arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۳۱۱۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۳۳ : ۱۹ - ۱۹ فروردين ۱۳۹۰

ناگفته‌های آیت‎الله یزدی از طرح ‌انتخاباتی جامعتین

اخبار فعالیت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در مورد انتخابات مجلس نهم از سال گذشته در برخی محافل مطرح شد و پس از مدتی نیز خبر پیوستن جامعه روحانیت مبارز تهران به این فرآیند و سپس انتشار منشور 12 بندی اصولگرایی از سوی جامعتین بر روی خروجی‌ها قرار گرفت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اخبار فعالیت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در مورد انتخابات مجلس نهم از سال گذشته در برخی محافل مطرح شد و پس از مدتی نیز خبر پیوستن جامعه روحانیت مبارز تهران به این فرآیند و سپس انتشار منشور 12 بندی اصولگرایی از سوی جامعتین بر روی خروجی‌ها قرار گرفت.

به گزارش انتخاب، در حالی که تا پیش از این خبر دقیقی در مورد نحوه این فعالیت‌ها منتشر نشده بود، آیت الله یزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفت‌وگویی با هفته‌نامه شما جزئیات و ناگفته‌هایی از فرآیند مورد نظر جامعتین برای وحدت اصولگرایان را بیان کرده است.

در بخش دیگری از این گفت‌وگو نیز به مسئله فتنه آینده، موضع‌گیری‌های آقای هاشمی رفسنجانی، اختلاف وی با رئیس‌جمهور و تحرکات انحرافی یک حلقه درون دولت پرداخته شده است:

بحث اول موضوع وحدت اصولگرایان حول محور جامعتین است، مستحضر هستید در سال نود انتخابات مجلس نهم را خواهیم داشت و بحث های اولیه مرتبط با این موضوع از اواخر سال گذشته شروع شد. آقای دکتر احمدی‌نژاد یک جلسه ای با عنوان سران اصولگرایان تشکیل دادند که به جلسه 30 نفره معروف شد و بعد از آن هم نتیجه جلسه این بود که یک کمیته سه نفره ای شکل گرفت که موضوعات وحدت را دنبال کنند.

شرایط کنونی کشور ما بحمد الله با رهبری های دقیق و مدبرانه مقام معظم رهبری با عبور از بسیاری از فراز و نشیب ها و به خصوص مشکلات سال گذشته و بالاخص مسائلی که معروف بود به فتنه‌ی فتنه‌گران به گونه ای حل و فصل شد که کمترین زیان را برای نظام داشت و بیشتر چهره واقعی کسانی که علیه نظام حرکت می کنند برای جامعه مشخص شد. نمی خواهم ادعا کنم که مسئله فتنه پایان یافته است، معتقد هستم که دشمن همیشه در صدد هست که از هر فرصتی استفاده بکند و هیچ‌گاه نباید ما و هر کسی که به اصطلاح طرفدار نظام است از حضور دشمن غفلت بکند. هرگز نباید دشمن را حقیر و بیچاره شمرد ولی توجه به اینکه دشمنی هست سبب می شود که پیشگیری هایی باشد و دقت بیشتری بشود. در نتیجه باید گفت که در شرا یط کنونی بیش از هر چیز به وحدت نیاز مند هستیم و مقصودم از این وحدت، وحدت همه اقشار جامعه و به خصوص قوای سه گانه و مسؤولان رده بالای نظام است. مقام معظم رهبری در سخنرانی اول سالشان هم به صراحت فرمودند اگر اختلاف سلیقه ای بین قوای سه گانه وجود دارد در عین حال که می بایست این اختلافات را حل و فصل بکنند باید با هم دلی وحدت را حفظ بکنند و طبعاً معنای وحدت این نیست که اشخاص تفکر، سلیقه یا نظرشان را کلاً کنار بگذار ند. معنایش این است که به مشترکات توجهات بیشتری بشود و سعی بشود که از اختلافات کمتر بحث بشود که دشمن نتواند استفاده بکند.

