arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۷۱۶۷
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۱۴ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۰

نگاهي به «مرهم» ؛ متفاوت ترين فيلم داوودنژاد پس از « نياز »

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

اشرف السادات موسوي: عليرضا داوودنژاد طي سالهاي اخير چنان درگير سينماي تجاري شده بود که حتي خوش بين ترين منتقدانش هم گمان نمي کردند او در آستانه دهه نود و بيست سال پس از ساخت درام تاثيرگذار «نياز»، بتواند رجعتي مجدد داشته باشد به دل اجتماع پرتناقض ايران و فيلمي بسازد که نه فقط از سوي منتقدان مورد تحسين واقع شود، بلکه مخاطبان عام سينما هم بتوانند به خوبي با اين فيلم ارتباط برقرار کنند.

هرچند ردپاي داوودنژاد، فارغ از آثاري مانند «تيغ زن»، «هوو» و «ملاقات با طوطي»، در اثري مانند «وقتي همه خوابيم» هم وجود داشت (که به عنوان «مجري طرح» به بهرام بيضايي ياري رسانده بود) اما باز هم اين خيل آثار بازاري اين فيلمساز قديمي بودند که به عنوان الماني جهت نقد کارنامه هنري او به کار مي رفتند.

با اين اوصاف، داوودنژاد يکي از بزرگترين ريسک هاي زندگي هنري خود را انجام داد و در سکوت خبري، آن هم در ميانه دهه پنجم زندگي اش، يکي از ايده هايي که مدتها بود ذهن وي را مشغول کرده بود به فيلمنامه برگرداند و تلاش کرد در همان فضاي خانوادگي سال هاي اخيرش، فيلم جديد خود را هم بسازد.«مرهم» بخش قابل توجهي از تأثيرگذاري خود را نيز، مديون همين «خانوادگي بودن» است، کافي است نگاهي بيندازيم به بازي هاي «احترام حبيبيان» و «رضا داوودنژاد» در برابر يکديگر، که گويي نه در حال بازي در يک فيلم، که در حال مرور بخشي از زندگي خود هستند. انتخاب هوشمندانه «طناز طباطبايي» در نقش اصلي فيلم هم، نه تنها از اين جريان زندگي در برابر دوربين نکاسته، بلکه باعث شده تا طباطبايي، تمام تلاش خود را به کار بگيرد تا با ارائه يک بازي برون گرا، تکميل کننده اين پازل باشد.

جالب اينجاست که بسياري از آنها که در هنگام ديدن اين فيلم، شناختي نسبت به بازيگران کار ندارند، گمان شان اين است که اين نابازيگر که نقش اول «مرهم» را ايفا کرده، واقعاً معتاد به مواد مخدر است و اين، اصلي ترين عامل پيش برنده درامي است که بنا است يکي از دردهاي اجتماعي را به تصوير بکشد، يعني باورپذيري نقش توسط بيننده.

عليرضا داوودنژاد همان قدر که در «نياز» به شکلي دقيق و زيبا از مستمندان باعزت سخن گفته بود، با همان دقت و البته زيبايي، به عريان کردن مساله اي به نام اعتياد پرداخته؛ مساله اي که حقيقتا يکي از معضلات امروز ايران است و تقريبا هفته اي نيست که يکي از دست اندرکاران امور اجتماعي درباره شيوع اين پديده خانمانسوز اطلاعاتي ارائه ندهد. داوودنژاد در پرده برداري از اعتياد کاراکتر اول فيلمش و نزولي که اين اعتياد عاملش مي شود، نه تنها تعارف و رودربايستي با مخاطب (که اين روزها پاشنه آشيل سريال هاي تلويزيوني شده) را کنار مي گذارد، بلکه حتي در جاهايي از فيلم خود به کرات بر اين مساله پافشاري مي کند که پنهان کردن دردهاي اجتماعي نمي تواند اسباب از بين بردن آنها را فراهم آورد.«مرهم» در سکانس هاي ابتدايي خود، خراشي سطحي را بر ذهن مخاطب وارد کرده و هر چه از زمان فيلم مي گذرد اين خراش، عميق تر مي شود تا جايي که همزمان با فروپاشي روحي کاراکتر اصلي فيلم، مخاطب هم به لحاظ روحي درگير غمي عظيم شده و همين غم انگيز بودن سرنوشت شخصيت اول داستان است که نه فقط خود او را به حرکت براي ايجاد تحولي نسبي در اوضاعش وامي دارد، بلکه مخاطبي که از دور يا نزديک با پديده اعتياد دست و پنجه نرم کرده را هم به اين باور مي رساند که اصلي ترين ياور هر انساني در پالودن ناپاکي ها، خودِ آن آدم است.بخش عمده فيلمبرداري «مرهم» با دوربين روي دست و به صورت ديجيتال انجام شده و شايد به همين دليل بوده که برخي مخاطبان، با ديدن نماهاي ابتدايي فيلم حس کرده اند با محصولي آماتور روبه رويند اما رفته رفته و با گذشت زمان است که مي فهميم اين روش استفاده از يک ابزار است که بيانگر حرفه اي يا مبتدي بودن استفاده کننده است و نه خود ابزار. داوودنژاد دوربين ديجيتال را براي کارش انتخاب کرده تا بتواند وجه مستندگراي فيلم خود را توسعه داده و کاري کند که مخاطب بدون هيچ گونه فاصله اي به تماشاي اثر نشسته و حتي خود را در قالب يکي از کاراکترهاي فيلم فرض کند.
 
«مرهم» را مي توان الگويي دانست براي بسياري از کارگردانان قديمي سينماي ايران که در سالهاي اخير به تکرار افتاده اند و هر چه مي کوشند نمي توانند خود را از چنبره فيلمنامه هاي تکراري و مضامين دستمالي شده رها کنند.براي اقناع مخاطب دهه نود، بايد به دل اجتماع آمد و اگر مي بينيم «مرهم» توانسته به عنوان يکي از آثار برتر سال جلوه گر شود، صرفا به همين دليل است. دردهاي اجتماعي نياز به مرهم دارند و «مرهم» چه خوب توانسته مرهمي باشد براي مخاطبي که طي سالهاي اخير از سطحيت فيلمفارسي هاي نوين، زخم خورده است.
نظرات بینندگان