنند و تفسيري از دين ارائه دهند که ميان علم و دين ناسازگاري وجود نداشته باشد.

ذات خبرگان سياسي است
امسال همزمان با انتخابات مجلس شوراي اسلامي انتخابات پنجمين دوره مجلس خبرگان رهبري نيز برگزار مي‌شود. بعضي از تحليگران معتقدند نبايد فضاي خبرگان را سياسي و جناحي کرد و اين مجلس با توجه به جايگاه خود بايد فراجناحي باشد اما برخي ديگر اعتقاد دارند به هر حال وقتي صحبت از انتخابات مي‌شود فضا به سمت سياسي و رقابتي شدن پيش خواهد رفت.

غرويان در اين‌باره بيان مي‌کند: اين بحث که خبرگان سياسي نباشد را آيت‌الله جنتي در نماز جمعه مطرح کرد. معتقدم که يک معناي درست دارد و يک معناي نادرست. درستش اين است که ايشان مي‌خواهد بگويد که انتخابات خبرگان سياسي نيست يعني نبايد به آن جناحي فکر کنيم، يا به نمايندگان جناحي راي ندهيم، سعي کنيم خبرگان را فراجناحي قرار بدهيم و افراد از گروه‌هاي مختلف در آن حضور داشته باشند. از طرف ديگر چون در مجلس خبرگان مساله تعيين رهبر مطرح است و مقام رهبري هم نسبت به همه ولايت دارد پس به همان ميزان هم بايد در خبرگان از سليقه‌هاي مختلف حاضر باشند که اين معناي خوبي است براي آن که خبرگان فراجناحي باشد. ان شاء الله که منظورآقاي جنتي همين است.

وي تصريح مي‌کند: اما اين‌که انتخابات خبرگان اصلا سياسي نباشد مثل اين است که بگوييم آب مرطوب نباشد در حالي که رطوبت، ذاتي آب است. ذات خبرگان هم سياسي به حساب مي‌آيد چون به هر حال مساله ولايت فقيه و حاکم سياسي مطرح است و خبرگان هم براي تعيين ولي فقيه تشکيل مي‌شود پس ماهيتا و ذاتا سياسي است. فلسفه وجودي مجلس خبرگان و اين ويژگي‌اش را نمي‌توان از آن سلب کرد. بالاخره ذات مجلس خبرگان سياسي است و هر جناحي هم سعي مي‌کند نمايندگان خود را به اين مجلس بفرستد که طبيعي به حساب مي‌آيد.

سيد حسن خميني با حضور در انتخابات نقش تاريخي خود را ايفا کند
آقايان خميني، روحاني و هاشمي از يک ظرفيت بالا برخوردارند و محبوبيت مردمي بسيار بالايي دارند که مي توانند کاملا تاثيرگذار باشند.
اين روحاني اصولگرا همچنين در پاسخ به سوالي درباره احتمال کانديداتوري سيد حسن خميني در انتخابات خبرگان و اين که ممکن است با حضور يادگار امام (ره) درانتخابات شان بيت امام راحل زير سوال برود، تاکيد مي‌کند: آقاي سيد حسن خميني که من درباره ايشان تعبير آيت‌الله خميني را به کار مي برم در يک سن و سال و شرايطي است که مردم از ايشان توقع و مطالبه دارند که در سرنوشت مملکت ورود پيدا کرده و نقش تاريخي خود را ايفا کند. سيد حسن بالاخره بين سن 40 و 50 است و ديگر بزرگان نيز در همين سن و سال‌ها در صحنه بودند و حتي در سن کمتر نقش ايفا کردند.

وي يادآور مي شود: بالاخره ورود به مسائل سياسي و اجتماعي مثل مجلس خبرگان يا شوراي اسلامي يک تکليف شرعي است و الان زمان اداي اين تکليف براي آيت‌الله خميني فرا رسيده است. اين‌که يک عده مي‌گويند که بهتر است ايشان کنار بماند تا مبادا قداست خانواده‌اش مخدوش شود هميشه وجود دارد و اگراين‌گونه فکر کنيم ايشان کلا بايد کنار بماند. کسي که مي‌خواهد وارد انجام تکليف سياسي شود بايد پيه همه اين مسائل را به تن خود بمالد. مثلا خود آقاي هاشمي الان مگر در اين شرايط بالاي 80 سال آماج حملات و انتقادات نيست؟ ولي به تکليف خود عمل مي کند و مي گويد که بايد وظيفه‌ام را انجام دهم.