تجربه انتخابات قبل مجلس، تجربه نسبتاً موفقی بود. گرچه صد در صد موفق نبود. در سایه طرحی که تهیه شد و در آن طرح هم به مسئله وحدت تکیه شد و هم برای اختلافات موجود بین گروه ها هیئت داوری مشخص شد که به 6+5 معروف شد.

در آینده نزدیک ما انتخابات مجلس را داریم. بعد انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مثلاً خبرگان، انتخابات شورای شهر و... در همه این انتخابات‌ها باید هماهنگی های لازم برای وحدت انجام بگیرد.

جامعه مدرسین در حال حاضر چه نقشی را در این وحدت اصولگرایان دارد، چه فعالیتهایی تحت نظر جامعه مدرسین انجام می شود و چه بخشی از این فعالیت‌های وحدت آمیز به انتخابات مجلس نهم بر می گردد؟

من در یک فرصتی به محضر آیت الله مهدوی کنی عرض کردم اگر حضرتعالی صلاح بدانید یک جلسه ای تشکیل شود، شرایط را بررسی کنیم و ببینیم چه باید کرد؟ ایشان هم اظهار لطف فرمودند و به هر حال منتهی شد به اینکه با جمعی از دوستان و همراهان‌شان از اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران در طی سفری به قم تشریف آوردند و در جلسه رسمی جامعه مدرسین شرکت فرمودند. آن جلسه، جلسه بسیار خوبی بود. بحث‌های آزاد خوبی از دوطرف شد و در پایان به این جمع بندی رسید که برای ایجاد و حفظ وحدت و نیز پیشگیری از برخی زیان‌ها باید اقداماتی صورت گیرد. البته بدیهی بود که برای رسیدن به این هدف این امکان نبود که مرتب اعضای این دو جمع بزرگ بخواهند با هم مذاکره بکنند. قرار شد نمایندگانی از جامعه مدرسین و نمایندگانی از روحانیت مبارز تهران انتخاب شوند. البته برای هر دو طرف هم مشخص بود که اصولاً جایگاه، موقعیت، رفتار، روش و روال کار جامعه مدرسین یک تفاوت‌هایی با جایگاه، رفتار و روال کار روحانیت مبارز تهران دارد.

جامعه روحانیت مبارز تهران یک تشکل سیاسی است، همیشه هم در مسائل سیاسی کشور حرف خودش را می زده، آثار خودش را هم داشته و در تاریخ انقلاب موارد عدیده ای را دیدیم. جامعه مدرسین یک هویت و موقعیت دیگری دارد که مسائل سیاسی یکی از مسؤولیت هایش است و بیشتر یک نهاد علمی، حوزوی، سیاسی حساب می شود و در بخش مسائل سیاسی و موضع گیری ها می تواند همکاری داشته باشد. با حفظ موقعیت و در حقیقت جایگاه هر کدام از این دو نهاد اثرگذار در جامعه، قرار شد یک چنین کاری انجام گیرد و در مسائل لازم هماهنگی انجام شود.

خدمت حضرت آیت الله مهدوی کنی عرض کردم که انتخاب شما شرط اول برای انتخاب جامعه مدرسین است. به این معنا که دوستان ما حاضر نیستند با هرکسی همکاری داشته باشند و جلسه مشترک برگزار کنند. در بین اعضای شما تفکرات گوناگونی وجود دارد، برای همه هم روشن است و البته من به اختلاف نظرات درونی روحانیت مبارز تهران کاری ندارم که حتی در برخی موارد می شود گفت 180 با هم تقابل دارند که امر داخلی خودشان است و ربطی به ما ندارد. خوشبختانه ایشان افرادی را معرفی کردند که اعضای جامعه قبول داشتند، جامعه مدرسین هم نمایندگان خود را معرفی کرد، کار شروع شد و در اولین جلسه ای که در جامعه مدرسین تشکیل شد، در مرحله اول یک آیین نامه داخلی برای این جلسات تنظیم شد که دو هفته یک بار جلسه داشته باشند. یک جلسه تهران باشد و یک جلسه قم. حدود مسائل، شرایط خاص داخلی رسمیت جلسه و... جزئیات داخلی این جلسه مشترک تنظیم شد و کار شروع شد. بنا هم بر این بود که کار محرمانه باشد و رسانه ای نشود.

پس از تشکیل چند جلسه در قم و تهران بحث شد که ما اگر دنبال ایجاد وحدت هستیم در درجه اول وحدت اصولگرایان مورد توجه است و اصولگرایان را باید اول شناسایی کرد که اصولگرایی یعنی چه؟ چون این یک مفهوم گستره زیادی دارد. ممکن است افراد زیادی را شامل شود و افراد زیادی را هم شامل نشود. اول باید این دایره را مشخص کرد.

بحمد الله به یک سری اصول مسلمی که 12 اصل را به عنوان مبانی اصولگرایی تنظیم کردند، منتهی شد. در درجه اول یکی، دوتا شاخص و بعد هم مبانی. حدوداً 10، 12 اصل را هم به عنوان امور منفی تنظیم کردند. ولی قرار شد که مثبتات گفته بشود و منفیات در عمل بررسی شود. وقتی نتیجه چندین جلسه به اینجا منتهی شد، پیشنهاد شد یک جلسه ای تشکیل بدهیم و از تعدادی از سران اصولگرایان دعوت شود. این جلسه در دفتر دبیرخانه خبرگان در تهران برگزار شد. آیت الله مهدوی هم قبول داشتند که آنجا باشد. از مجلس، دولت و جامعتین افرادی بودند. پیشنهاد جلسه وسیع‌تری بود و به تازگی همان جلسه ای که آقای دکتر احمدی‌نژاد تشکیل داده بودند و آن سه نفر را در حقیقت مامور کردند و از این جهت من شخصاً از آقای ولایتی خواهش کردم که شما در آن جلسه شرکت کنید حضور شما لازم است و همینطور آقای حداد عادل. آقای عسگراولادی هم که تشریف داشتند.

آن جلسه ما برگزار شد. جلسه بسیار خوبی بود. خیلی راحت همه مسائل‌شان را گفتند. آن اصول هم بررسی شد و گفتیم ما کسانی را اصولگرا می دانیم که این شاخصه ها و مبانی را قبول داشته باشند و وحدت اینها هدف ما است. اگر کسانی اینها را قبول نداشته باشند، ما آنها را اصولگرا نمی دانیم و از اینها حمایت هم نمی کنیم. چه جامعه مدرسین، چه جامعه روحانیت. این بحث آنجا شد، آقایان هم حتی اظهارنظرهایی را روی برخی عبارات و کلمات کردند و خوشبختانه همه این ها اصلاح شد و جلسه بسیار خوبی بود و افتتاح و شروع بحث جلسه با آیت الله مهدوی کنی بود. من هم در پایان جمع بندی کردم که آن جمع بندی الان موجود است و در حقیقت می شود گفت نتیجه جلسات جامعتین و آن جلسه در آن جمع بندی به‌طور خلاصه و جامع گنجانده شد. بعد در کنار این جریان به دلیل علل مختلفی از جمله تعطیلات ومسائل دیگر، این جلسه جامعتین یک هفته قم، یک هفته تهران یک مقداری با فاصله برگزار شد و به تعطیلاتی برخورد کرد.

