arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۴۶۴۱۴
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۰۶ - ۱۶ دی ۱۳۹۴

«چرخه تعارض» در روابط ایران و عربستان

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
تهران و ریاض سومین قطع روابط دیپلماتیک را در دوره طولانی روابطی که یک سر آن «دوستی» و سر دیگر آن «تعارض» بوده است، تجربه کردند. این امر حاکی از پیچیده‌بودن روابط این دو کشور مهم در منطقه و نیز جهان اسلام است و موجب می‌شود این سؤال مطرح شود که چه عواملی این روابط را تا این اندازه پرفرازونشیب می‌کنند؟ 

١- علاوه بر یک قطع رابطه از جانب ایران در دوران رژیم گذشته در سال ١٣٢٣، دو قطع رابطه پس از انقلاب اسلامی (سال ١٣٦٦ و روز گذشته) از جانب عربستان اتفاق افتاده است. نکته مهم اینجاست که پیش از هر دو اقدام برای قطع روابط، سعودی از هیچ تلاشی علیه ایران فروگذار نکرده بود. در نوبت اول، اقدام سعودی پس از تحرکات دیپلماتیک و اقتصادی گسترده علیه ایران و همچنین حمایت‌هایش از عراق در جنگ تحمیلی صورت گرفته بود. در نوبت اخیر نیز سعودی پس از تلاش فراوان برای ممانعت از تحقق یک توافق هسته‌ای میان ایران و ١+٥ و نیز ورود به کارزاری منطقه‌ای به منظور تغییر موازنه قدرت در سطح منطقه، حمله به اماکن دیپلماتیکش را بهانه‌ای برای قطع روابط قرار داد. 
٢- در یک بررسی اجمالی می‌توان فارغ از نقش «ساختار»ی ایالات متحده، دو عامل «هویت» و «ژئوپلیتیک» قدرت در منطقه را مهم‌ترین عوامل در تشدید رقابت‌ها و تعارض‌های تهران و ریاض از سال ١٣٥٧ ارزیابی کرد. جمهوری اسلامی ایران هویتی «اسلامی/شیعی، ایرانی، انقلابی و غیرمتعهد» دارد؛ درحالی‌که عربستان هویتی «اسلامی/ سلفی، عربی، محافظه‌کار و همسو با غرب» دارد که این هویت‌ها در نقطه مقابل هم هستند. اگرچه در اولین دور از قطع روابط (دهه اول انقلاب) که «تعارض» بر روابط حاکم بود، اختلافات دو کشور در مرحله اول، عمدتا ایدئولوژیک و به سطح روابط دوجانبه و سپس موضوعات منطقه‌ای بازمی‌گشت، اما در تحولات اخیر که بخش عمده آن به تعارضات و رقابت‌های تشدید‌شده در یک دهه پیش بازمی‌گردد؛ موضوعات منطقه‌ای و ژئوپلیتیکی تلاقی‌یافته با مسائل هویتی و ایدئولوژیک، اهمیت بیشتری نسبت به اختلافات در سطح روابط دوجانبه داشته است. به عبارت دیگر، اگر در دهه اول انقلاب، اقدامات سعودی علیه ایران، از سوی این کشور به بهانه نگرانی از آثار و پیامدهای انقلاب اسلامی توجیه می‌شد، در دهه اخیر، اقدامات ماجراجویانه سعودی علیه ایران به برداشت این کشور از تغییر در موازنه قدرت در سطح منطقه، چه در بعد «معنوی» و چه «مادی» باز‌می‌گردد؛ جایی که پس از به‌قدرت‌رسیدن شیعیان در عراق، تحولات سال ٢٠٠٦ در لبنان و افزایش قدرت حزب‌الله و شیعیان، افزایش پیوندها و تعاملات با سوریه، تقویت جایگاه محور مقاومت و تحولات پس از سال ٢٠١١ در کشورهای عربی، عربستان با خروج از محافظه‌کاری سنتی خویش و... 

