arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۲۸۳۹۶
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۴ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۰

نگاهي به همه برکات تولد امام جواد(ع) ؛ « آينده » با تولد او معنا گرفت

چگونه ممکن است امام باشي حال آنکه فرزندي نداري؟! از کجا مي داني که من فرزندي نخواهم داشت، سوگند به خدا، بيش از چند روز نمي گذرد که خداوند پسري به من عطا مي کند که حق را از باطل جدا مي کند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حسین اسلامی، قدس: چگونه ممکن است امام باشي حال آنکه فرزندي نداري؟! از کجا مي داني که من فرزندي نخواهم داشت، سوگند به خدا، بيش از چند روز نمي گذرد که خداوند پسري به من عطا مي کند که حق را از باطل جدا مي کند.

... چهل و هفت سال از زندگي مولاي رئوفمان علي بن موسي الرضا مي گذشت، در حالي که آن حضرت فرزندي نداشت و طبق سنت امامان شيعه آن حضرت بايد فرزند پسري مي داشت تا پس از وي جانشينش باشد. اين مسأله باعث شد تا شخصي چون «حسين بن قياما واسطي » که از سران واقفيه بود و پس از شهادت موسي بن جعفر(ع) در بين مسلمانان دو دستگي ايجاد کرده بود، به حضرت رضا(ع) عنوان عقيم بدهد و ايشان را در جايگاه امامت نپذيرد...

ماجراي تولد امام جواد(ع) حاوي نکاتي است که در چند مرحله تجربه هاي ارزشمندي براي شيعيان در آن دوره و اعصار آينده به دنبال دارد.

تجربه اول؛ اگر خدا بخواهد...

شيعيان راستين و معتقد اميدوار بودند که خداوند جانشيني براي امام هشتم(ع) تعيين خواهد کرد و ايشان قطعا صاحب فرزندي خواهند شد. اما عده اي که ايماني ضعيف تر داشتند، نگران سرانجام امامت شيعه بودند. تا اينکه وعده الهي محقق شد و ايشان در ميانسالي صاحب فرزند پسري شدند.
دکتر مجيد معارف؛ مديرگروه قرآن و حديث دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران به نقل حديثي از امام رضا(ع) در وصف فرزندشان، مي پردازد و مي گويد: شيخ مفيد در کتاب «ارشاد» آورده است که امام رضا(ع) پس از تولد فرزندشان فرموده اند که خداوند مولودي به برکت او در اسلام نيافريده است.

دکتر معارف، مي افزايد: نداشتن فرزند توسط حضرت رضا(ع) موجب ترديد برخي از شيعيان شد، تا جايي که عده بسياري از شيعيان امام را ترک کردند و فرقه اي انحرافي تشکيل دادند که به واقفيه معروف است. به گفته اين استاد دانشگاه، وعده خدامحقق شد و تنها هفت سال قبل از شهادت امام رضا(ع) يعني در سال 195 هجري امام جواد(ع) را به امام هشتم(ع) و شيعيان راستينش هديه کرد. اين هديه الهي موجب شد تا برخي از گمراهان و فريب خوردگان سران واقفيه راه خود را دوباره باز يابند و به دامان امامت اثني عشري باز گردند.

اين اولين تجربه براي شيعه راستين امامت بود که اگر خدا بخواهد هر غير ممکني ممکن خواهد شد و ترديد و دغدغه ما از نقصاني است که در فکر ماست که «خلق الانسان عجولا»!

تجربه دوم؛ امامت کودکي و بزرگسالي نمي شناسد

محمد بن علي(ع) فرزند امام هشتم شيعيان پا به عرصه گيتي نهاد و روزهاي خوش کودکي را درکنار پدر بزرگوارش سپري مي کرد. گاه چون ديگر کودکان در کوچه هاي مدينه به بازي کودکانه مشغول بود و گاه در کنار مسند علمي پدر، چونان استادان خبره مي نشست و شاهد تعالي فکري و علمي مريدان و شيعيان پدر خويش بود. اما اين روزگار سرانجامي ديگر را براي شيعه رقم زد و مأمون امام شيعيان را از مدينه به مرو فرا خواند.

زمان جدايي پدر و پسر فرا رسيد. اميه بن علي مي گويد: من در آن سالي که حضرت رضا(ع) در مراسم حج شرکت کرد و سپس به سوي خراسان حرکت نمود، در مکه با او بودم و فرزندش امام جواد(ع) که پنج سال داشت با او بود. امام با خانه خدا وداع مي کرد و چون از طواف خارج شد، نزد مقام رفت و در آن جا نماز خواند. امام جواد(ع) که شاهد طواف پدر بود، خطاب به ايشان فرمود: به گونه اي وداع کردي که ديگر نزد آن بر نمي گردي !

نگراني حضرت جواد(ع) بي دليل نبود و همان گونه که پيشواي هشتم شيعيان به محول سجستاني فرموده بود، آن حضرت از سفر به خراسان بازنگشت و در سال 203 هجري به دست مأمون عباسي به شهادت رسيد. اين درحالي بود که فرزند و جانشين آن امام تنها هفت يا هشت سال بيش نداشت. واين چالش و تجربه ديگري براي شيعيان بود.