جلسه ای در این خلال هم تشکیل شد و از این سه بزرگواری که در جلسه آقای دکتر احمدی‌نژاد انتخاب شده بودند، دعوت شد و با آنها صحبت شد که بالاخره شما می خواهید چه کار بکنید؟ باید کاری انجام بدهید و در هر صورت رئیس جمهور را نباید در این مسئله تنها بگذارید و آنها کار خودشان را بکنند، شما هم منتظر جامعتین بمانید. جامعتین که در قرار نیست از حالا در جزئیات وارد بشود. شما باید در اساس مسئله ها وارد بشوید و کاری بکنید. البته آنجا احساس کردیم که متأسفانه هر سه بزرگوار یک سری مسائلی داشتند که به شکل جدی پیگیری نمی کردند. با آنها صحبت شد که به نظر می رسد این کار برای شما یک وظیفه شرعی، سیاسی، اجتماعی باشد که موضوع را دنبال کنید و حتماً ملاقاتی با آقای احمدی‌نژاد داشته باشید و بحث را به یک جایی برسانید. خوشبختانه بعداً هم اطلاع پیدا کردیم که ملاقات‌هایی داشتند، صحبت‌هایی شده، امیدواریم نتایج خوبی هم داشته باشد.

من دیگر از ذکر بقیه اقداماتی که بعد از این جریان انجام گرفت، چه در تهران، چه در قم معذور هستم ولی جلسات جامعتین قرار است ادامه داشته باشد.

به‌عنوان مسئول جامعه مدرسین عرض می کنم دید جامعه این است که باید آن سه بزرگوار موضوع را پیگیری کنند و باید اقداماتی که در نهاد ریاست جمهوری انجام می‌شود را تحت کنترل داشته باشند. اعم از اقدام‌هایی که در استان‌های مختلف در عزل و نصب ها دارند و فعالیت‌هایی که به نظر می رسد پیش بینی هایی در مورد مسائل انتخابات مجلس است، باید تحت کنترل آن سه بزرگوار البته با نظارت عالیه خود رئیس جمهور محترم در بیاید. اما اینکه آقایان همین جور بنشینند ببینند چه خواهد شد این کار سخت خطرناکی است و من رسماً اعلام می کنم که اگر یک روزی لازم باشد جامعه مدرسین ممکن است تنها هم موضع بگیرد. ولی ما دنبال این هستیم که به موضوع گیری های اینگونه ناچار نشویم و کار با روال متعارف و آرامش در فضای افکار عمومی جامعه انجام بگیرد. از گوشه و کنار شنیده و دیده می شود یک سری کارها در حال انجام است که به نظر می رسد این سه بزرگوار اطلاع دارند. چون می دانم که مطلع هستند به نظرم باید اقدامات جدی تری انجام بدهند که منتهی به موضع گیری خاصی نشود.

جامعتین بر اساس روالی که تصویب کرده قضایا را دنبال می کند. ولی اگر یک روزی لازم باشد با هم می توانیم موضع گیری داشته باشیم، جدا هم می توانیم موضع گیری داشته باشیم. ما هیچ تعهدی نداریم و قولی به کسی ندادیم که اگر یک وقت احساس وظیفه شرعی کردیم، بخواهیم بنشینیم تماشا کنیم که دیگری چه جوری احساس وظیفه می کند. به‌ویژه که مقام معظم رهبری در دیدار با جامعه مدرسین مطالب خاصی را فرمودند از جمله همین مسئله که جامعه مدرسین باید در مسائل حساس کشور موضع گیری داشته باشد، بیان موضع کند، در بیان موضع شهامت داشته باشد، نباید انزوا پیدا بکند و نباید خودش را از مسائل دور نگه دارد. البته همان طور که اول بحثم عرض کردم آن جایگاه علم حوزوی جامعه مدرسین جای خودش را دارد ولی در مسائل سیاسی هم باید اعلام موضع بکند. امیدواریم آینده به گونه ای پیش برود که همان آقایان (سه نفری که انتخاب شدند) و هم شخص رئیس جمهور محترم با خواستن ایشان و دنبال کردن مسائل و با انعطاف نشان دادن در بعضی مسائل و خودداری کردن برخی کسانی که در آن مجموعه احیاناً خودسرانه یک کارهایی را انجام می دهند، کارها به صورتی پیش برود که به تشنج در متن افکار عمومی کشیده نشود و به وحدت برسد.

