پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : برخی حوادث تاریخی چنان عظمت و شکوهی دارند که انسان نمیتواند ابعاد آنها را در ذهن و ضمیر خود بگنجاند و تصویری هرچند ناقص از آن حوادث را در مخیله خود مجسم کند. حادثه عظیم آزادسازی خرمشهر از این دست حوادث است. خرمشهر در روزهای نخستین تجاوز دشمن بعثی به اشغال متجاوزان درآمد. حال بگذریم از مقاومت جانانهای که بر و بچههای غیرتمند خرمشهری کردند تا اجازه ندهند شهر به اسارت دشمن درآید. خرمشهر که دیگر در روزها و ماههای اسارت «خونین شهر» نامیده میشد، قریب یک سال و نیم در دست اشغالگران بود. صدام به کمک اربابان خود، خونین شهر را به دژی مستحکم و زرادخانهای آکنده از تجهیزات و مهمات تبدیل کرده بود، به طوری که هرگز تصور نمیکرد روزی این دژ نظامی به آغوش صاحبان اصلیاش بازگردد. اما سرانجام قدرت اعجازآمیز الهی کار خود را کرد و خونین شهر به خواست خدا و به دست رزمندگان سلحشور آزاد شد و چنین بود که پیر جماران فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد».
آری خرمشهر، این پاره تن جدا شده از پیکر وطن، دوباره به مام میهن بازگشت و با این پیروزی بزرگ، تمام معادلات نظامی سیاسی دشمن و حامیان منطقهای و بینالمللی او بهم خورد. جهان در بهتی سنگین فرو رفت که چگونه فرماندهان جوانی همچون ابراهیم همتها و حسین خرازیها که در هیچ دانشگاه نظامی فنون فرماندهی را نیاموخته بودند، با سربازانی جان برکف، بر ارتش تا بن دندان مسلح بعثی پیروز شدند و بیرق سرخ فتح و ظفر را بر گنبد مسجد جامع خرمشهر به اهتزاز درآوردند!
و اینک سی و چهار بهار از آن بهار پیروزی میگذرد، اما هنوز بوی خون شهیدان شاهدی همچون محمود شهبازی، معاون شجاع لشکر محمد(ص) رسول الله، از دیار عاشقان به مشام میرسد. هنوز وجب به وجب خرمشهر گواه صادق جانبازی و فداکاری شیران شرزهای است که خود در خون تپیدند و خاک وطن را از لوث وجود خصم دون پاک نمودند.
و اینک این ماییم و این خون پاک شهیدان و این پیکر رنجور و زخمخورده جانبازان و این خانوادههای صبور و نستوه ایثارگران که برخی از آنان هنوز چشم انتظار پیکر فرزندان جاویدالاثر خود هستند. این ماییم و این همه عظمت و عزت و شکوه که جهان را به تعظیم و کرنش واداشته است. این ماییم و رسالت سترگ تداوم راه شهیدان و سپردن پرچم افتخار و سربلندی آنان به دست منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج).