arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۷۹۷۷
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۱ - ۱۹ خرداد ۱۳۹۰

واقعيتي به نام زنان خياباني

روزنامه شرق نوشت: اخيرا يك مقام ارشد پليس در مصاحبه اي تلويحا گفته است كه 400، 500 زن خياباني در كشور وجود دارد. به نظر مي رسد يا آمار صحيح به ايشان ارايه نشده يا اينكه در نقل قول اشتباهي رخ داده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه شرق نوشت: اخيرا يك مقام ارشد پليس در مصاحبه اي تلويحا گفته است كه 400، 500 زن خياباني در كشور وجود دارد. به نظر مي رسد يا آمار صحيح به ايشان ارايه نشده يا اينكه در نقل قول اشتباهي رخ داده است.

در هر حال، صرف نظر از اينكه آماري كه ايشان عنوان كرده است با واقعيت هاي موجود هم خواني دارد يا خير، طرح چندين باره اين معضل اجتماعي از سوي يك مقام مسوول همچنان حكايت از وجود يك واقعيت تلخ به نام روسپي گري در جامعه دارد. واقعيتي كه ريشه در قرون و اعصار در همه جوامع بشري داشته و روزبه روز دامنه آن- به خصوص در شهرها و كلان شهرها- عميق تر و گسترده تر مي شود.

 در گذشته هاي دور و نزديك، مسوولان مختلف به مناسبت هاي گوناگون ناگزير شده اند كه به نحوي گريزي به اين نوع آسيب اجتماعي بزنند و نگاهي به اين واقعيت تلخ داشته باشند. اغلب راهكارهايي كه در مقابله با اين مشكل اجتماعي ارايه شده، حول محور جمع آوري آنان و انتقال شان به جاي ديگر است. اين نوع نگاه و راهكار در حقيقت ناديده گرفتن ريشه هاي اجتماعي اين معضل و به نوعي پاك كردن صورت مساله است.

ساليان متمادي است كه مسوولان بر اين باورند كه جمع كردن اين گونه زنان از سطح خيابان و معرفي آنان به بهزيستي يا مراجع قضايي چاره درد است؛ حال آنكه اين نوع اقدامات به فرض امكان عمل هيچ گونه نتيجه و فايده اي در جهت رفع اين مشكل اجتماعي نداشته است. يكي از بزرگ ترين عواملي كه باعث مي شود اين گونه زنان از طريق فروش تن خود، امرار معاش كنند مشكل فقر و ناتواني مالي است. عوامل ديگر كه در بروز فحشا و گسترش آن در جامعه دخالت دارد در مقايسه با مشكل يادشده چندان جدي نيست.

بسياري از همين زناني كه با عنوان خياباني از آنان نام مي بريم، قبل از اينكه وارد اين منجلاب شوند در مسير پيداكردن لقمه ناني گرفتار افراد نابابي شده اند كه سرانجام راهي جز سقوط به اين ورطه نداشته اند.

 طبعا جامعه اي كه خود دچار انواع تضادهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است خود نقش عمده اي در بروز و گسترش اين نوع كجروي اجتماعي دارد. جمع آوري زنان در فرض امكان عمل آن و انتقال شان به جاي ديگر به صورت مقطعي راه حل قضيه نيست. آيا براي پديده فرار دختران از خانه- كه سال هاست به عنوان يك مشكل اساسي خانواده ها در جامعه وجود دارد- فكري شده است؟ آيا اغلب همين زنان خياباني امروز دختران فراري ديروز نبوده اند؟ بسياري از اين گونه زنان، كساني بوده اند كه در ابتداي امر هرگز حتي فكر ارتكاب خلاف به ذهن شان هم رسوخ نكرده بوده است؛ اما در مسير مقابله با ناملايمي ها و ناهنجاري هاي موجود در جامعه دچار شكست شده و خود به نمونه اي از اين ناهنجاري هاي جامعه تبديل شده اند.

 در هر جامعه اي جرايم مختلفي وجود دارد و اين امر ناشي از ساختار خود همان جوامع است. اغلب جامعه شناسان براين باورند كه ناهنجاري هايي از اين دست كه ريشه رواني و تني ندارد ناشي از ضعف ها و كاستي هايي است كه در جامعه وجود دارد.

در هر حال، زنان خياباني كه قطعا آمارشان خيلي بيشتر از آن است كه مقام يادشده ارايه داده، زنان با سرپرست و ناتواني بوده اند كه تاب مقاومت در مقابل مشكلات اقتصادي و اجتماعي جامعه را نداشته اند.

طبعا اين وظيفه مسوولان مربوطه است كه فكري اساسي براي آنها در جهت راهنمايي و حمايت به نجات شان از اين ورطه كرده و در عين حال با تدابيري كه كارساز است زمينه هاي بروز و رشد اين ناهنجاري اجتماعي را در جامعه از بين ببرند.
نظرات بینندگان