اشاره ای فرمودید که در گزارش‌هایی که کمیته سه نفره داشتند، نکاتی را مطرح کردند که تذکر داده شد سه نفر باید یک سری موارد را کنترل بکنند. اگر هر چه که به سمت انتخابات نزدیک‌تر بشویم و آن اتفاقات از آن طرف بیشتر بشود و تلاش ها به نتیجه مطلوب در جهت وحدت منتهی نشود، چه باید کرد؟

البته تا جایی که امکان دارد باید پیگیری کرد و دنبال کرد که به وحدت منتهی بشود انشاالله و منتهی می شود. ما ناامید نیستیم. برداشت ما این است که هم کسانی که شما اشاره می کنید ممکن است مانع رسیدن به وحدت باشند و دارند یک سری کارهایی را می کنند، انعطاف نشان بدهند و هم از این طرف انشا الله با تدبیر بیشتر به گونه ای پیش برویم که اگر مانند روال دوره گذشته نشود، شیبه آن می تواند بشود.

ما امیدوار هستیم مشکلی پیش نیاید، چون رئیس جمهور، دوستانش، هیئت سه نفره، جامعتین همه ولایتی هستند، اگر در جزئیات اختلاف دارند، در کلیات همه پشت سر ولایت هستند. طبعاً اگر روی بعضی مسائل ریز بخواهند اختلاف کنند، ما تعبیرمان این است که اینها حرف‌های بچه گانه است و معمولاً شخصیت‎های برجسته سیاسی نباید به خاطر یک سری مسائل ریز و جزیی بچه گانه منشأ اختلاف شوند. انشاالله هم نخواهند شد و کار به خوبی پیش می رود.

صاحب نظران و شخصیت‌های سیاسی معتقد هستند که ما در آینده نزدیک با فتنه دیگری روبرو هستیم. فتنه 88 بعد از انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر گذاشتیم که تبعاتی را در سال 89 داشت و امروز با فتنه دیگری روبرو خواهیم بود که بعضی معتقدند این فتنه از درون جریان اصولگرایی شکل خواهد گرفت. اولاً می خواهم بدانم که آیا جنابعالی هم این تحلیل را قبول دارید، اگر نه، جنابعالی فتنه آینده را چگونه می بینید؟

بچه های یک خانه اگر با هم دعوا بکنند، اگر بی پدر باشند این دعوا خانه را خراب می کند و الا اگر بچه های خانه باهم دعوا بکنند و پدر بالای سرشان باشد، این دعوا ها طبیعی است. حتی اگر در این دعوا، یک استکان و نعلبکی هم بشکند، پدر فوراً جبران می کند و خانه را آرام نگه می دارد و در بیرون هم نمی گذارد کسی بفهمد بچه ها دعوا کردند. اولاً ما پدر بزرگ‌تری داریم و آن حضرت ولی عصر(عج) هستند که عنایات خاص ایشان همیشه شامل حال‌مان است. ثانیاً ولی امر ما پدر نظام و عمود خیمه نظام است، ولی امر و واجب الاطاعه است. من قاطع هستم که اگر فرمانی از ناحیه ولی امر صادر بشود و کسی مخالفت رسمی بکند بدون تردید مخالف شکست می خورد نه نظام. تجربه هم نشان داده حتی شخصیت‌های برجسته ای که سابقه داشتند، احترام داشتند، موقعیت داشتند به دلیل اینکه فاصله گرفتند، به دلیل اینکه دور شدند، از جامعه کنار زده شدند.