او با اشاره به شکل‌گيري مثلث اعتدال با حضور هاشمي رفسنجاني، حسن روحاني و سيد حسن خميني معتقد است: آقايان خميني، روحاني و هاشمي از يک ظرفيت بالا برخوردارند و محبوبيت مردمي بسيار بالايي دارند که مي توانند کاملا تاثيرگذار باشند. راه ديگرهم اين است که آقايان بگويند ما خودمان وارد انتخابات نمي‌شويم ولي وظيفه‌مان را به اين شکل انجام مي‌دهيم که افرادي را معرفي کنيم. البته کساني که بخواهند حمله کرده و هجمه وارد کنند حتي براي اين کار هم حملات‌شان را انجام مي‌دهند.

در جامعتين اختلاف نظر وجود دارد

اين تحليلگر سياسي در ادامه درباره زعامت جامعتين و احتمال وحدت اصولگرايان زير چتر اين دو تشکل اصولگرا در انتخابات خبرگان خاطرنشان مي‌کند: در جامعتين هم اختلاف نظر وجود دارد. در جامعه مدرسين حوزه علميه قم عده اي طرفدار آقاي هاشمي هستند و از تفکر هاشمي و دولت روحاني حمايت مي‌کنند و عده‌اي مخالفند. در جامعه روحانيت مبارز تهران هم همين طور است. از يک طرف بعضي گفته اند که هاشمي در ليست جامعه روحانيت نيست ولي از طرفي آقاي طباطبايي گفته که جامعه مقدمات حضور جدي آقاي هاشمي را در خبرگان فراهم کرده که معلوم مي‌شود در آن‌جا هم اختلاف نظر وجود دارد. مادامي که اين اختلافات باشد نمي‌توان خيلي اميدوار بود که ليست جامعتين ملاک همه اصولگراها قرار گيرد چون مي‌گويند ما هم ديدگاه‌ها و کانديداهايي داريم به همين دلايل افق خيلي روشني نمي‌بينم.

با وجود اختلاف ها مردم از دو طرف زده مي شوند

وي همچنين به جناح‌هاي سياسي در آستانه انتخابات توصيه مي‌کند: من خدمت همه جناح‌ها به خصوص اصولگرايان مي‌گويم که در اين مدت اين همه با هم اختلاف داشتيم و همديگر را محکوم و از قطار انقلاب پياده کرديم به چه نتيجه‌اي رسيديم؟ بياييم از همين لحظه تصميم بگيريم که اتفاق، اتحاد، برادري و رفاقت را تجربه کنيم. اين همه بعضي از علما همديگر را محکوم کردند به چه نتيجه‌اي رسيدند؟ نه عمرو توانست زيد را که مي‌گفت منحرف است کنار بزند و نه برعکس. آيا اين همه با هم کشتي گرفتند و يکديگر را تخريب کردند توانستند همديگر را کنار بزنند؟

غرويان در پايان مي‌گويد: سياسيون عکس کارهاي اين چند سال عمل کنند ومثلا بگويند تا پنج سال آينده همديگر را تخريب نمي‌کنيم و مي‌خواهيم با هم رفيق باشيم، جلسه بگذاريم و صحبت کنيم. يا اصلا يک يا دو سال بگوييم اختلافات گذشته به کنار و از الان با يکديگر همفکري کرده، همديگر را قبول کنيم و دنبال مشترکات بگرديم. علما اين کار را هم تجربه کنند و ببينند آيا مردم بيشتر به آن‌ها اعتماد نمي‌کنند؟ با وجود اين اختلافات و تخريب‌ها مردم از هر دو طرف زده مي‌شوند پس بهتر است علما اختلافات را کنار بگذارند، اختلاف سليقه را قبول کنند و مشترکات را بينند. مطمئن باشيد که اسلام در جامعه و اسلاميت کشور محفوظ است و اسلام فقط آن نيست که ما مي گوييم. اميدوارم اصولگرايان و علماي ما که خداوند همه آن‌ها را حفظ کند، با هم بنشينند و رفيق شوند.
منبع: ایسنا
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
2
2
جمله قشنگیه ...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
2
2
عجب بزرگمرد درست اندیشی است جناب آقای غرویان. درود و رحمت بیکران خداوند متعال بر ایشان باد.
مورموري
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
1
1
اميدوارم دعايتان مستجاب و ملت ما براي هميشه از شر احمدي نژاد و احمدي نژادها راحت شود
ناشناس
|
United States
|
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۵
2
1
آرزوی اجابت دعای شمارا داریم
نظرات بینندگان