 با هدف مقابله با تغییر موازنه معنوی و مادی قدرت، به زیان خود و متحدان محافظه‌کارش، دست به اقداماتی علیه ایران و متحدان و دوستان دولتی (عراق و سوریه) و غیردولتی (حزب‌الله و...) آن زده است. این اقدامات به‌خوبی مبین تلاقی رقابت‌ها و تضادهای هویتی/ ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک سعودی با ایران و در نتیجه حاکم‌شدن مجدد تعارض بر روابط دو کشور (پس از دو دوره تنش‌زدایی و دوستی در دولت‌های سازندگی و اصلاحات) است. این تنش‌ها در مناسبات، در شرایطی از دولت قبل به دولت یازدهم منتقل شد که حضور سیاست‌مدارانی افراطی بر مصدر امور عربستان و پیچیده‌ترشدن تحولات منطقه‌ای، مانع از عادی‌سازی روابط در دوره جدید شد. ٣- اما چرا قطع رابطه در این زمان؟ اقدامات گروهی خودسر در حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان، قطعا چون «هدیه»‌ای بود که حکام جدید سعودی با آغوش باز از آن استقبال کردند تا جریان تحولات داخلی (به‌ویژه پس از به‌شهادت‌رساندن آیت‌الله نمر) و منطقه‌ای (به‌ویژه بعد از ناکامی‌های اخیر در چالش و ممانعت بر سر راه توافق هسته‌ای ایران و نیز شکست‌های اخیر در عراق، سوریه و یمن) را که به زیان آنها رقم خورده بود، به عاملی برای جبران ناکامی‌های خویش بدل کنند. اقدام سعودی در قطع روابط در شرایطی است که دولت یازدهم روابط خارجی را در تنش‌های عدیده بین‌المللی و نیز منطقه‌ای تحویل گرفت و با تدبیر دکتر حسن روحانی پس از توافق هسته‌ای، سطح و جایگاه ایران در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی افزایش یافته و موازنه‌ای گسترده‌تر از سطح منطقه‌ای، به سود ایران در برابر رقبا و دشمنان منطقه‌ای رقم خورده است. در سطح بین‌المللی تصویر‌سازی دروغ از برنامه هسته‌ای ایران، به ‌عنوان یک تهدید رنگ ‌باخته و در سطح منطقه‌ای ایران کانونی برای حفظ ثبات و امنیت منطقه است؛ همانند موضوع سوریه که با ورود و ایفای نقش جدی ایران، این بحران در مسیری متفاوت از خواست رقبای ایران، چون سعودی قرار گرفته و همگان از ائتلافی بزرگ برای سرکوب گروه‌های تکفیری در سوریه و عراق سخن می‌گویند.  در این شرایط برهم‌خوردن مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی ایران، بازگشت به شرایط گذشته یا چالش درباره توافق هسته‌ای و برجام که آرزوی تندروها در آمریکا و منطقه است، می‌تواند از طریق برجسته‌سازی تنش‌های فرقه‌ای و درگیری‌های جدید دیپلماتیک دنبال شود تا ایران را نه جزئی از «راه‌حل» مسائل که به غلط، «مشکلی» در منطقه معرفی کنند. بر‌این‌اساس است که اقدام عربستان در جهت منافع تندروها در آمریکا، اسرائیل و منطقه تلقی می‌شود و هر اقدامی که در داخل نیز این مسیر را تسهیل کند، لطمه‌ای جبران‌ناپذیر بر منافع ملی کشور وارد می‌کند؛ چراکه منافع دشمنان و رقبای ایران، در عادی‌بودن مناسبات بین‌المللی و منطقه‌ای کشور شکل نمی‌گیرد. در نتیجه در سطح روابط دوجانبه شاهد «چرخه تعارضی» هستیم که هدف سعودی از اقدامات ماجراجویانه‌اش، فراتر از قطع روابط دوجانبه، به‌چالش‌کشیدن نقش و مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی ایران است. 

*مهدی علیخانی-پژوهشگر روابط بین‌الملل / شرق

نظرات بینندگان