من نمی خواهم سراغ سران فتنه بروم که معتقدم دیگر سران فتنه نباید بگوییم، باید بگوییم ضد انقلاب. مثلاً آقای کروبی چرا باید به این شکل در بیاید که نتواند هیچ کجا بیاید و نتواند هیچ چیزی بگوید، هیچ کجا هم قبولش نداشته باشند، همه جا هم مسخره اش بکنند. چرا؟ به خاطر اینکه از سرپرستی ولی امر خارج شد، از خط امام (ره) و انقلاب خارج شد. برابر نظام ایستاد و با ضد انقلاب پیوند زد.

برگردم به بحثم، اینکه "فتنه آینده، اختلاف داخلی اصولگرایان باشد" را قبول ندارم. من اکثر سران اصولگرایان را شخصاً می شناسم و با افکارشان هم آشنا هستم. حتی می دانم در چه چیزهایی غالباً با هم درگیر هستند. مثلاً در یک جلسه ای من به یکی از روسای سه قوه گفتم که شما رئیس قوه هستی، آن آقا هم رئیس قوه است. شما اینجور می گویید، او هم این جور می گوید. به نظر شما، من در برابر دو حرف متقابل چگونه باید جمع کنم؟ بالاخره این اختلاف‌ها چیزهایی است که ما می دانیم. ولی هیچ وقت این دوتا رو در رو نمی ایستند و شمشیر علیه هم نمی کشند، هیچ وقت یک مسئله فردی شخصی را به جای یک مسئله اجتماعی مقدم نمی دارند.

شما فتنه آینده را چطور می بینید؟

من این فتنه را بیشتر از خارج می بینم. منتها استفاده کردن از اشخاص داخلی معمولاً چیزی است که دشمن همیشه به عنوان سیاه نمایی چهره نظام و آینده دنبالش بوده و می خواهد استفاده کند. ولی خوشبختانه می بینید که در هر نوبتی اینها به شکل خاصی دفاع شده و تبیین شده که سیاه نمایی ها رد بشود.

من یک مثالی برایتان بزنم، مثلاً سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی در همین اجلاس آخر خبرگان را ببینید، سخنرانی مقام معظم رهبری را هم در همین اجلاس با حضور خبرگان نگاه کنید. هر دو هم علنی و رسمی بوده، محرمانه هم نبوده، اینها را در کنار هم بگذارید. یک نوع تقابل‌هایی می بینید. در عین حال آقای هاشمی می گوید اگر یک جایی امر آقا باشد، ولو خلاف عقیده من باشد، کنار می نشینم. می رود کنار و اجازه هم نمی دهد که دشمن بیاید از او استفاده کند. البته ما هم ضرر می کنیم که یک نیرویی کنار برود، ولی اینجور نیست که به اصطلاح بگوییم که یک فتنه آینده ای خواهد بود. از این جهت من در داخل چیزی را نمی بینم که به حالت فتنه در بیاید. ولی می دانم که شیطان بزرگ و شیاطین کوچک دیگر، هم غربی‌ها و هم دیگرانی که با اینها روابط خاصی دارند، دنبال همین فتنه آینده راجع به نظام جمهوری اسلامی ایران هستند. شما ملاحظه کنید در این بیداری اسلامی که در منطقه به وجود آمده و در این کشور های چه اطراف ما و چه در اروپا و آفریقا رنگ و بوی اسلامی‌اش خیلی زیاد تر است ولی غربی ها حاضر نیستند یک ذره این رنگ و بو را منعکس بکنند. همیشه جوری منعکس می کنند که این انقلاب اصلاً ربطی به مسائل دینی و اعتقادی ندارد و گاهی اگر یک سرو صدای مختصری هم در ایران در یک گوشه ای می آید بلافاصله می خواهند به آن پیوندش بدهند و بگویند ایران هم چنین و چنان است مثل تونس و کجا و کجا. من آن فتنه آینده ای را که اشاره شد، از داخل نمی بینم ولی خارج بدون کمک از داخل نمی تواند کاری بکند.

یک سؤالی را می خواستم درباره آقایان هاشمی و احمدی‌نژاد داشته باشم. یک اشاره ای خود حضرتعالی فرمودید به موضوع آقای هاشمی در ماجرای انتخابات هیئت رئیسه خبرگان در اواخر سال 89 و دیداری که با مقام معظم رهبری بعد از اجلاس داشتند. ایشان یک جمله خاصی را در مورد آقای هاشمی به کار بردند و می شود گفت به نوعی تقدیر از ایشان بود، خود حضرتعالی هم اشاره فرمودید که آقای هاشمی بارها اعلام کردند که جایی که اختلاف نظری بین صحبت من و رهبری باشد، من کنار می نشینم. این یک طرف موضوع است و نگاهی که جامعه و نیروهای حزب الله و نیروهای ولایی به آقای هاشمی دارند به این عنوان که ایشان خودش را طرفدار ولی فقیه می داند، پشت سر ولی فقیه می بیند و ولی فقیه هم این جمله را در مورد ایشان و عقل و منطق سیاسی ایشان به کار برده اند. در نقطه مقابل ایشان آقای دکتر احمدی‌نژاد است که ایشان را هم بخش زیادی از جامعه نیروی ولایی می دانند، پشت سر ولی فقیه می دانند، اما بعضی از اطرافیان ایشان یک سری کارهایی را انجام می دهند که برای همه روشن است که مطابق میل ولی فقیه نیست و یک موضوعش هم در سال 88 کاملاً علنی و آشکار شد، موضوع آقای مشایی که همچنان هم ادامه دارد. به نظر شما جامعه حزب الله ما با این دو موضوع چطور باید برخورد بکند؟ یک مثالی را در مورد آقای هاشمی بزنم چون آقای احمدی‌نژاد نقطه مقابلش را گفتم، آقای هاشمی که خودش را پیرو ولی فقیه می داند و مقام معظم رهبری هم به عقل و منطق سیاسی ایشان اشاره می کنند اخیراً پیام تسلیتی که برای فوت پدر آقای میرحسین موسوی داد خیلی شاید با فضای سیاسی جامعه ما متناسب نباشد.

 

کاملاً نامناسب بود. یعنی ضربه جدیدی خودشان به حیثیت خودشان زدند.

از یک طرف آقای هاشمی با این تفسیر رهبری و این پیام خودشان، از آن طرف آقای احمدی‌نژاد و نگاه جامعه به ایشان و اطرافیان‌شان. امت حزب الله باید چه بکند؟

من از بالاتر عرض کنم. اصولاً دید رهبری نسبت به شخصیت‌های کشوری این است که تا آنجایی که امکان دارد باید او را حفظ کنند، نگه دارند، حمایت بکنند، در راه نگاهش دارند، بدون جهت از بین نرود. ولی اگر شخص خودش نخواست و خودش، خودش را تضعیف کرد، دیگر خود کرده را تدبیر نیست. این یک قاعده کلی است.

مقام معظم رهبری به نظر من نسبت به شخصیت آقای هاشمی بسیار هزینه کردند، با اینکه خودش را هم ولایتی می‌داند ولی آن ولایتی که ما معنا می کنیم، در ایشان نمی بینیم. من چون با خود ایشان بارها صحبت کردم دارم اینجا عرض می کنم. به هر حال ایشان برای خودش شخصیتی قائل هست، استقلال در فکر و نظر و عقیده دارد، منتها به ما معمولاً اینطور تعبیر می کنند که اگر یک جایی رهبری صریحاً چیزی را بگویند و خلاف نظر من باشد من سکوت می کنم و مقابله نمی کنم. حالا در عمل چه‌کار کردند خوب اینجا مردم می توانند قضاوت کنند. اینکه مقام معظم رهبری بگویند توقع از آقای هاشمی همین بود که در چنین شرایطی بگوید من کاندیدا نیستم تا اختلافاتی نباشد این تأیید و حمایتی است. ولی یک سری کارها ضربه هایی است که خود ایشان به خودشان وارد می کنند. البته من تندروی را درست نمی دانم. تندروی نباید کرد. یعنی یک چیزی که نیست، نباید نسبت داد.