اين بار بايد زعماي شيعه به اين شبهه پاسخ مي دادند که «چگونه يک کودک که هنوز به سن بلوغ نرسيده، رداي امامت برتن مي کند؟»

دکتر حسين ايزدي، عضو هيأت علمي دانشگاه باقر العلوم، تلاشهاي امام رضا(ع) در تبيين موضوع امامت امام جواد(ع) در سن خردسالي را موجب رفع گرفتاري ذهني شيعيان عنوان مي کند و مي گويد: امام رضا(ع) بنا بر وظيفه الهي در زمان حيات خويش و از طريق احاديث و پيامهايي که به ياران وفادار خود منتقل کرده بودند، زمينه امامت حضرت جواد(ع) را مهيا ساخته بودند.
بنابراين، چنين ذهنيتي پيشتر براي جامعه شيعيان و مسلمانان فراهم شده بود و شيعيان حضرت به خوبي مي دانستند امام جواد(ع) در طفوليت به امامت مي رسند. ضمن اينکه آنها خوب مي دانستند سن امام در امامت نقشي ندارد و اين موضوع مسؤوليتي است که از سوي خداوند مطرح شده است.

اما دکتر مجيد معارف اين موضوع را برکتي ديگر از وجود امام جواد مي داند و معتقد است: تولد امام جواد(ع) و امامت ايشان در هفت سالگي اثبات کننده همه ادعاهاي شيعه در الهي بودن منصب امامت است، زيرا امامت ايشان به دوپيامبر الهي - حضرت عيسي و حضرت يحيي- تشبيه شده است. به گفته اين استاد دانشگاه تا پيش از امامت امام نهم شيعيان، موضوع الهي بودن منصب امامت همواره توسط شيعيان مطرح مي شد ومخالفان امامت، آن را منصبي بشري عنوان مي کردند اما با طرح موضوع امامت امام جواد(ع) خط بطلاني بر گفته هاي مخالفان امامت کشيده شد.

حجة الاسلام دکتر سيد صمصام الدين قوامي، زمينه سازي براي امامت و تشکيل دولت حق امام زمان(عج) را هديه ديگري از ناحيه ابن الرضا مي داند و مي گويد: چهار امامان آخر ما هم کم سن وسال بودند وهم زود به شهادت مي رسيدند، اين مسأله حکمتي داشت، چون براي مردم اين باور را تقويت مي کردند که دوره اي را انتظار مي کشند که ارتباط ظاهري امام با مردم قطع مي شود. اين مساله باعث شد که اولاً راه اهل بيت(ع) ادامه پيدا کند و ثانياً مردم تداومش را در تداوم دولت حضرت مهدي جستجو کنند.

تجربه سوم؛ علم امام اکتسابي نيست

:امامان شما علم را از پدران خود مي آموزند و براي ديگران کلاس درس مي گذارند!

:علم امام الهي است...

اين شبهه مخالفان امامت و پاسخ شيعيان تا دو قرن ادامه داشت. تا اينکه کودکي هفت ساله که به زعم مخالفان بايد در کلاس درسي مي نشست تا علم را بياموزد، رهبري و هدايت مسلمانان را به اذن الهي عهده دار شد. کودکي که به گفته پيشواي هشتم شيعيان علم را در همان کودکي در سينه داشت. اين مساله باعث شد تا شيعه يک مدرک عيني بر ادعاي خويش بيابد. بخصوص که ماجراي جلسات مناظره مأمون به دوره امام جواد هم کشيده شد و استدلالهاي علمي جواد الائمه خط بطلاني بود بر انديشه باطل مامون.

مجيد معارف دراين ارتباط چنين اظهار عقيده مي کند که وقتي امام هشتم (ع) به شهادت مي رسد و کودک هفت ساله اي ادعاي امامت مي کند و مي تواند به پرسشهاي مردم پاسخ دهد، آيا مي توان گفت که اين کودک نابغه اي است که در مکتب پدرش تمامي علوم را در چند سالگي آموخته است؟ البته وجود نوابغ با سن کم امري محال نيست؛ اما چقدر احتمال دارد که مثلاً از ميان ميليونها کودک که در سنين کودکي نبوغي از آنها ظهورمي کند، ادعا کنيم که اين فرد به طور تصادفي همان امام جواد(ع) است. معمولاً عقل زير بار تصادف و احتمال فوق العاده ضعيف نمي رود. قوامي، اما روايت ديگري از اين تجربه امام جواد(ع) دارد. وي رها سازي علم از خدمت به سياستهاي مأمون را از برکاتي مي داند که ثمره شرکت امام جواد(ع) در مناظرات فرمايشي مامون بود. امام با اين خدمت به جامعه اسلامي به همه مخالفان امامت ثابت کرد که خط امامت و ولايت ادامه دارد.
نظرات بینندگان