از طرفی برای همه روشن است که آقای هاشمی، آقای احمدی‌نژاد را قبول ندارد و ایشان در مقامی که هست آقای احمدی‌نژاد را قبول ندارد. منشأ آن هم همان بحث مناظره است که آقای احمدی‌نژاد در زمان انتخابات داشتند و یک سری مسائل را راجع به آقای هاشمی گفتند. بعد هم ایشان توقع داشتند که دفاع کنند. هر وقت هم صحبت شد آقای احمدی‌نژاد گفتند من واقعیت ها را گفتم، نمی خواستم بگویم ولی گفتم و نتیجتاً این اختلاف پیش آمده ولی ما به قدری که می توانستیم در جهت حل اختلاف تلاش کردیم. این موضوع را برای اولین بار می گویم. به عنوان کمیسیون تحقیق خبرگان جدا جدا پیش آقای هاشمی و آقای احمدی‌نژاد رفتیم تا موضوع اختلاف این دو بزرگوار را تا حد امکان کم کنیم ولی به نتیجه درستی نرسیدیم به خاطر اینکه استدلال‌ها، غالباً استدلاهای محکمی از دو طرف بودند.

اما مسئله درون نهاد ریاست جمهوری را بر اساس اینکه نظر شریف آقا این است که مسائل فرعی را اصلی نکنیم، ما آن مسئله فرعی را نمی خواهیم دنبال بکنیم. البته به جایش دنبال کردیم، با شخص رئیس جمهور چند بار مطرح کردیم، با دیگرانی که باید در جاهایی که باید مطرح کنیم مطرح کردیم و انشاالله امیدوار هستیم که در آینده هم به شکل خوبی پیش برود.

ما هدف‌مان این نیست که این موضوع را بخواهیم دنبال کنیم یا یک موضوع فرعی را بخواهیم اصلی کنیم. تکلیف امت حزب الله چیست؟

خوشبختانه امت حزب الله راحت می تواند تشخیص بدهد که از چه کسی باید حمایت کند و از چه کسی نباید حمایت کند. تکلیف مشخص است؛ مسلماً اسلام بر ایران تقدم دارد. مردم کشور ما به جمهوری اسلامی ایران رأی دادند و آن همه تاکیدهایی که رهبری و مؤسس نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی شخص امام رضوان الله تعالی علیه در تأسیس جمهوری اسلامی داشتند و روی اسلام تکیه کردند، بعد یک کسی بیاید بگوید فرهنگ ایرانی چنین است و فرهنگ ایرانی را بر اسلام مقدم بدانیم و در نظام جمهوری اسلامی از ایرانیت دم بزند، ممکن است چند نفر قبول کنند ولی ملت به معنای عامه مردم ما معلوم است که قبول نمی کنند، بلکه مخالفت هم می کنند.

بعضی جشن‌ها، بعضی اقدامات، بعضی حرکت ها، از نظر ما مردود است و گاهی عمل هم می شود اینها مردود است و واقعاً حلم و حوصله مردم ما است که برخوردهای قاطع تری ندارند، والا معلوم است که مردود است. تکلیف حزب الله هم معلوم است که با الله باید باشد و با ولایت الله حرکت کند و باید وظایف خدایی‌اش را انجام بدهد. خوشبختانه حزب الله غیر از خدا هیچ کس را مؤثر نمی داند.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
GERMANY
|
۲۰:۴۵ - ۱۳۹۰/۰۱/۱۹
0
3
تا جناب جنتی هستند و ما از فیض وجود ایشون بهره مندیم نباید نگران انتخابات باشیم
جعفر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۳:۴۲ - ۱۳۹۰/۰۱/۲۰
0
0
آیت ه یزدی چه خبر از محمد آقای خودتان . ضمنا حواستان باشد قرص های اعصابتان را بخورید.
نظرات بینندگان